بررسی فلسفه تشریع مهریه و شبهات مربوط به آن
مهریه؛ نشانه صداقت یا ابزار ضمانت؟!
احمد اولیایی
موضوع شخصیت و نظام حقوق زنان در اسلام یکی از مهمترین مباحث چالشی در گذشته و حال بوده و هست. باورمندان به اسلام و آموزههای آن با تجزیه و تحلیل تاریخی، جامعهشناختی، روانشناختی و عقلی کوشش فراوان کردهاند تا اثبات کنند که زن در نظام فکری، حقوقی و اخلاقی اسلام جایگاه والا و ارزشمندی دارد و همه احکام، حقوق و حدودی که در اسلام برای زنان در عرصههای گوناگون فردی، خانوادگی و اجتماعی آنها در نظر گرفته شده است منطبق بر فطرت زن و با هدف تکریم و تأمین امنیت و پویایی و حفظ نشاط و طراوت اوست.
با بررسی تاریخچه موضوع مهریه و دستورات اسلام پیرامون آن، به وضوح روشن میشود که مهریه، هدیهای است از طرف مرد به زن که پرداخت آن بر عهده مرد است و هرگاه زن بخواهد میتواند آن را طلب کرده و در اموری که بخواهد، مصرف کند؛ مهریه، بهایی است که دین مبین اسلام، بر خلاف سنن جاهلی (غربی و شرقی)، به شخصیت زن داده است؛ در مناسبات دنیای مدرن، زن باید مانند مرد کار کند و هزینه زندگی خود را خود درآورد؛ این امر موجب بسیاری از دشواریها و نابسامانیها برای زنان و جامعه میشود؛ اسلام در عین آنکه که به استقلال شخصیتی و مالی زن باور دارد، مرد را متکفل تأمین نیازمندیهای مادی زن قرار داده است تا زن، فارغ از دغدغه معاش و نیازمندیهای اقتصادی، هم از فرسودگی جسمی و روانشناختی مصون بماند و هم با امنیت و آرامش به تعالی روحی و معنوی خود و تربیت نسل آینده بپردازد! مهریه، در واقع نوعی پیشکش و نشانه صداقت مرد در خواستگاری از زن به حساب میآید! در مطلب حاضرادعای اینکه مهریه نوعی وثیقه مالی و قیمتگذاری برای زن است به چالش کشیده شده و فلسفه تعیین مهریه درازدواج از دیدگاه اسلام تبیین شده است.
***
برخی چنین شبهه میکنند که در نظام حقوقی و فقهی اسلام، مهریه در هنگام ازدواج پول یا سکه و یا چیز دیگری است که به زن پرداخت میشود و در قبال آن، زن در اختیار مرد قرار میگیرد تا از او بهره جنسی ببرد؛ در این قانون با زن به عنوان یک کالا رفتار شده و نتیجه آن این است که زن تا پایان عمر با قیمت مهریه به مرد فروخته میشود! اساسا در نظام حقوقی اسلام زن از ابتدای عمر خود تحت تکفل و سرپرستی یک مرد قرار میگیرد و این واقعیت با مهریه در زمان ازدواج، در قبال بهره جنسی مرد، روند کالا بودن و عدم استقلال او را تکمیل میکند؛ اینکه برخی مهریه را نوعی وثیقه مالی برای جلوگیری از ظلم مردان معرفی کردهاند، تبیینی نارسا و غیرواقعبینانه است!(1)
ازدواج (پیوند عاطفی و جنسی زن و مرد) یکی از سنتهای تکوینی خداوند است که مورد تأکید آموزههای اخلاقی، فقهی و رفتاری اسلام قرار گرفته و احکام و قوانین خاصی برای آن در نظر گرفته شده است. موضوع مهریه، مانند دیگر احکام ازدواج در نظام فقهی- حقوقی اسلام، حاوی حکمتها و ظرافتهای قابلتوجهی است؛ استناد به مسئله مهریه برای مدلل کردن انگارههایی مثل کالا بودن زن، عدم استقلال وی، بردگی زن در قبال خواستههای مرد، عدم رعایت حقوق زنان، عدم رعایت تساوی زنان و مردان، از بین رفتن حرمت زن در فرهنگ اسلامی، ... ریشه در ناآگاهی و یا نادیده گرفتن عامدانه حکمتها و ظرافتهایی دارد که در تدوین آموزهها و قوانین اجتماعی اسلام و بویژه در ارتباط با خانواده و مناسبات زن و مرد در نظر گرفته شده است. از منظری منصفانه و بهدور از غرضورزی و صرفا با اتکای به استدلال منطقی و علمی، میتوان از همه آموزههای اسلام دفاع کرد و ابهامها و تردیدها را زدود!
