نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
درمان سرگیجه انتخاباتی با کاندیدای ضربهگیر
سرویس سیاسی-
روزنامه آفتاب یزد در مطلبی با عنوان «اسحاق جهانگیری محتملترین گزینه برای حمایت از حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری؛ کاندیدای حمایتی از پاستور میآید؟» نوشت: «تعدد کاندیداهای اصولگرایان بیشک موجب خواهد شد تا روحانی یکه و تنها در معرض آماج حملات مخالفان و منتقدانش در جریان مناظرات انتخاباتی قرار بگیرد. از همین روی، برای پیشگیری از این رویداد، اندیشه حضور نامزدهای کمکی و ضربهگیر روحانی، به اذهان متبادر شده است. کاندیدای ضربهگیر موظف است با حضور خود در مناظرات انتخاباتی به یاری رئیسجمهوری بشتابد و در برابر اصولگرایان از سیاستهای اتخاذ شده در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی، حمایت کند و پس از اتمام مجادلههای انتخاباتی نیز صحنه را به نفع رئیس دولت تدبیر و امید ترک نماید.»
کاندیدای ضربهگیر برای سرگیجه انتخاباتی
در بخش دیگری از این گزارش آمده است: «هنوز کاندیدای حمایتیِ پاستورنشین، تعیین نشده است اما در میان دولتمردان حسن روحانی احتمال برگزیدن چهار نفر از یاران رئیس دولت یازدهم از سایرین بیشتر است. حسام الدین آشنا، محمد باقر نوبخت ، محمد نهاوندیان و اسحاق جهانگیری... از میان چهار گزینه نام برده شده برای انتخاب به عنوان کاندیدای حمایتی حسن روحانی، احتمال برگزیدن اسحاق جهانگیری از سایرین بیشتر است.»
پیشنهاد «ضربهگیرِ پاستورنشین» از سوی آفتاب یزد در حالی مطرح شده است که این روزنامه زنجیرهای- 9 اسفندماه سالجاری- در مطلبی با عنوان «تکرار 24 خرداد با اجماع بر روحانی» نوشت: «استراتژی کاندیدای موازی برای روحانی در اردوگاه اصلاحطلبان و اعتدالیون به نوعی بازی کردن در زمین حریف است و این میتواند قویترین راهبرد برای پیروزی اصولگرایان و ضعیفترین رویکرد ممکن برای حامیان روحانی قلمداد شود که منجر به دو مرحلهای شدن انتخابات و در نهایت شکست روحانی خواهد شد».
مدعیان اصلاحات به دلیل نگرانی از ناکامی روحانی در دفاع از کارنامه خود و ترغیب مردم به رأی دادن دوباره به وی پیشنهاد نامزد موازی را مطرح کردند اما اکنون در این استراتژی دچار سرگیجه شدهاند.
چندی پیش «آذر منصوری» از فعالین مدعی اصلاحات گفته بود: «زمانی که کاندیدای اصلی یک جریان رئیسجمهور دولت مستقر است، علیالقاعده طرح گزینه پوششی و آلترناتیو هیچ معنایی نمیتواند داشته باشد. رئیسجمهور مستقر باید بتواند مدافعان و حامیان خود را به این نتیجه برساند که با توجه به عملکردش میتواند گزینه مناسبی باشد».
مصلحتاندیشی از نوع اصلاحطلبانه!
روزنامه آرمان در مصاحبه با «اشرف بروجردی» از فعالان مدعی اصلاحات نوشت: «]اصلاح طلبان[ هیچ وقت از مواضع خود نسبت به نظام و منافع کشور رویگردان نبودهاند. اصلاحطلبان «بچههای این سرزمین» هستند و فرزندان انقلاب و کشور هستند. همه این اشخاص، علاقهمند به پیشرفت کشور هستند و تمام تلاش خود را برای آن به کار میگیرند... در مقاطعی پس از انتخابات سال ۸۸ به دلیل تنگنظریهایی که برخی افراد در بدنه کشور بهوجود آورده بودند، باعث شدند که اصلاحطلبان به دلیل مصالح کشور، سکوت اختیار کنند و کمتر مباحث خود را بازگو کنند. این تنگنظریها را برخی افراد در بدنه کشور، بهوجود آورده بودند».
نکته قابل توجه در این مطلب عبارتند از: سکوت و مصالح کشور. آیا به راستی اصلاحطلبان سکوت کردند؟ پس آن همه بیانیه و جنجالآفرینی و آشوب افکنی را چه کسانی دامن زدند؟ دیگر اینکه اشرف بروجردی از کدام تنگنظریها سخن میگوید؟ مگر نه اینکه طیفی از اصلاح طلبان وقتی دیدند نتایج انتخابات به نفع آنها نیست زیر میز زدند و طیف دیگر اصلاحطلب هم که تندروهای دیگر همحزبیهای خود را نداشتند سکوت اختیار کردند. آیا آن جماعت مصالح کشور را در نظر گرفته بودند که 9 ماه کشور را در بدترین شرایط قرار دادند؟
عزای روزنامه زنجیرهای برای فرد فاقد صلاحیت
روزنامه زنجیرهای شرق در شماره دیروز خود با اشاره به انتخابات میان دورهای مجلس شورای اسلامی در حوزه اصفهان به مسئله مینو خالقی اشارهای مجدد و از نبودن او در مجلس اظهار تاسف کرد!
