طرح طاووس و عینک ماوراء بنفش(یادداشت روز)
1- طاووس شدن، کار خُم رنگرزی نیست؛ همچنان که آثار باستانی در طول زمان ساخته میشود و نمیتوان اثر باستانی را ساخت. کارنامه یک مدیریت در طول زمان ساخته میشود؛ چیزی نیست که مانند مشق شب دو هفته تعطیلی عید، درست در شب سیزدهم سرهمبندی کرد. نامزدهایی که تازه پا به عرصه انتخابات میگذارند- هر چند که آنها نیز باید عاقلانه و صادقانه حرف بزنند- میتوانند وعده بدهند که چنین و چنان میکنند اما دولتی که بر سر کار است، نمیتواند به سیاق نامزدهای جدید عمل کند و درِ باغ سبز برای آینده نشان بدهد. دولتمردانی از این دست آنگونه که همین امروز یکی از نشریات شبه اصلاح طلب نوشته، باید کارنامه ارائه کنند نه اینکه تصور کنند همچنان زنگ انشاست و آنها میتوانند از آرزوها و رؤیاها بگویند.
2- از اینجا کار سخت میشود. اضطراب و ترس پدیدار میگردد و سیاستمداران و نشریات حامی دولت، زبان به هتاکی به نوع نامزدها میگشایند. تصویر همه نامزدهای محتمل - با انواع سلایق- را میگذارند و کنارش با احترام و استقبال تمام تیتر میزنند «استراتژی شغالها»! وزیر ارتباطات به جای اینکه درباره هنر دولت بگوید، به همه نامزدهای احتمالی حمله میکند و 19 آذرماه در جمع اعضای حزب اعتدال و توسعه کردستان میگوید «من فکر میکنم در 29 اردیبهشت، انتخابات سختی خواهیم داشت، چون هر کس با هر تفکری کاندیدا شود، هدفش تخریب آقای روحانی است.» دقت کنید! «هر کس با هر تفکری که کاندیدا شود»، نه این یا آن نامزد خاص. چرا این گونه مضطرب؟ پاسخ را آقای روحانی لابهلای نوعی فرافکنی و حدیث نفس میدهد: «بعضیها چون درسشان را حاضر نکردند، میگویند رقیب ما هم نباشد». ورزشکار آماده و قدرتمند، مشتاق حریف خود است تا با او پنجه در پنجه بیاندازد و توانمندی خود را نشان دهد، نه اینکه بگوید وارد مسابقه نشوید، که هر کس وارد گود شود، برای تخریب من میآید! ساختمان اگر از بتن و تیرآهن ساخته شده باشد مقابل زلزلههای شدید نیز مقاومت میکند، اما خانه شنی کنار دریا را که به بازیچه ساخته باشند، باید با فاصله از کنارش گذشت، مبادا که بریزد.
3- مدتی است برخی مدیران دولتی و مشاوران آنها سر شوخی و طعنه و تخریب را باز کردهاند. تصویری موهوم از منتقدان یا رقبا میسازند و به همان تصاویر واژگونه - به مثابه آسیابهای بادی- حمله میکنند. خود را تا عرش بالا میبرند و منتقدان را کُندذهن، آلزایمر گرفته، بیسواد، بیشناسنامه، هراسان از تعامل با جهان یا کسانی که نانشان در تقابل با دنیاست جا میزنند. از خود طاووس میسازند و «دیگران» را - هر کس با هر سلیقه و تفکر باشد- دیو و شغال و جاهل و جنگطلب مینمایانند؛ حال آن که به برخی از همین القاب و عناوین سزاوارترند. حکایت خودستایی این جماعت، حکایت طاووس علیین است که جناب مولوی روایت میکند:
آن شغالی رفت اندر خُمّ رنگ
اندر آن خُم کرد یک ساعت درنگ
پس برآمد پوستش رنگین شده
کاین منم طاووس علّیین شده
پشم رنگین، رونق خوش یافته
آفتاب آن رنگها برتافته
دید خود را سبز و سرخ و فور و زرد
خویشتن را بر شغالان عرضه کرد
جمله گفتند ای شغالک حال چیست
که تو را در سر نشاطی مُلتوی است
از نشاط از ماکرانه کردهای
این تکبر از کجا آوردهای
یک شغالی پیش او شد کای فلان
شید کردی یا شدی از خوشدلان
شید کردی تا به منبر بَرجَهی
تا زلاف، این خلق را حسرت دهی
پس بکوشیدی ندیدی گرمییی
پس ز شید آوردهای بیشرمییی...
