kayhan.ir

کد خبر: ۹۸۳۵۸
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۳
آسیب‌شناسی تئاتر به بهانه برگزاری سی‌و‌پنجمین جشنواره تئاتر فجر- بخش اول

هنر اصیل در کشاکش سرمایه‌داری و روشنفکربازی






آرش فهیم

سی و پنجمین دوره جشنواره بین‌المللی تئاتر فجربه مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار شد. چکیده‌ای از آثاری که طی یک سال اخیر در عرصه تئاتر اجرا شدند در این جشنواره به نمایش در آمد. اما این جشنواره، فرصت مناسبی هم برای آسیب شناسی و بررسی نقاط ضعف تئاتر کشور است.
تئاتر درسال‌های اخیر با مشكلات فراواني دست به‌گریبان بوده است. از مشكلات مالی و اقتصادی مثل پایین بودن دستمزدها و عدم پرداخت مطالبات برخی از گروه‌های نمایشی و هنرمندان گرفته تا كمبود تالار نمايش و... اما بزرگ ترين مشكل تئاتر، فقر انديشه و تورم تكرار و تقليد است.
كافي است به نمايش‌هايي كه در طول سال‌هاي اخير اجرا شده‌اند دقت كنيد؛ اكثر اين آثار بر مبناي نمايشنامه‌هايي از امثال «مكبث»، «چخوف»، «شكسپير»، «ايبسن» و ... اجرا مي‌شوند. نمايش‌هايي مانند «هملت» و «در انتظار گودو» ده‌ها بار اجرا شده‌اند و بر اساس وضع موجود پيش‌بيني مي‌شود كه باز هم شاهد روي صحنه رفتن آنها خواهيم بود.
 از آن سو، موضوعات مهم و اساسی فرهنگی و اجتماعی را کمتر می‌توان در تالارهای نمایشی دید. به راستی چند نمایش در طول سال با موضوع فیش‌های نجومی اجرا شد؟
 چند نمایش، به جنگ نرم و ناتوی فرهنگی پرداختند؟
آیا مسئولان هنرهای نمایشی می‌توانند نام نمایشی با موضوع نفوذ فرهنگی را ببرند؟
چرا معضلات روزمره مردم در آثار نمایشی کمتر دیده می‌شود؟ حتی در جشنواره تئاتر فجر هم که به عنوان یکی از جشن‌های سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می‌شود هم - طی دو دهه اخیر به ویژه- آثاری که بازتاب دهنده این تحول عظیم اجتماعی باشد کمتر دیده شده است.
سيد شهيدان اهل قلم ، شهيد مرتضي آويني در مقاله اي كه در سال 1371 به رشته تحرير درآمد، اين وضعيت را پيش‌بيني كرده بود. آويني در مقاله «آيا تئاتر زنده مي ماند؟» نوشته بود: «تئاتر امروز ايران مصداق شجره‌اي است كه ريشه در عمق خاك ندارد و با طوفاني نه چندان شديد فرو خواهد افتاد... دوران جلوه فروشي طاوس پير غرب گذشته و آن شيفتگي جنون‌آميز كه ما را از تأمل و تفكر در خودمان باز مي‌داشت فرو نشسته است. عهد بشر با خدا تجديد گشته است و اگر تئاتر از مقتضيات اين تجديد عهد تاريخي غفلت كند، سر از بستر اين بيماري برنخواهد داشت و خواهد مرد.»
اما چرا تئاتر ما دچار چنین مشکلاتی شده است؟ چگونه می‌توان راه را برای پویایی و شکوفایی بیشتر تئاتر کشور فراهم‌تر کرد و موجب شد تا این عرصه با توان و قدرت بیشتری به نیازهای جامعه پاسخ بگوید.
در این مجموعه گزارش‌ها، هم به بررسی آسیب‌های تئاتر می‌پردازیم و هم راه‌های اعتلای این عرصه را در گفت‌وگو با کارشناسان و هنرمندان جویا می‌شویم.
تحلیلی بر فراز و نشیب‌های تئاتر معاصر
اگر تئاتر ایران را بررسی کنیم، این عرصه دوره‌های مختلفی را از سر گذرانده است. مسیری توأم با بیم وامید.