مهریه از منظر فقهی و حقوقی
در قرآن کریم از مهریه با نام «صداق» یاد شده است؛ مهریه، عطیه و پیشکشی است که مرد در برابر قبول خواسته خود از طرف زن در هنگام ازدواج به او هدیه میکند(2)؛ فیض کاشانی در تفسیر صافی میگوید: «برخي مهر را هديه خداوند به زنان نیز ميدانند»(3)؛ مهریه یا صداق، مالی است که به وسیله عقد ازدواج به طور متزلزل به ملکیت زن(همسر) درمیآید و با چهار چیز ملکیت آن مستقر میشود: 1. ارتداد فطری همسر 2. مرگ همسر 3. آمیزش جنسی 4. مرگ زن، بنابر مشهور؛ این تملک برای زن، ناشی از حکم شرع و قانون است؛(4)
آنچه از مطالعه تاریخی حقوق زن در ادوار گذشته معلوم میشود، این است که مهریه از ابداعات حقوق اسلام نیست و قبل از آن نیز وجود داشته است؛ قدیمیترین قانونی که تاکنون شناخته شده، قانون حامورابی است که در حدود 1700 سال قبل از میلاد مسیح(ع)تدوین شده است؛(5) روند شکلگیری مهریه به شکل امروزی حاصل تغییرات اجتماعی فراوانی است؛ حقوق و جایگاه اجتماعی زنان در طول تاریخ با فراز و نشیبهای بسیاری روبرو بوده است؛ پیش از ظهور اسلام، زن از جایگاه مطلوبی برخوردار نبود؛ درشبه جزیره عربستان، یعنی محل ظهور اولیه اسلام، زنان و دختران وضعیت بسیار اسفباری داشتند؛ پدیده زنده به گور کردن دختران برای نشان دادن وضعیت فاجعهبار آن دوران کافی است؛ البته رفتارهای غیرانسانی و ظالمانه با زنان، منحصر به عربستان نبود؛ بلکه در همه جای دنیا وضع زنان به همین صورت و حتی بدتر از این بود؛ پس از ظهور دین مبین اسلام همراه با تحول اوضاع اجتماعی، وضعیت زنان نیز کاملا تغییر یافت؛ اسلام به زن شخصیت داد و برای او مانند مرد، حقوقی مختص خود قائل شد؛ اهمیت ازدواج سبب شد تا اسلام احکام و قوانین خاصی را برای آن وضع کند که یکی از مهمترین احکام ازدواج، لزوم تعیین مهریه برای زن در ابتدای زندگی مشترک است؛ قرآن کریم در این باره میفرماید: «زنان را برای اینکه چیزی از آنها بگیرید و قسمتی از مهری که به آنها دادهاید، جبران کنید، تحت مضیقه و شکنجه قرار ندهید.»(6)
مهریه، نماد هماهنگی تشریع با تکوین
پدیدآمدن سنت مهریه، نتیجه تدبیر ماهرانهای است كه در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یكدیگر به كار رفته است؛ مهریه از آنجا پیدا شد كه در متن خلقت، نقش هریك از زن و مرد در مسئله عشق، متفاوت از نقش دیگری است؛ نوع احساسات زن و مرد نسبت به یكدیگر، یك جور نیست؛ قانون خلقت، جمال و غرور و بینیازی را در جانب زن و نیازمندی و طلب و عشق