kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۴۲۱
تاریخ انتشار : ۳۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۹

فرهنگ و اراده‌های متعهد! (نگاه)


پژمان کریمی

18 دی 92، روزی که رئیس‌جمهور- حسن روحانی - در جمع تعدادی از منسوبان اقلیم هنر، حاضر شد و واقعیت هنرمند ارزشی و غیرارزشی را نفی کرد، می‌توانستیم به نبود نقشه راه فرهنگی منطبق با الزامات دینی و ناظر بر ایجابات ملی و امنیتی در دامنه دولت یازدهم پی ببریم!
هنرمند یا در مسیر حق گام می‌زند یا در اردوگاه باطل بیتوته کرده است. هنر هنرمند یا ملهم از مهر ارزشهای الهی است و یا مرعوب و مستغرق در مرداب عفن ضد ارزشها! یک اثر هنری یا منادی و منشأ آموزه‌های وحیانی و تجلیات فطرت الهی است و یا داعی به سکون و توقف و سرکوب‌گر ذات حقیقت‌جو!
انسان یا در کسوت حق، نفس می‌کشد و یا در برهوت باطل سرگردان است و در منجلاب تفرعن و تنزل، تقلا می‌کند.
هنرمند به عنوان یک انسان نیز نمی‌تواند نه خود و نه اراده و قوه درک و خلاقیت‌اش، بیرون از دو ساحت «ارزش و ضد ارزش» و ابعاد حق و باطل، معنا پذیرد.
نه انسان هنرمند، منشأ اثر دینی و ارزشمندانه را می‌توان منتسب به سرحد باطل کرد و نه انسان به اصطلاح هنرمندی را که تجلی‌گر هنر باطل و تقدیس‌گر خوی حیوانی و نفسانی است می‌توان در طراز حق و حقیقت‌جویی و موافق میزان ارزش الهی، تصور کرد!
انسان هنرمندی چون حافظ شیرازی را در نگاه آوریم. این شاعر نامی معترف است گوهرشعرش، بردمیده از اقیانوس زلال معرفتی است که بواسطه مهر فیاض قرآن کریم، تموج یافته است. چنین است که در پس قرنها، شعر حافظ یا هنر وی، دل‌های حقیقت‌جو را مجال طراوت می‌دهد و دستان حق‌جویان را «مقصد ایمن» می‌نماید.
حال باید پرسید:
آیا می‌توان خواجوی شیراز را در حدود هنرمند ارزشی ندید و هرزه زبان پرده‌در هنرمندنما را که لاف هنر می‌زند و طاغوت درون و برون را تکریم و تقدیس می‌کند، با امثال شمس شعر فارسی، هم شأن تلقی کرد؟!
آیا می‌توان ارزش بینش و اراده و اثر سیدالشهدای اهل قلم - سیدمرتضی آوینی- را نفی و یا تکریم کرد و در عین حال وی را هنرمند ارزشی نخواند و شهید رسالت بیدارگری را در کنار راویان دروغ و شهوت و نخوت، هم‌سنگ قلمداد کرد؟
انسانی که آنات زندگی خود را با ابزار هنر صرف ترسیم بایستگی‌های یک زندگی منور از انوار الهی می‌کند و در پویش راه برگزیده‌اش، سایه خطر را با جان پذیرا می‌شود، با هنرمند عزلت‌نشین  در بند حوائج زمینی و عارضه حدیث نفس‌گویی، در یک مسند می‌گنجند؟ بنا به حکم خرد و عدالت؛ باید میان هنرمند ارزشی و غیرارزشی، مرزی روشن قائل بود!
وقتی مرز یاد شده را «رسمی» ندانیم، حرمت نگذاریم، کتمانش کنیم؛ ارزشها را نفی کرده‌ایم. خوب و بد را یکسان پنداشته‌ایم. خواسته و ناخواسته، عدالت را سرکوب کرده‌ایم و مجاهدتهای ارزشگرایان و سربازان جهاد فرهنگی را هدف تحقیر و توهین قرار داده‌ایم!
قائل نبودن به بی‌معنایی هنرمند ارزشی و غیرارزشی، یعنی رواداری یا تساهل و تسامح! همان‌پنداری و موضعی که طی هشت سال دوران سیاه موسوم به اصلاحات، سبب پاگیری و عرض اندام قلم به دستان سکولار در حیطه ادبیات و بازار کتاب شد. همان‌پنداری که سینما و تئاتر را به پرتگاه «بی‌دردی» کشاند.
با تأسف باید معترف بود که اصلی‌ترین نهاد فرهنگ‌پرور و فرهنگ‌ساز کشور - وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- ضمن ابتلا به عارضه تسامح و تساهل، به دور از نقشه راه فرهنگی بر شده از متن آموزه‌ها و دستاوردهای انقلاب 57، در حال حرکت رو به افق آینده است.
استقبال و رسمیت دادن به تشکل سیاسی و فتنه‌برانگیز و غیر قانونی خانه سینما، بی‌حرمتی به سینمای دفاع مقدس در کارزار جشنواره سی و دوم فیلم فجر- نفی فیلم شیار 143 و سرانجام پذیرش آن در بخش مسابقه با وساطت برخی سینماگران و رسانه‌ها- دعوت از یک شاعر سارق و ملحد به جشنواره شعر در روزهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بال و پر دادن به هنرمندنمایانی چون «م.ر» که با نوشتن متن هتاکانه روز حسین(ع)، احساسات عمومی را متأثر کرد و برانگیخت! دعوت از عنصر فتنه‌گر در آئین اختتامیه جشنواره سینمای حقیقت؛ جشنواره‌ای که قرار است مروج سینمای حقیقت و حقیقت‌گرا قرار گیرد و... دیدار نوروزی وزیر فرهنگ با یکی از سه عنصر فتنه‌گر، بکار گماردن روزنامه‌نگاران بی‌نسبت با دین و احساسات وطن‌دوستانه در جشنواره مطبوعات، توقیف نشریات اصولگرا مانند «9دی». از دیگر نمونه‌های دال بر نبود نقشه راه فرهنگی و افراطی‌گری در وزارت ارشاد اسلامی دولت یازدهم است!
در برابر نوع نگاه فرهنگی حاکم بر دولت، جدای از بیدارگری اهالی قلم، مجلس شورای اسلامی باید واکنش مناسب بروز دهد.
آیا صرفاً با اظهار تأسف نمایندگان و اهالی اندیشه و قلم و سخن، کاری پیش می‌رود؟!
نقشه راه فرهنگی کشور، در شورای انقلاب فرهنگی طراحی و تدوین شده است. اجرای این نقشه نیازمند اراده‌های متعهد است و نه دست‌هایی که از پس فتنه‌های سیاسی و فرهنگی، «تشویق» و «رهنمایی» را گدایی می‌کنند!