حفیظ الله رفیعی، مدیرعامل سابق انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس درباره فرایند تئاتر ایران در سال‌های پس از انقلاب اسلامی می‌گوید: «تئاتر امروز ما میراث همان نوع تئاتر وارداتی است که در دوران پهلوی و پیش‌تر از آن وارد سرزمین ما شد و به عنوان ابزاری موثر، چالش‌های اجتماعی و فرهنگی آن دوران را رقم زد. تاریخ می‌گوید تئاتر در دوران پهلوی از یک طرف در اختیار مریدان ایدئولوژی‌های کمونیستی و مارکسیستی بود و از طرف دیگر به عنوان ابزاری در دست دربار برای نشر بی‌بندو باری‌های اخلاقی و زدودن دین و ارزش‌های اخلاقی و مذهبی به کار می‌رفت. با پیروزی انقلاب اسلامی ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، متحول شد و همان طور که انتظار می‌رفت تغییرات بنیادینی هم در حوزه تئاتر شکل گرفت. به ویژه با نگاه امام خمینی(ره) نسبت به هنرهایی چون تئاتر و سینما، دریچه‌های امیدبخش برای تعالی این هنرها گشوده شد. بارقه‌های امید در دل هنرمندان دلسوخته و انقلابی روشن شد تا در ایجاد تمدن نوپای اسلامی با تحولات همراه شوند. طی سال‌های پس از پیروزی انقلاب تا پایان جنگ تحمیلی، شاهد نقش مثبت و رو به ترقی تئاتر در جامعه انقلابی بودیم. اما برخی از پدیده‌ها و عناصر آلوده در حوزه فرهنگ و هنر از بین نرفتند و فقط کمر خم کردند تا با گذشت زمان و فراهم شدن فرصت‌ها دوباره رخ نمایان کنند.»
وی ادامه می‌دهد: «تا سال‌های میانی دهه 70 با اوج گیری تئاتر دفاع مقدس و برگزاری جشنواره‌های تئاتر افراد جدیدی وارد حوزه تئاتر شدند. اما با روی کار آمدن دولت اصلاحات، فضا افسارگسیخته شد و آثار سؤال‌برانگیزی روی صحنه رفتند. موجی از آثار تمام فضای تئاتر کشور را در بر گرفتند که عمدتا دو مشخصه داشتند؛ آثاری با مضامین سیاسی که نظام را زیر سؤال می‌بردند و آثاری که به صورت مستقیم به موضوعات غیراخلاقی و هنجارشکن می‌پرداختند. این موج‌ها نه به صورت یک اتفاق یا استثنا، بلکه به صورت یک عادت در تئاتر کشور رایج شدند. حتی در مقطعی، نمایشی با محتوای توهین به امام حسین(ع) با سفارش یکی از مدیران تولید شد، البته در نهایت روی صحنه نرفت. از این پس، فضای تئاتر ما به سمتی رفت که نه تنها منطبق با شرایط جامعه ما نبود بلکه در تعارض کامل با فرهنگ و آداب و عرف رایج حرکت می‌کرد. اوج این جریان، اجرای نمایش «هدا گابلر» بود و باعث جنجال در فضای فرهنگی کشور شد و کار به مجلس و قوه قضاییه هم کشید. البته باید گفت که از آنجا که بسیاری از مدیران به تماشای نمایش‌ها نمی‌رفتند خیلی از آثار مسئله دار تولید و اجرا شدند و کسی هم صدایش در نیامد. این روند به صورت افسارگسیخته شدت فزاینده‌ای پیدا کرد تا آنجا که یکی از کارگردان‌های شبه روشنفکر تئاتر افسوس خورد که نمی‌تواند یک نمایش با موضوع همجنس بازی در ایران تولید کند!»
رفیعی همچنین می‌گوید: «در این دوران، از یک طرف شاهد افزایش اعتبارات و بودجه تئاتر و از سویی دیگر، انحصار اجرای نمایش به برخی از گروه‌ها و اشخاص بودیم. از علائم و نشانه‌های این وضعیت، تغییر شش مدیر مرکز هنرهای نمایشی در کمتر از دو سال بود!»
تئاتر بر سر دو راهی مردم
و شبه روشنفکران
اما یکی از اعضای شورای عالی نظارت بر تئاتر معتقد است که فضای تئاتر کشور رو به بهبود است و برنامه و سیاست‌های مدیریت کنونی مرکز هنرهای نمایشی، کاهش ابتذال و ارتقای مضامین ارزشی در تئاتر است.
کوروش زارعی، مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری در این باره به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «رویکرد امروز مدیریت تئاتر کشور، بها دادن به مضامین انقلابی و ارزشی در تئاتر است. به طوری که در جشنواره تئاتر فجر هم آثاری با این موضوعات، بیش از گذشته اجرا می‌شود. خود من هم سال گذشته نمایشی درباره شهدای غواص داشتم که در جشنواره فجر مورد تقدیر قرار گرفت. البته باید این واقعیت را پذیرفت که نمی‌توان فضای تئاتر را به سرعت تغییر داد. چون در این صورت امکان دارد که جریان‌های روشنفکرنما و اپوزیسیون با حمله‌های خود تئاتر را تحت الشعاع قرار دهند.»
وی همچنین درباره ساماندهی تئاتر آزاد هم اظهار می‌دارد: «خود ما هم در شورای عالی نظارت بر تئاتر، برنامه‌هایی برای اعتلای محتوای آثار داریم که این برنامه را از تئاتر آزاد شروع کردیم. متأسفانه آثاری که در قالب تئاتر آزاد روی صحنه می‌روند، به کمدی‌های مبتذل و فاقد ساختار و کیفیت محدود هستند. این نمایش‌ها همچنین پر از دیالوگ‌ها، میزانسن و رفتارهای بسیار سخیف هستند و از هیچ متن یا نمایشنامه درستی پیروی نمی‌کنند و روی صحنه هر کاری که می‌خواهند می‌کنند. ما حرکتی را شروع کردیم که بتوانیم تئاتر آزاد را قانونمند و صاحب متن کنیم و بگوییم، طبق بازبینی و رهنمودهای ما عمل کنند و نمی‌توانند هر نمایشی را روی صحنه ببرند.»