و تغزل را در جانب مرد قرار داده است؛ همینها سبب شده كه زن بتواند مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بكشاند، مردها را به رقابت با یكدیگر وادار كند، با خارج كردن خود از دسترسی مرد، عشق رمانتیك به وجود آورد و آنگاه كه تن به ازدواج با مرد بدهد و عطیه و پیشكشی از او به عنوان مهر(به فتح میم)یا مهریه و نشانهای از صداقت او دریافت کند. مهر، با حیا و عفاف زن یك ریشه دارد و زن به الهام فطری دریافته است كه عزت و احترام او به این است كه خود را در امر ازدواج، رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح شیرین بفروشد. مهر، مادهای است از یك آییننامه كلی كه طرح آن در متن خلقت ریخته شده و با دست فطرت تهیه شده است؛ قرآن كریم در آیه 4 سوره نساء از مهر به «صدقه» یاد كرده است و صدقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر، صداق یا صدقه گفته میشود كه نشانه راستین بودن علاقه مرد به زن است؛ همچنین در آیه، از مهریه با عنوان «نحله» یاد شده است؛ نحله یعنی اینكه مهریه، هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی، پیشكشی، عطیه و هدیه ندارد.(7) هدیه و پیشكشی كه مرد به عنوان مهریه به زن میدهد، در حقیقت وسیلهای برای مطمئن ساختن زن به صفای قلبی خود و دریافت پاسخ مثبت و صمیمانه او به پیشنهاد عشق مرد است؛ مرد با دادن چنین هدیهای میخواهد به زن بگوید: طالب توأم، تو را دوست دارم و صفای تو را ارج مینهم! بدینسان، اگر مهر بر این اساس توجیه شود، وسیله خوبی برای ایجاد مهر و محبت بین زوجین و عاملی قوی برای انس و الفت است.(8)
مهریه، نشانه صداقت
نه مایه وثاقت!
بسیاری از مردم مهریه را وثیقه مالی دانسته و آن را نوعی بیمه برای زن به شمار میآورند و میگویند اگر مشکل احتمالیای برای زندگی مشترک آنها، بویژه از طرف مرد پیش آمد، زن با داشتن مهریه، پشتوانهای مالی خواهد داشت؛ این امر در حالی است که اولا مهریه از منظر اسلام هرگز پشتوانه مالی زندگی برای زن نیست؛ زیرا هم با نگاه توحیدی و ارزشمدار اسلام ناسازگار است و هم اگر چنین میبود، این اندازه در زبان و رفتار پیشوایان دین سفارش به مهریه کم و آسان نمیشد؛ ثانیا واقعیت زندگی فراوان نشان داده است که هیچ وثیقه مالی نمیتواند ضامن خوشبختی و حفظ زندگی مشترک باشد؛ زندگی مشترک و رابطه مقدس زناشویی بر پایه اخلاق و روابط محبتآمیز استوار است، نه بر پایه مهریههای سنگین که فقط دغدغه روحی برای مرد و پشتوانه خیالی برای زن پدید میآورد!