مینو خالقی از سوی نهاد قانونی فاقد صلاحیت نمایندگی تشخیص داده شده است و در عین حال روزنامه شرق مینویسد : «حضور نیافتن مینو خالقی در بهارستان را ديگر باید باور کرد. اگرچه مجلس دهم هنوز هم با ١٧ زن بهارستاننشین برای خودش رکوردی ثبت کرده، اما حذف مینو خالقی در اذهان ایرانیان ثبت خواهد شد؛ بهویژه در اذهان ١٩٠ هزار شهروند اصفهانی که برای نماینده شدن او پای صندوق رأي رفتند.»
استدلال روزنامه شرق در رابطه با این که حذف یک فرد فاقد صلاحیت توهین به مردم محسوب میشود در حالی است که مدعیان اصلاحات بارها در جهت خلاف این ادعا حرکت کردهاند ، در فتنه 88 آنها خواستار ابطال رای 40 میلیونی مردم ایران و تغییر نتایج انتخابات و پیروز اعلام شدن فردی که رای پائینتری کسب کرده بود شدند، در سال های قبل و بعد نیز مدعیان اصلاحات همواره نتایج انتخابات را تنها در صورتی پذیرفته و به آن احترام گذاشتهاند که آرا به نفع آنان بوده است، طبیعی است که بایستی در انتخابات به روندهای قانونی کشور احترام گذاشت و افراد با علم و احترام به این روندها در انتخابات شرکت کنند، اگر مشخص شود کسی فاقد صلاحیتهای لازم بوده و یا خلاف آن را نشان داده است از سوی نهادهای قانونی از جمله شورای نگهبان در هر مرحلهای رد صلاحیت و حذف میشود که این نیز طبیعی و قانونی است.
کدام اصلاحطلبی؟!
روزنامه بهار در مطلبی با عنوان «مصائب اصلاحگری» مدعی شده است که یکی از دلایلی که باعث میشود جریان اصلاحات به اهدافی که برای فعالیتهای خود تعیین کردهاند نرسند فشارهایی از مجموعههایی خارج از نظام بر اصلاحطلبان است که اساسا معتقد به تغییر نظام هستند و در ادبیات رسمی «برانداز» نامیده میشوند.
این روزنامه نوشت : «این افراد با قرار دادن خود در بین جریانات اصلاحی مرتکب تندرویهایی میشوند که هزینههای بسیاری را برای اصلاح طلبان ایجاد میکند و هنگامی که بزرگان اصلاحات با چنین افراطی گریهای بیسرانجامی همراهی نمیکنند یا سخنی در رد آن به میان میآورند «ترسو»هایی خطاب میشوند که در وقت خطر جا میزنند! شاید بتوان علتالعلل بروز این مشکل را عدم فهم دقیق هر دو سوی فشارآورنده بر جریان اصلاحات از مفهوم اصلاحطلبی دانست... واقعیت آن است که بزرگان جریانات اصلاحی به معنای واقعی کلمه به دنبال «حفظ نظام» هستند و همانطور که بارها گفتهاند حتی در روزهای پر التهاب پس از انتخابات88 هدفی را جز «اجرای بدون تنازل قانون اساسی» دنبال نمیکنند».
این روزنامه در حالی مدعی فشارها از سوی جریان برانداز نظام به جریان اصلاحات می شود که طی سالهای اخیر برغم درخواستهای مکرر دلسوزان هیچگاه مرزبندی خود با این افراد را مشخص نکرده و نه تنها از آنها اعلام برائت نمیکنند بلکه در بسیاری موارد در مقابل برخورد نظام با این افراد میایستند و با هیاهو و فضاسازی رسانهای آب به آسیاب دشمن میریزند . نمونه روشن آنها فتنه 88 است که جریان اصلاحات هیچگاه از کسانی که تحت لوای این جریان و با ارتباطگیری با دشمنان انقلاب اسلامی بدنبال براندازی نظام برآمده از آن بودند.
وعده دیگری از دولت!
علی طیبنیا، وزیر اقتصاد در مصاحبه با روزنامه ایران (ارگان دولت) به برخی مسایل اقتصادی پرداخته است. طیبنیا در این مصاحبه گفته است که « تداوم تورم تک رقمی، سفره مردم را بزرگ تر می کند!» البته این وعدهای بود که دولت در آغاز کار خویش هم آن را مطرح کرده و برهههای 100 روزه برای ایجاد این تحولات نام برده بود.
