چرایی سجده آدم(ع)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا سجده ملائکه بر حضرت آدم(ع) به معنی پرستش حضرت آدم و نافی توحید و عبودیت خدا میباشد؟
پاسخ:
در این مورد پاسخهای مختلف و گوناگونی گفته شده، ولی پاسخ متقن و استوار این است که سجده در تمام احوال، عبادت و پرستش مسجود نیست، بلکه در یک صورت عبادت و پرستش محسوب میشود که این عمل از اعتقاد به الوهیت و خدایی طرف سرچشمه بگیرد، یعنی او را خدا و یا مبدا کارهای خدایی بداند و با چنین عقیده بر او سجده کند ولی اگر سرچشمه عمل غیر از این باشد، مثلا به عنوان احترام و تعظیم در برابر اولیا و یا پدران و مادران سجده کند، هرگز عبادت و پرستش تلقی نمیشود و از آنجا که سجده فرشتگان علتی جز تعظیم و تکریم آدم نداشت و فرشتگان کوچکترین اعتقاد به الوهیت او نداشتند طبعا، سجده آنان عبادت محسوب نشد.
عن ابی بصیر قال: قلت لابی عبدالله(ع) سجدت الملائکهًْ لآدم(ع) و وضعوا حباهمم علی الارض قال نعم تکرمهًْ من الله تعالی.
ابوبصیر میگوید: از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: فرشتگان برای آدم(ع) سجده کردند و پیشانیهای خود را بر زمین نهادند؟ حضرت فرمود بله، به خاطر تکریم آدم که خدا به آن فرمان داده بود و در حدیث دیگر فرمود: انما کان ذلک طاعهًْ لله و محبهًْ منهم لادم(ع). فرشتگان با این عمل، امر خدا را اطاعت کرده و به آدم اظهار مهر نمودند. (بحارالانوار، ج 911 و 139) قرآن به روشنی گواهی میدهد که فرزندان یعقوب در برابر «یوسف» سجده کردند و از این طریق بر خواب «یوسف» تمثیل بخشیدند و هرگز مورد نکوهش پدر قرار نگرفتند؛ چنانکه میفرماید: «و رفع ابویه علی العرض و خروا له سجدا...».پدر و مادر خود را بر روی تخت برد و همگان بر او سجده کردند.(یوسف - 100)
این آیه حاکی است که سجده بر انسان در شرایط خاصی عبادت نیست؛ در شرایع پیشین نیز مرسوم بوده است، هر چند در شریعت اسلام هر نوع سجده بر غیر خدا جایز نیست اگر چه عبادت و پرستش هم شمرده نشود. (منشور جاوید، آیتالله سبحانی، ج 4، ص 54)
بنابراین جای تردید نخواهد بود که فرشتگان برای آدم سجده پرستش نکردند، بلکه سجده برای خدا بود، ولی به خاطر آفرینش چنین موجود شگرفی از باب اطاعت دستور خدا و عبودیت حضرت حق و خشوع و اکرام در برابر چنین مخلوق با عظمتی که خدای متعال خلق کرده بود، سجده کردند.
در کتاب عیون اخبارالرضا از امام علیبن موسیالرضا(ع) نقل شده است:
«سجده فرشتگان پرستش خداوند از یک سو و اکرام و احترام آدم از سوی دیگر بود، چرا که ما در صلب آدم بودیم.»
علامه طباطبایی(ره) ذیل آیه 34 سوره بقره مینویسد: اینکه بعضی چه بسا گمان کردهاند که سجده عبادت ذاتی است و به جز عبادت هیچ عنوانی دیگر بر آن منطبق نیست، صحیح نیست و نباید بدان اعتنا کرد، برای اینکه چیزی که ذاتی شد، دیگر تخلف و اختلاف نمیپذیرد و سجده این طور نیست، زیرا ممکن است کسی همین عمل را به داعی دیگری غیر داعی تعظیم و عبادت بیاورد. مثلا بخواهد طرف را مسخره و استهزاء کند و معلوم نیست که در این صورت با اینکه همه آن خصوصیاتی را که سجده عبادتی دارد واجد است، معذلک عبادت نیست، بله این معنا قابل انکار نیست، که معنای عبادت در سجده از هر عمل دیگری واضحتر و روشنتر به چشم میخورد. خوب وقتی معلوم شد که سجده عبادت ذاتی نیست، بلکه قصد عبادت لازم دارد، پس اگر در سجدهها مانعی تصور شود، ناگزیر از جهت نهی شرعی و یا عقلی خواهد بود و آنچه در شرع و یا عقل ممنوع است، این است که انسان با سجده خود برای غیرخدا، بخواهد برای آن غیر، اثبات ربوبیت کند و اما اگر منظورش از سجده صرف تحیت و یا احترام او باشد، بدون اینکه ربوبیت برای او قائل باشد، بلکه صرفا منظورش انجام یک نحو تعارف و تحیت باشد و بس، در این صورت نه دلیل شرعی بر حرمت چنین سجدههایی هست و نه عقلی (ترجمه المیزان، ج 1، ص 189)
در کتاب احتجاج طبرسی از موسیبن جعفر از پدران بزرگوارش روایت آمده که فرمود: مردی یهودی از امیرالمومنین(ع) از معجزات رسول خدا(ص)، پرسید که آن جناب در مقابل سایر انبیاء چه معجزاتی داشت؟ مثلا همین آدم (آنقدر بزرگ بود که) خدا ملائکه را وادار کرد تا برای او سجده کنند، آیا از محمد(ص) نیز چنین احترامی کرد؟ علی(ع) فرمود: درست است همینطور بود، ولکن سجده ملائکه برای آدم، اطاعت و عبادت آدم نبود و ملائکه آدم را در مقابل خدا نپرستیدند، بلکه خدای تعالی آنان را بر این کار واداشت، تا اعترافی باشد از ملائکه بر برتری آدم و رحمتی باشد از خدا برای او، ولی محمد(ص) را فضیلتی بالاتر از این داد، خدای جل و علا با آن بزرگی و جبروتی که دارد و با تمامی ملائکهاش، بر محمد صلوات و درود فرستاد و صلوات فرستادن مومنین بر او را عبادت خود خواند و تو ای یهودی تصدیق میکنی که این فضیلت بزرگتر است. (احتجاج، ج 1، ص 314)