kayhan.ir

کد خبر: ۹۸۵۴۵
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۷:۵۶

عدم هلاکت امت ظالم مصلح(پرسش و پاسخ)



پرسش:
از منظر قرآن کریم چگونه میان امت ظالم و اهل اصلاح قابل جمع است که خدای متعال وعده عدم هلاکت آنها را داده است؟
پاسخ:
یکی از سنت‌های قطعی و لایتغیر در قرآن کریم سنت هلاکت است که درآیات متعددی بیان شده است. ظلم، گناه و فسق و فجور از اهم عواملی هستند که خدای متعال به سبب آنها امت‌ها، جوامع و تمدن‌ها را هلاک می‌گرداند. اما در میان این آیات یک آیه عجیبی وجود دارد که خداوند می‌فرماید: «و ما کان ربک لیهلک القری بظلم و اهلها مصلحون» پروردگار تو هرگز چنین نیست که مردمی را به موجب ظلمی هلاک کند، در حالی که آنها مصلح و اصلاح‌کننده‌اند. (هود- 117)
اینکه هم ظالمند و هم اصلاح‌کننده یعنی چه؟
مقصود از ظلم در اینجا آن ظلم عظیم است که شرک است، و مقصود از اینکه مصلح هستند، یعنی در میان خودشان مصلحند. پس ظلمشان در حق‌الله است، و اصلاحشان در حق‌الناس.
بنابراین قرآن کریم این‌طور می‌گوید: که اگر مردمی خودشان برای خودشان در دنیا خوب باشند، اما کافر و یا مشرک باشند، (به عبارت دیگر) عدالت در میانشان برقرار باشد، ولی مشرک باشند، در این دنیا خدا آنها را معذب نمی‌کند.
پس معلوم می‌شود هر گناهی یک خاصیتی دارد. این است که پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «الملک یبقی مع‌الکفر ولا یبقی مع‌الظلم» جمله عجیبی است: یک ملک، یک دولت، یک نظام با کفر قابل بقا هست، ولی با ظلم قابل بقا نیست (بحارالانوار، ج72، ص331) هم کفر گناه است و هم ظلم، اما هر گناهی در یک جهت تأثیر دارد. تأثیر کفر در اینکه نظام یک زندگی را از هم بپاشد، به اندازه ظلم نیست. پس ما اگر دو جمعیت داشته باشیم، یک جمعیت مسلمان باشند، ولی در میان خودشان ظالم باشند، خودشان به یکدیگر ظلم بکنند، و جمعیت دیگر کافر باشند، اما نسبت به خودشان عدالت و انصاف داشته باشند، از نظر اخروی آن مسلمان‌ها مسلماً بهتر بوده‌اند. (آشنایی با قرآن، ج3، ص143)
بنابراین در جامعه‌ای که حقوق انسان‌ها محترم شمرده می‌شود، و قانون و قاعده خردمندانه و منصفانه‌ای بر رفتار دولتمردان و شهروندان حاکم است، مردم با احساس امنیت و رضایت زندگی می‌کنند، و همین احساس، به آرامش روانی و پایداری اجتماعی و ثبات سیاسی می‌انجامد، در چنین وضعی انگیزه‌ای برای طغیان و شورش و براندازی وجود ندارد. در این جامعه کفر و بی‌دینی با امنیت، رفاه و آسایش جمع می‌شود و نامسلمانان با اطمینان از رعایت حقوقشان، تن به حاکمیت دولتمردان می‌دهند. با این شرایط، خداوند به علت کفر و شرک، آنان را گرفتار عذاب نمی‌کند و زندگی را بر کامشان تلخ نمی‌نماید. بنابراین در منطق قرآن بکار گرفتن واژه مصلح درباره کسانی که عقاید باطل داشته و آلوده به شرک و کفر هستند، جای شگفتی ندارد، زیرا جلوه‌های پسندیده زندگی آنها از قبیل رعایت حقوق یکدیگر و دوری از تعدی و تجاوز نفی نمی‌شود و مصلح بودنشان مورد تأیید قرار می‌گیرد. از همین‌روست که علمای اسلامی گاه اذعان دارند عدالتی که در برخی از کشورهای مسیحی وجود دارد برای مسلمانان تصور کردنی نیست. (علامه شعرانی، تعلیقیه بر شرح کافی ملاصالح، ج5، ص278)
همچنین شهید مطهری اذعان دارد: «آنچه در معنویات نقش اساسی دارد، حسن روابط خلقی است، یعنی عدل و احسان، نه حسن روابط الهی. و اگر به فرض اولی تأمین باشد نه دومی، بقای واحد اجتماعی ممکن است، والا فلا» (یادداشت‌ها، ج2، ص406)