روزنامه ایران این سوال را مطرح کرده است که «رابطه بهبود شاخصهای کلان اقتصادی به بهبود رفاه و معیشت خانوارها چیست؟ و چرا با وجود نرخ رشد اقتصادی 7/4 درصدی نیمهنخست امسال هنوز واحدهای کوچک تولیدی به این اندازه از مزایای رشد بهرهمند نشدهاند؟» یعنی به عبارتی همان چیزی که رئیسجمهور در دوران مبارزات انتخاباتی مطرح کرده بود که ملاک جیب مردم است و نه آمار و ارقام.
با وجود وضعیت نامساعد واحدهای تولیدی طیبنیا گفته است که: «در اغلب بخشهای غیرنفتی، شاهد بهبود وضعیت تولید در فصل تابستان در مقایسه با فصل بهار و نسبت به مدت مشابه در سال گذشته هستیم.» اما این وزیر دولت در ادامه تاکید میکند: «در تابستان 95 تنها در دو بخش معدن و ساختمان، هنوز رشد تولید منفی بوده اما در این دو بخش نیز شاهد بهبود وضعیت، یعنی کاهش میزان رشد منفی هستیم.»
حلم و بردباری از نوع اعتماد ملی!
روزنامه اعتماد در گزارشی به مراسم بزرگداشت چهلمين روز درگذشت هاشميرفسنجاني، در دانشگاه مشهد پرداخته و سخنان قائم مقام دبیر کل حزب اعتماد ملی را به عنوان سخنران این مراسم آورده است.
در این گزارش از قول منتجبنیا نوشته شده است: «در مقابل بدي ديگران به بهترين روش برخورد كنيد! ميدانيم كه هر كسي نميتواند اين كار را به سادگي انجام دهد و چنين امري تنها از عهده افرادي برميآيد كه صابر و شكيبا باشند و از مقامات معنوي بهرهاي برده باشند. يكي از مفاهيم بسيار ارزشمندي كه در فرهنگ اسلام مطرح شده است، مفهوم كرامت و حلم است كه نشاندهنده بالا بودن آستانه تحمل است؛ يعني وقتي به جاهلان و افراد نادان برخورد ميكنند، مانند آنها رفتار نميكنند!»
با خواندن این جملات نخستین سوالی که به ذهن خوانندگان خطور می کند این است که آن حلم و بردباری و آن روش نیکویی که از آن دم میزنید پس از انتخابات 88 چه شد؟ چگونه حزب اعتماد ملی با دبیرکلاش (که امروزه از جمله سران فتنهانگیزی در کشور بودند) در برابر آرای مردم و خواست آنها سر به طغیان برداشتند و هیچ راه منطقی را نپذیرفتند و پا در یک کفش کردند که انتخابات باید ابطال شود؟
تخریب زنجیرهای رسانه ملی
روزنامه ایران دیروز در سرمقاله خود با عنوان «هدایت جناحی رسانه ملی»، بنابر دستورالعمل روزهای اخیر حامیان دولت و به اصطلاح اصلاحطلبان که در حمله به صدا و سیما و متهم کردن آن سنگ تمام گذاشتهاند، رسانه ملی را مورد تخت و تاز قرار داد.
در این یادداشت که تلویحا به حمایت از تصویب حقوق 24 میلیونی مدیران پرداخته نگاه صدا و سیما را به این موضوع که تصوری غلط از این مصوبه ارائه داده، متهم کرده است.
این یادداشت با متهم کردن صدا و سیما به داشتن رویکرد کاملا سیاسی، نوشت: «بهترین مثال برای نشان دادن این واقعیت رفتار کاملا دوگانه صدا و سیما در قبال مذاکرات هستهای در دولت قبل و دولت فعلی است. اتفاقات اخیر بار دیگر نشان داد که هدایت صدا و سیما بیش از آنکه توسط مدیریتی از داخل مجموعه انجام شود، به دنبال یک مدیریت سیاسی خارج از این مجموعه در طیف منتقدان و مخالفان دولت صورت میگیرد».
این در حالی است که صدا و سیما نسبت به مذاکرات هستهای پوشش گسترده و مناسبی داشته و نظرات موافقان و منتقدان را انعکاس داده، به طوریکه سهم موافقان توافق هستهای دو برابر منتقدان بوده است اما دولت و مدعیان اصلاحات توقع دارند صدا و سیما پوشش یکطرفه داشته و تنها به تعریف و تمجید از دولت بپردازد.
علاوه بر این، ناکارآمدی دولت در رویکرد تخریبی اصلاح طلبان نسبت به صدا و سیما سهم عمدهای دارد چراکه با وجود نزدیک شدن به پایان عمر دولت یازدهم، هنوز وعدههای بسیاری بر زمین مانده و این موضوع موجب شده حامیان دولت با هجمه به صدا و سیما به دنبال سرپوش گذاشتن بر کارنامه خالی آن باشند.