4- راه دور نرویم. همین دیروز روزنامه آفتاب یزد نوشت: «حسن روحانی اکنون در زنگ انشا نیست و زنگ حساب آغاز شده؛ ملزومات فضای جدید روشن و بیّن است. یعنی دیگر رئیسجمهور نمیتواند بگوید چه تحویل گرفته بلکه باید بگوید چه کرده و چه گلی به سر مملکت زده است.» یک روز قبل از این روزنامه زنجیرهای، روزنامه بهار از نمره 100، نمره 20 را به دولت روحانی و کارنامه سیاست خارجی و اقتصاد آن داد و نوشت: «متأسفانه همه توان دولت صرف روابط با 5+1 شد و از ظرفیت عدم تعهد با 120 عضو، سازمان همکاریهای اسلامی و آفریقا بهرهبرداری نکردیم... در این 3 سال و نیم، وزارت خارجه واقعا تعطیل شده و یک دایره کوچکی از آن که مربوط به ستاد پیشبرد موضوع برجام است، کار میکند. در مجموع آنچه حاصل شد برخلاف توقعات و انتظارات و شعارهای داده شده بود. ما وقتی میتوانستیم به این فعالیتها افتخار کنیم که ببینیم بخشی از اهداف ما از طریق دیپلماسی تحقق پیدا کرده است؛ بخشی از اهداف ما مربوط به پیدا کردن بازارهای صادراتی است. ما محبوبیت مردمی زیادی را در جهان داریم و در حوزههایی مانند آمریکای لاتین شرایط بسیار خوبی برای ما ایجاد شده. کارخانههای ما که در رکود به سر میبرند، بازار صادراتی دارند و یکی از دلایل رکود، همین توقف صادرات است... اکثر سخنرانیها و مصاحبههای روحانی و موضعگیریهای اعضای دولت، درباره برجام بود که البته همین عرصه هم دستاورد قابل تحسینی هم نداشته است. با گذشت یک سال و خردهای از زمان اجرای برجام، اهدافی که گفته شد همچنان سر جای خود است و تحقق پیدا نکرد... اگر توقعاتی را که سیاست خارجی برای مردم ایجاد شد 100 در نظر بگیریم، شاید برای مجموعه این سیاست باید نمره کمتر از 20 را در نظر بگیریم.»
5- میتوان الیالابد به دولت قبل بد گفت اما مردم نیز میزانی از ظرفیت برای شنیدن و دیدن این فرافکنی دارند که سرانجام اشباع میشود. فقدان شجاعت پذیرفتن مسئولیت کمکاری و بدعملی و خلاف درآمدن وعدهها، موجب فرافکنیهایی از این دست میشود اما چنین رویکردی، نه برای دولتی که 100 روز کاری مفید بیشتر برایش نمانده، کارنامه دست و پا میکند و نه برای مردم، آب و نان و شغل و مسکن میشود. هنگامی درآمد کشور پس از برجام- با وجود دو برابر بیشتر فروختن نفت و دادن پز این خامفروشی- 18 درصد کاهش پیدا میکند، هزینه جاری دولت ظرف سه چهار سال 3 برابر میشود بیآنکه کمترین اثری در زندگی مردم داشته باشد، به نام رونق و رشد اقتصادی، گرد و غبار ضخیمتری از رکود بر سیمای تولید و کارخانجات ما مینشیند و رنگ زرد بازار در شب عید زار میزند، بیکاری شدت پیدا میکند و این بار صاحبان مشاغل بیکار میشوند، قیمت مسکن رو به صعود میگذارد در حالی که بازار مسکن در رکود غوطه میخورد و وزیر مربوطه مشغول گفتاردرمانی است و...، آنگاه کمی تا قسمتی استهزای مردم است که دولتمردی در خلأ حرف بزند و بگوید «چگونه است که هرچه غم و اندوه باشد، حلال است اما یک دقیقه که بخندیم، حرام است؟ بگذارید جامعه با نشاط باشد». مگر مردم آقای همساده مجموعه کلاه قرمزی هستند که بگویند «آقو! تریلی از روی پای ما رد شد، ما رو میگی؟ غشغش میخندیدیم»؟! مگر عهد سفر با اسب و الاغ است که میگفتند «تا نشان سمّ اسبت گم کنند- ترکمانا نعل را وارونه زن»؟ مدام دو قطبی انحرافی و مجعول بسازید و بعد هم به دوقطبیسازی بد بگویید و خیال هم کنید که مردم ژنتیکشان جوری ساخته شده که باید الیالابد سرکار بروند؟!
