kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۰۹۰۸
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۴

منطق ماشین دودی



یکی از دوستان ما که مرد نکته‌سنجی است، یک تعبیر بسیار لطیفی داشت، اسمش را گذاشته بود منطق ماشین‌دودی، می‌گفتیم: منطق ماشین‌دودی چیست؟ می‌گفت: من یک درسی را از قدیم آموخته‌ام و جامعه را از روی منطق ماشین‌دودی می‌شناسم. وقتی بچه بودم منزلمان در حضرت عبدالعظیم بود، و آن وقت‌ها قطار راه آهن به صورت امروز نبود و فقط همین قطار تهران- شاه‌عبدالعظیم بود. من می‌دیدم که قطار وقتی در ایستگاه ایستاده، بچه‌ها دورش جمع می‌شوند، و آن را تماشا می‌کنند، و به زبان حال می‌گویند: ببین چه موجود عجیبی است. معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود، با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به آن نگاه می‌کردند، تا کم‌کم ساعت حرکت قطار می‌رسید، و قطار راه می‌افتاد. همین که راه می‌افتاد بچه‌ها می‌دویدند، سنگ برمی‌داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‌دادند. من تعجب می‌کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‌زنند، و اگر باید برایش اعجاب قائل بود، اعجاب بیشتر در وقتی است که حرکت می‌کند! این معما برایم بود تا وقتی بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که هر کسی و هرچیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است. تا ساکت است مورد تعظیم و تجلیل است، اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت، نه‌تنها کسی کمکش نمی‌کند، بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می‌شود، و این نشانه یک جامعه مرده است، ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل هستند که متکلم هستند نه ساکت، متحرکند نه ساکن، باخبرترند نه بی‌خبرتر...(1)
ـــــــــــــــــــــــ
1- حق و باطل، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص 82.