آیا میتوان گفت علت اینكه پیامبر برای زنان خود مهریه قرار میداد، این بود كه میخواست به آنها در مقابل خودش وثیقه مالی بدهد؟! آیا علت اینكه پیامبر در ازدواج امام علی و حضرت فاطمه سلامالله علیهما مهریه قرار داد، این بود كه میخواست برای دخترش در مقابل دامادش وثیقه مالی و وثیقه اطمینان فكری بگیرد؟! اگر چنین است، پس چرا پیامبر اكرم صلیالله علیه و آله زنان را توصیه میكرد كه متقابلاً مهریه خود را به شوهرانشان ببخشند و برای این كار پاداشها ذكر كرده است! به علاوه، چرا توصیه كرد حتی الامكان مهریه زنان زیاد نباشد؟! آیا جز این است كه از نظر پیامبر اسلام، هدیه زناشویی مرد به نام مهریه و بخشش آن از طرف زن، موجب استحكام الفت و علقه زناشویی میشود؟! بنابراین به هیچ وجه نمیتوان گفت نظر اسلام از قرار دادن مهریه این بود كه وثیقهای در اختیار زن قرار دهد!(9) گرچه براي مهریه اندازهاي معين نميتوان مطرح كرد و ميزان درآمدها و چگونگي زندگي افراد، در تعیین اندازه مهریه میتواند اثرگذار باشد، اما اسلام به کم و آسانبودن مهریه سفارش كرده و آن را امري مستحب و مبارک دانسته است كه پاداشي الهي در پی دارد. رسول خدا (ص) ميفرمايد: «برترین زنان امت من (برای همسری)، زنانی هستند که چهرهای جذابتر و مهری کمتر دارند!».(10) یقینا برخي از کسانی كه مهریه سنگين پيشنهاد ميدهند، گویا نوعی وثیقه مالی میستانند تا به گمان خود، زن را در برابر مشكلات احتمالی بیمه کنند و خاطرش را آسوده گردانند؛ در حالي كه تجربه نشان داده که هرگز اين گونه وثيقههاي مالى، به تنهايي بر پايداري و استواري روابط زناشويى توانا نیست و هيچ وثيقهاى، به پای وثیقه اخلاقی(هم از طرف مرد و هم از طرف زن) نمیرسد؛ وثیقهای كه اگر در همسران وجود داشته باشد، خوشبختي آنها در آينده تأمين میشود هرچند مهریه زن اندك باشد! در احاديث اسلامي كم بودن مهریه، نشانه بركت و خوشيمني زن در خانه مرد و موجب بالا رفتن ارزش معنوي زن معرفی شده و در مقابل، مهر سنگین نكوهش شده و از آن با عنوان بدیمنی و شومی زن نام برده شده است! رسول گرامی اسلام(ص) میفرماید: «(یکی از عوامل) شومی و بدقدمی زن، مهر سنگین اوست»؛(11) امام علی(ع) ميفرمايد: «مهریه زنان را گران و سنگين نكنيد كه دشمني درپي خواهد داشت»!(12)
مهریه، اسم رمز عاشقی، نه دستمایه مالکی!
مهریه با احساسات عاشقانه و پاک مرد پیوند میخورد و هیچ ربطی به احساس ملکیت و مانند آن ندارد؛ مهریه کاملا با سرشت متفاوت خلقت مرد و زن مرتبط بوده و پیشکشی است که مرد در قبال خواستن زن به وی تقدیم میکند؛ برخلاف آنچه بعضی تصور کردهاند، مهریه نه تنها از شخصیت زن نمیکاهد، بلکه هدیهای است که نشان از شأن والای زن دارد؛ حیا، عفت و خودداری زن از یک سو و نیازمندی، طلب و عشق مرد از سوی دیگر سبب میشود تا مرد به خواستگاری زن بیاید و حتی هدیهای به عنوان مهریه و نشان از صداقت خود برای او به همراه آورد؛ جالب است دقت کنیم که در همه مواردی که مردی میخواهد به زنی ابراز ارادت و محبت کند، هدیه دادن، به هرصورت ممکن، بهترین و مؤثرترین چیزی است که قلب زن را نرم کرده و به صداقت مرد مطمئن میسازد؛ این امر پیامی جز این ندارد که زنان فطرتا به هدیه گرفتن علاقه زیادی دارند و آن را نشانه روشن و قابلاعتمادی بر صداقت طرف مقابل و احساس ارزشمندی خود تلقی میکنند!