6- دولت دوازدهم باید بتواند از عوامفریبی و پوپولیسم غالب در طول این سالها که رگههای آن کمابیش در دو دولت یازدهم و دهم- البته با شدت و ضعف متفاوت- غالب شد، عبور کند تا بتواند در مسیر پیشرفت ملی معبرگشا و خطشکن باشد. دو نحله پوپولیستی ولو ظاهرا مخالف هم در طول این سالها، دعوت به راحتباش و تنآسانی اقتصادی کردهاند. از کروبی که وعده پرداخت 70 هزار تومان به هر نفر در صورت پیروزی میداد، تا وعده پرداخت 250 هزار تومان به هر نفر در اواخر دولت دهم و سپس، هورا کشیدن برای چند برابر کردن فروش نفت در دولت فعلی و در ازای آن تبدیل کشور به بازار واردات انواع کالاهای مصرفی (ولو به قیمت خاکسترنشین کردن تولیدکننده و کارگر ایرانی)، همه در یک مسیر انحرافی حرکت کردهاند و آن فروختن آینده و فرصتهای کارسازی و اقتصاد مولد در خدمت گذران باری به هر جهت امروز است. اکنون به جایی رسیدهایم که بدهی دولت از 250 هزار به 700 هزار میلیارد تومان رسیده و 53 هزار میلیارد تومان هم کسری بودجه دارد؛ حال آنکه ادعا میکند آن 100 میلیارد دلار بلوکه شده آزاد شده و روزانه هم 170 میلیون دلار در پسابرجام (قریب 60 میلیارد دلار در 13 ماه) به کشور آمده است. خب این همه هزینه یا پول ادعایی، در کدام گوشه از سفره مردم پیداست؟ اصلا آیا با اتکاء به خامفروشی هرچه بیشتر و واردات بیرویه برای تنظیم بازار(!) میتوان امید شکوفایی و رونق اقتصادی و اشتغال پایدار را داشت؟! اگر با «اغراق» - تصریح مدیر مسئول روزنامه شرق - میشد برجام را به ملت و کشور قالب کرد، با همین اغراق نمیتوان به مردم باوراند که رکود و بیکاری و عقبگرد اقتصادی، همان رونق و شکوفایی اقتصادی است. فقط با عینک بنفش است که میتوان گفت به قولهایی که دادیم عمل کردیم و شرمنده مردم نشدیم؛ کافی است این عینک را بردارند یا عینک ماورا بنفش بزنند تا واقعیت زندگی مردم را ببینند.
7- درباره استانداردهای دولت دوازدهم و رئیسجمهور و برنامه و تیمی که در تراز آن استانداردها باشد، باید در مجال دیگری قلم زد. در این مجال تنها میتوان گفت که با طعمه انگاری منصب، مدیریت اشرافی- نجومی، خوشنشینی، آساننمایی راه حلها و خودشگفتی نمیتوان دولت تراز خدمت ساخت؛ چنانکه امیر مومنان علیهالسلام در نامه 53 نهجالبلاغه خطاب به جناب مالک به عنوان عهدنامه تذکر داد: «واشعر قلبک الرحمهًْ للرعیهًْ... مهربانی و محبت و عطوفت به مردم را پوشش و شعار قلب خود قرار بده و با آنها درندهای نباش که بلعیدن آنان را غنیمت شمارد؛ که مردم دو گروهند، یا برادر دینی تو هستند و یا مانند تو در آفرینش... و بپرهیز از خودپسندی و اطمینان به هر آنچه که تو را به خودشگفتی وادارد و علاقه به ستایش دیگران؛ که این از مطمئنترین فرصتهای شیطان در نظر اوست تا نیکی نیکوکاران را نابود کند... و بپرهیز از منت گذاشتن به مردم به خاطر نیکی کردن یا کرده خود را بیش از آنچه هست بزرگ شمردن، یا اینکه به مردم وعده بدهی و خلاف آن را به جای آوری؛ که همانا منت، نیکی را نابود میکند و کار را زیادتر از آنچه هست دیدن، نور حق را از بین میبرد و خلف وعده موجب خشم خدا و مردم میشود... و بپرهیز از مقدم داشتن خود بر مردم در چیزی که مردم درباره آن مساوی هستند و غفلت از هرچه که برای همه روشن و توجه به آن ضروری است؛ زیرا به خاطر مقدم شمردن خود مورد مواخذه قرار خواهی گرفت و سود آن به دیگری خواهد رسید و در اندک زمانی پردهها از روی کارهایت برداشته میشود».
محمد ایمانی