kayhan.ir

کد خبر: ۹۸۶۴۴
تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۸:۵۲

تواضع ؛گامی برای رهایی از رذایل



 جمال ربانی
 
 برخی از فضایل، کارکردهای چندگانه‌ای دارند و تنها به حوزه مسائل شخصی محدود نمی‌شوند، بلکه دامنه تأثیر آن فراتر از شخص به جامعه و اجتماع نیز کشیده می‌شود و حتی گاه تأثیر آن در این حوزه بیشتر و روشن‌تر از حوزه‌های دیگر است. از جمله این فضایل تأثیرگذار در حوزه‌های فردی و اجتماعی می‌توان به فضیلت تواضع اشاره کرد.
بی‌گمان منش و روحیه فروتنی، به سبب آنکه نوعی تذلل به شمار می‌آید، از سوی دیگر آن نسبت شخص دارنده آن، حسادتی صورت نمی‌گیرد و همین مسئله موجب می‌شود که زمینه رهایی از بسیاری از بیماری‌های روحی و روانی و اجتماعی در شخص فراهم آید و از رذایل اخلاقی نجات یابد.
در مطلب حاضر اهمیت و تأثیر تواضع در زندگی فردی و اجتماعی انسان مورد بررسی قرار گرفته است.
***
فروتنی؛ ضد استکبار
تواضع که در فارسی از آن به فروتنی یاد می‌شود، در علم اخلاق به معنای شکستگی و فروتنی نفس است به گونه‌ای که برای خود هیچ گونه برتری و امتیازی بر دیگران قائل نشده و در رفتار و گفتار، دیگران را بزرگ و گرامی شمارد. (جامع‌السعادات، نراقی، ج 1، ص 394)
فروتنی اگر به عنوان روحیه شخص در آید و ملکه جان وی شود، شرایطی برای شخص فراهم می‌آورد تا از بسیاری از بیماری نفسانی و هواهای آن رهایی یابد و به نوعی اعتدال و تعادل شخصیتی دست پیدا کند که توانایی پرواز تا ملکوت صالحان (مائده، آیات 82 تا 85) و مقام محسنان (همان) را به دست آورد.
به همان اندازه که خودبزرگ‌بینی، تکبر و خودپسندی، آفت جان آدمی است و اجازه نمی‌دهد تا نفس در مسیر کمال گام بردارد و هر گونه تلاشی را سد می‌کند، تواضع و فروتنی، شرایط و بستری را فراهم می‌آورد تا آدمی نسبت به نواقص خویش توجه یابد و در رفع کاستی‌ها و کمبودهای خویش بکوشد و برای برداشتن موانع دستیابی به کمالات تلاش کند. از این رو روحیه درونی تواضع را مهم‌ترین بستر برای تحولات کمالی دانسته‌اند. به این معنا که شخص هر گاه در درون به این احساس برسد که نقص و کاستی‌هایی در ابعاد وجودی، شناختی، رفتاری و عاطفی دارد، تلاش می‌کند تا به هر شکلی شده خود را از آن برهاند و کمالات شایسته و بایسته را به دست آورد. اما احساس تکبر و خودبزرگ‌بینی، مهمترین سد راه تکامل معنوی بشر است؛ چرا که شخص خود را کامل و بدون نقص و کمبودی می‌بیند از این رو، تلاشی برای شناسایی نواقص و کاستی‌ها و کوششی برای رهایی از آن انجام نمی‌دهد و به همان وجود ناقص خود می‌بالد و درجا می‌زند.
همین روحیه تکبر در منش استکباری بروز و ظهور می‌کند و شخص متکبر را به انسانی مستکبر تبدیل می‌کند، چرا که خودبزرگ‌بینی موجب می‌شود تا خود را برتر از دیگران بشمارد و امتیازی برای خود قائل شود که دیگران از آن برخوردار نباشند و در رفتار و گفتار، دیگران را حقیر می‌شمارد.
خداوند در داستان آفرینش از روحیه متکبر ابلیس سخن به میان می‌آورد و نشان می‌دهد که همین روحیه تکبر در وی موجب شد تا نسبت به دیگرانی چون حضرت آدم(ع) که دارنده تمامی اسمای حسنای الهی بود، استکبار ورزد و خود را به سبب آنکه از آتش است بر آدم(ع) برتر دانسته و امتیاز خلافت الهی را برای خود بخواهد. این گونه است که با ادبیات متکبرانه و منش استکباری خود را «خیرمنه» می‌شمارد (سوره اعراف، آیه 12) و خلافت را برای خود می‌پسندد و از سجده بر آدم(ع) به عنوان خلیفه الهی سرباز می‌زند و زمینه سقوط خویش را فراهم می‌آورد و از کمالات بسیاری محروم می‌شود (همان، آیه 13).