این عضو شورای عالی نظارت و ارزشیابی تئاتر با انتقاد از سیطره روشنفکرنمایی بر تئاتر، تصریح می‌کند: «دغدغه شورای نظارت این است که محتوای نمایش‌ها ارتقا پیدا کند؛ تئاتر باید برای مردم باشد، نه جایی برای تخلیه عقده‌های شبه روشنفکری. گاهی نمایش‌هایی اجرا می‌شود که خود هنرمندان هم نمی‌توانند با آن‌ها ارتباط برقرار کنند، چه رسد به مردم! برنامه‌ریزی ما در شورای نظارت این است که حساسیت را روی محتوای نمایش‌ها بالا می‌بریم. امیدواریم با این برنامه‌ریزی‌ها، تئاتر به سمت وسویی برود که مردمی و مفرح باشد و مردم مشکلات و مسائل خود را در آثار ببینند.»
مدیر مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری از احیای دوباره جریان تئاتر مسجد خبر می‌دهد و می‌گوید:«ما با این هدف در حوزه هنری، تئاتر مردمی بچه‌های مسجد را دوباره راه اندازی کردیم. کار ما در این جریان این است که جوان‌های معتقد و متدین را جمع می‌کنیم تا استعدادها در این زمینه کشف شود. به نظر ما اگر این جریان به خوبی ساماندهی شود، آینده خوبی برای تئاتر کشورمان قابل تصور است.»
اصالت یافتن سرمایه، تهدیدی
برای تئاتر
اما یک کارگردان جوان هم معتقد است که حاکم شدن گرایش سوداگر در تئاتر باعث به حاشیه رفتن تفکر و فرم در تئاتر امروز ایران شده است. اتفاقی که حاصل فعال شدن بخش خصوصی در تئاتر طی سال‌های اخیر است.
سید سعید هاشم‌زاده درباره فعالیت بخش خصوصی در تئاتر به گزارشگر روزنامه کیهان می‌گوید: «درحال حاضر بیشتر تولید تئاتر با هدف سود و جذب سرمایه صورت می‌گیرد. به طوری که تهیه کنندگان تئاتر الان بیشتر نوعی سرمایه‌گذار هستند. چون تهیه‌کننده تئاتر روی کیفیت نمایش تأثیر می‌گذارد. با توجه به اینکه در تئاتر امروز ما جنبه مالی خیلی پررنگ شده، در نتیجه نمایش‌ها به ورطه تکرار افتاده‌اند چون فقط به فکر جذب تماشاگر هستند. عمق مسئله تا آنجاست که حتی مراکز فرهنگی معتبر و شناخته شده‌ای مثل تالار وحدت نیز به شکل غیر قابل باوری دچار این گرایش شده‌اند.»
وی تصریح می‌کند: «البته نمی‌توان موضوع جذب و کسب سرمایه در تئاتر را انکار کرد. اما مهم این است که یک نمایش اول باید یک محصول فرهنگی باشد و فرم داشته باشد و بعد به سرمایه برسد. در محصول فرهنگی، هم فکر و زیست هنرمند ارزش دارد، هم فکر و زیست تماشاگر و هم فرم و قابلیت هنری ارزش دارد. اما الان این گونه نیست. به این معنی که یک نفر صرفا به خاطر برخورداری از سرمایه، می‌تواند هر سالنی را برای اجرای نمایش خود در اختیار بگیرد. ملاک صاحبان سالن هم فقط فروش و فروش بیشتر است!»
این کارگردان تئاتر معتقد است: «این وضعیت، یک سیکل معیوب را ایجاد کرده که در آن، دغدغه فرهنگ و هنر وجود ندارد و سود و سرمایه اصالت یافته است. به نظر من مقصر این مسئله، بخش نظارت و ارزشیابی تئاتر است. منظورم این نیست که نظارت و ارزشیابی کارش را درست انجام نمی‌دهد، اما نکته این است که نظارت و ارزشیابی فقط به رعایت قوانین کلی کشور محدود شده است و به کیفیت نمایش‌ها کاری ندارد! این درحالی است که مسئله کیفیت هم باید مدنظر قرار گیرد.»
هاشم‌زاده در پایان تأکید می‌کند: «امیدوارم هر نمایشی که در ساحت تفکر و هنر قرار می‌گیرد، امکان اجرا شدن پیدا کند، اما نه به هر قیمتی. نمی‌توان یک نمایش را صرفا به قیمت سرمایه، اجرا کرد. محور قرار گرفتن سرمایه در تئاتر، هنر را به محاق می‌برد.»