در نظام حقوقی اسلام مهریه چیزی ابداعی و اختراعی نیست؛ بلکه اسلام مهریه را به حالت فطری و طبیعی آن برگردانید؛ مهریه، تجلى فطرت و طبیعت است؛ هدیه دادن به محبوب، به عنوان اظهار محبت و نشان دادن علاقه، امرى فطرى و طبیعى است كه معمولا از سوى كسى كه پیش قدم مىشود و طالب و یا خواستگار است، ارائه مىشود.(13)
قرآن کریم با لطافت و ظرافت بینظیری میگوید: واتو النِساء صدقاتهن نحله( نساء: 4)؛ مهریه زنان را که به خود آنها تعلق دارد (نه به پدران یا برادرانشان) و عطیه و پیشکش است (از جانب شما، به آنها) به خودشان بدهید؛(14) قرآن کریم در این جمله کوتاه به سه نکته اساسی اشاره کرده است: اولاً از مهریه با نام صدُقه یاد کرده است نه با نام مهریه؛ زیرا نشانه راستینبودن علاقه مرد است؛ دیگر اینکه با ملحق کردن ضمیر (هُنَّ) به این کلمه میخواهد بفرماید که مهریه به خود زن تعلق دارد، نه پدر و مادر؛ مهریه مزد پرورش و شیردادن و تغذیه و خوراک دختر نیست؛ سوم اینکه با کلمه نحله کاملاً تصریح میکند که مَهریه هیچ عنوانی جز عنوان تقدیمی، پیشکشی، عطیه و هدیه ندارد؛(15) بنابراین مهریه از احساسات دقیق و عطوفتآمیز مرد ناشی شده نه از احساسات خشن و مالکانه او! آنچه از ناحیه زن در این امر دخالت دارد، حسن خودداری مخصوص او بوده نه ضعف و بیاراده بودن او! مهریه تدبیری است از ناحیه قانون خلقت برای بالا بردن ارزش معنوی زن و قراردادن او در سطح عالیتر؛ در حقیقت، ارزش معنوی مهریه برای زن بیش از ارزش مادی آن است!(16) اگر برخى از افراد، به علل و دلایل گوناگون، تفسير غلطى از مهریه در ذهن و زبان یا عمل دارند و آن را نوعی» قیمتگذاری» برای زن پنداشتهاند، ارتباطی به قوانين اسلام ندارد؛ زيرا از منظر اسلام مهریه به هيچ وجه جنبه بها و قيمت كالا ندارد؛ بهترين دليل این امر همین صيغه عقد ازدواج است كه در آن «مرد» و «زن» رسما به عنوان دو ركن اساسى پيمان ازدواج به حساب آمدهاند و مهریه چيزی تبعی و فرعی است؛ از همین رو اگر در صيغه عقد، اسمى از مهریه برده نشود، عقد باطل نيست؛ در حالى كه اگر در هنگام خريد و فروش نامی از قيمت کالا برده نشود، معامله مسلما باطل است!(17)
________________________
1. مقاله « مبارزه با مهریه را آغاز کنیم» سایت ایران گلوبال: http://www.iranglobal.info
2. «و آتو النّساء صدقاتهنُّ نحلة»؛) نساء، 4(«در كمال رضايت قلبى، مهر زنان را به آنان بپردازید».
3. تفسير صافى، ج 2، ص 166.
4. بررسی اجمالی مهریه(روایی، فقهی، حقوقی) / عظیمزاده اردبیلی، فائزه، فصلنامه ندای صادق، شماره 4.
5. مقاله «تاریخچه مهریه»، رقیه بیات، نشریه دین پژوهان، شماره 10.
6. (نساء: 19)
7. مرتضی مطهری، نظام حقوقی زن در اسلام، ج 22، صص 231، 232 و 235.
8. تشكیل خانواده در اسلام، ص 111.
9. نظام حقوق زن در اسلام، صص 448 و 449.
10. وسائلالشیعه، ج 21، ص 252.
11. همان، ج 20، ص 255.
12. همان، ج 20، ص 256.
13. زن در آینه جلال و جمال، آیتالله جوادى آملى، نشر اسراء، ص 043
14. ( نساء: 4).
15و16. تفسیر فخر رازی، ج9، ص180.
17. نظام حقوق زن در اسلام، 194-181