اما انسانی که روحیه تکبر را به کناری گذارد و به نقص و کمبودهای خویش اذعان کند و در صدد شناسایی و رفع آنها برآید، چنین شخصی نه تنها گام‌های بلندی برای رفع این نواقص و کمبودها و دستیابی به کمالات بر می‌دارد، بلکه در زندگی اجتماعی خویش نیز منش استکباری را به کناری می‌نهد و فروتنانه در برابر برتری‌ها و کمالات دیگر قرار می‌گیرد و به خودش اجازه می‌دهدتا آنها را بشناسد و در مقام غبطه برای دستیابی به آن تلاش کند. این گونه است که روحیه حق‌طلبی و کمال خواهی و کمال‌جویی در وی تقویت می‌شود.(مائده، آیات 82 تا 84) و نسبت به اهل حق و حقیقت و کمالات محبت می‌ورزد و محبت خداوندی را به سوی خویش جلب می‌کند (مائده، آیه 54) و با معاشرت نیک و کریمانه خود حتی نسبت به انسان‌های نادان و جاهل (فرقان، آیه 63)، موجبات جلب و محبت دیگران را نسبت به خود فراهم می‌آورد (مائده، آیه 82) و از توانایی‌ها و استعداد دیگران برای دستیابی به کمالات مطلق و خدایی شدن بهره می‌گیرد (مائده، آیات 82 تا 85)
انسان متواضع، چون به کمبودها و کاستی‌های خود اذعان دارد، درصدد شناسایی و برطرف کردن آنها برمی‌آید. همین روحیه است که مهمترین مانع در راه کمال‌یابی و کمال‌جویی در انسان را می‌کشد و تکبر، خودپسندی و خودبزرگ‌بینی را از جان و روانش دور می‌کند و یااز میان می‌برد. بنابراین، بسیاری از رذایل و پستی‌های اخلاقی که بر پایه تکبر شکل می‌گیرد نیز از میان می‌رود؛ چرا که قرآن بر این نکته تأکید دارد که خاستگاه بسیاری از رذایل اخلاقی در انسان تکبر است که حتی انسان را به کفر می‌کشاند و ایمان را جدا می‌کند. انسان متکبر، انسان فخرفروش، مستکبر، ظالم، مخالف حق و مانند آن است که آیه 36 سوره نساء تنها به گوشه‌ای از این رذایل برخاسته از تکبر اشاره می‌کند. در این آیه آمده است که انسان متکبر، اهل بندگی، احسان و برخوردهای اجتماعی سالم با دیگران نیست،  چنان که آیات 82 تا 85 سوره مائده نیز به شکلی برخی دیگر از آثار تکبر را بیان می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه تکبر، انسان را از حق و حقیقت دور می‌سازد و به مخالفت با خدا و پیامبران می‌کشاند.
منش و روحیه تواضع
چنانکه گفته شد، روحیه تواضع، یکی از عوامل اصلی حرکت انسان به سوی کمالات و خدایی شدن است؛ نتیجه چنین روحیه‌ای در بعد فردی این خواهد بود که شخص اهل حرکت و تلاش دائمی برای رسیدن به کمالات و رهایی از نواقص شود. چنین روحیه‌ای موجب می‌شود تا شخص، در برابر حق، متواضع شود (مائده، آیات 82 و 83) و به دستورهای الهی توجه خاص مبذول دارد، زیرا این مطلب را در می‌یابد که حق مطلق و کمال مطلق خداوند است که در مقام پروردگاری، وی را به سوی راهی می‌خواند که نواقص را برطرف می‌سازد و کمالات را در وی تحقق می‌بخشد (سجده، آیه 15 و نیز اعراف، آیه 206 و نحل، آیه 49 و انبیاء، آیه 19).
انسانی که روحیه فروتنی را در خود ملکه کرده است، در مقام عمل، منش فروتنی را به نمایش واقعی می‌گذارد، چنانکه ربانیونی چون امیر مؤمنان علی(ع) با پیامبر(ص) این گونه بودند و در برابر آن حضرت(ص) به طور کامل متواضعانه عمل می‌کردند.
خداوند در آیات 3 و 4 سوره حجرات بیان می‌کند که دارندگان روحیه فروتنی در مقام عمل دارای منش فروتنانه‌ای هستند. این گونه رفتار و منش از سوی کسانی انجام می‌گیرد که واقعاً برخوردار از اصول اخلاقی ادب باشند و از خردورزی بهره‌مند باشند. به این معنا که تنها اهل ادب و خردورزی هستند که از روحیه فروتنی و منش تواضع برخوردار می‌باشند و در برابر حق و حقیقتی که پیامبران از جمله محمد(ص) می‌آوردند، در بست مطیع و تابع هستند و هیچ تکبر و سرکشی و گردن‌فرازی ندارند.
با نگاهی به آموزه‌های قرآنی می‌توان دریافت که دارندگان روحیه تواضع، در برابر حق، متواضع هستند (مائده، آیات 82 و 83) و از آنجا که خداوند را مصداق اتم و اکمل حق می‌شمارند در برابر خداوند از چنین روحیه‌ای برخوردارند (سجده، آیه 15) و پیامبران را به عنوان نمایندگان حق که به حق و حقیقت دعوت می‌کنند، می‌پذیرند و متواضعانه با ایشان رو به رو می‌شوند (حجرات، آیات 3 و 4) و معلمانی را که به حق دعوت می‌کنند مورد تکریم و احترام قرار داده و متواضعانه در کنش و منش خود با آنان برخورد می‌کنند (کهف، آیه 66) و مؤمنان را به سبب اینکه متصف به حق هستند و در مسیر حق قرار گرفته‌اند، مورد تکریم قرار داده و فروتنانه با ایشان روبه‌رو می‌شوند تا خود را در مسیر حق قرار داده باشند (مائده، آیه 54 و انعام، آیه 54)
بنابراین، انسانی که خواهان حق است هر جا حقی را یافت در برابرش تواضع می‌کند و فروتنانه با آن روبه‌رو می‌شود.
البته گاه می‌شود که انسان حق خواه برای اینکه در دام تکبر و خودبزرگ‌بینی نیفتد، حتی در برابر جاهلان و افراد نادان، با فروتنی و نرمی برخورد می‌کند و با واکنش‌های تکبری با آنان روبه‌رو نمی‌شود تا تحت تأثیر رفتارهای دیگران، رفتارهای زشتی داشته باشد با این امید که نرم خویی و فروتنی حق خواهان، زمینه‌ساز تحول در دیگران شود. بنابراین، به جای اینکه با جاهلان از در تکبر وارد شود با تواضع کاری می‌کند که آنان را تحت تأثیر قرار دهد (فرقان، آیه 63)
اما اینکه خداوند در آیه 24 سوره اسراء از انسانها می‌خواهد تا نسبت به والدین تواضع داشته باشند، به سبب این است که پاداش احسان پدر و مادر نمی‌تواند جز احسان و نیکی باشد. به این معنا که حتی اگر پدر و مادر، کافر و جاهل و نادان باشند، بر شخص است که نسبت به آنان فروتنی کامل داشته باشد، زیرا ایشان نسبت به وی در کودکی رحم کرده و فروتنی و رحم در بزرگسالی پاداش کاری است که انجام داده‌اند. از این رو خداوند در این آیه در تعلیل لزوم فروتنی و رحمت نسبت به والدین حتی کافر گفته است که این تواضع پاداش و پاسخی به رحمت ایشان در کودکی نسبت به فرد می‌باشد.
از امام حسن عسکری(ع) روایت شده که فرمود: التواضع نعمهًْ لایحسد علیها؛ تواضع نعمتی است که بر آن حسد نبرند (تحف العقول، ص 489)
در این روایت آن حضرت، از تواضع به عنوان نعمت یاد می‌کند. این عبارت به خوبی بیانگر ارزش بسیار مهم تواضع از نظر آن حضرت(ع) است؛ زیرا اطلاق نعمت بیانگر این معناست که دارنده آن از ثروتی برخوردار می‌باشد که هیچ ثروتی معادل آن نیست؛ زیرا دیگران نسبت  به دارنده ثروت و نعمتی دیگر حسادت می‌ورزند و حتی تلاش می‌کنند که آن ثروت و نعمت از دست شخص بیرون برود. اما نعمت فروتنی از ثروت‌هایی است که کسی نسبت به دارنده آن حسادت نمی‌ورزد و شخص دارنده این ثروت به سادگی می‌توانداز این ثروت بزرگ الهی بهره‌مند شود و در مسیر کمال گام بردارد.