kayhan.ir

کد خبر: ۹۶۶۷۷
تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۹:۰۸
نگاهی مستند به بزرگ‌ترین جنایت‌جنگی انگلستان در ایران- ۴

انگلستان با جلوگیری از ورود ارزاق به ایران میلیون‌ها نفر را به کشتن داد



دیکسون می‌گوید که اگر این مقدار آذوقه در محل تهیه نمی‌شد، می‌باید از هندوستان وارد می‌شد و این ظرفیت کشتیرانی‌ را اشغال می‌کرد. ژنرال دیکسون اظهار می‌دارد که خریدهای محلی، ظرفیت کشتیرانی را آزاد کرده تا در اقیانوس اطلس به کار گرفته شود. روشن است که انگلیسی‌ها می‌توانسته‌اند از هندوستان برای تغذیه مردم گرسنه ایران غله وارد کنند، اما برای آزاد ساختن ظرفیت کشتیرانی در اقیانوس اطلس، میلیون‌ها ایرانی قربانی شده‌اند. در زمانی که اداره منابع محلی بین‌النهرین به خرید آذوقه در غرب و شمال ایران مشغول است، ژنرال دبلیو.ئی.آر. دیکسون گزارش مفصلی از خرید آذوقه انگلیسی‌ها در شرق ایران دارد.
بار دیگر باید توجه کرد که در آغاز قحطی، خاک سرزمین‌های همسایه ایران در شرق و غرب، هندوستان و بین‌النهرین و همچنین خلیج‌فارس، در اشغال و کنترل ارتش ‌آذوقه، مانع از واردات ارزاق از هندوستان و بین‌النهرین به ایران شده‌اند. آن طور که ساثرد اشاره کرده است، غله فراوان در هر دو منطقه هندوستان و بین‌النهرین وجود داشته است اما ایران که  در این میانه قرار دارد دچار گرسنگی بوده است. علاوه بر این، انگلستان مانع از واردات ارزاق از ایالات متحده به ایران شده است. آن طور که در گزارش‌های دیپلماتیک آمریکا روشن است، بسیار جالب توجه است که در زمانی که ایران در آستانه گرفتار آمدن به چنگال قحطی مهیبی است که میلیون‌ها نفر را کشت، انگلیسی‌ها مانع از واردات مواد غذایی از ایالات متحده می‌شوند. علاوه بر این، نمی‌توان به این موضوع اشاره نکرد که ایالات متحده در جنگ جهانی دوم درصدد رساندن ارزاق به بلژیک برآمد تا جان 7/5 میلیون بلژیکی را از گرسنگی نجات دهد؛ روشن است که چنین شوقی را برای رفع قحطی در ایران نشان نداد.با توجه به تحریم‌های فعلی که هم‌اکنون بر ایران اعمال می‌شود و توان ایران در صادرات نفت و وارد کردن ضروریات حیاتی چون ارزاق و دارو گرفته است، ممانعت و تحدید تجارت خارجی ایران در جنگ جهانی اول، چیزی بیش از یک موضوع جالب توجه تاریخی است. به نظر می‌رسد تحریم‌های فعلی تداوم همان سیاست‌هایی است که نخستین‌بار نزدیک به یک قرن پیش با تاثیر بسیار به کار گرفته شد.
تنگنای مالی
در فصل ششم تحمیل تنگنای مالی به ایران از سوی دولت‌های انگلیس و روسیه بررسی می‌شود. باید اشاره کرد که از منظر تحریم‌های فعلی ایران به سبب برنامه هسته‌ای جنجال‌برانگیزش، موضوع فصل شش جذابیت و اهمیت خاصی دارد. جلوگیری از دسترسی ایران به منابع مالی بخشی از سیاست‌ انگلیسی‌ها برای محروم ساختن ایران از ارزاق خود بود. به طور سنتی، درآمد گمرکات شمال و جنوب مهم‌ترین منبع درآمد دولت ایران بود. به سبب بدهی دولت ایران به بریتانیا و روسیه، درآمد گمرکات جنوب و شمال را به ترتیب دولت‌های انگلیس و روسیه جمع می‌کردند. از این درآمدها سود و اقساط وام‌ها کسر می‌شد و مانده آن به دولت ایران پرداخت می‌شد. آغاز جنگ به شدت از تجارت خارجی کاست و به این ترتیب درآمدهای گمرکی نیز کاهش یافت و باعث به وجود آمدن بحران مالی برای دولت ایران گردید. در نتیجه، میان دولت ایران و دولت‌های روسیه و بریتانیا بر سر دادن یک «مهلت قانونی» به ایران، توافق شد. براساس توافق مهلت قانونی (استمهال)، پرداخت وام‌ها به تعویق افتاد و مقرر شد تمام درآمدها به دولت ایران داده شود. با رکود تجارت در اثر جنگ، پرداخت‌های ناشی از استمهال کافی نبود. در بخشی از توافق با دولت ایران در ژوئیه 1916، دولت‌های روسیه و انگلیس پذیرفتند ماهانه 200000 تومان به ایران بپردازند. در آن زمان این مبلغ معادل 30000 پوند، با نرخ مبادله 65 قران (6/5 تومان) به ازای هر پوند بود. در چند ماه نخست این مبلغ پرداخت شد و بعد از انقلاب روسیه، روس‌ها پرداخت سهم خود را متوقف کردند. از آن پس پرداخت‌های انگلیسی‌ها نیز بسیار نامنظم صورت می‌گرفت. در نتیجه مشکلاتی بر سر نرخ مبادله پدید آمد.
در اثر خریدهای کلان آذوقه توسط انگلیسی‌ها، ارزش پول ایران در زمان جنگ جهانی اول افزایش هنگفت یافت. افزایش ارزش قران با چیزی که می‌توان تورم شدید نامید همراه شد. این پدیده به شدت نامعمول، آشکارا در نتیجه خریدها و خرج‌های کلان ارتش انگلیس در ایران بود. اما، انگلیسی‌ها به جمع‌آوری درآمدهای گمرکی که بسیار کاهش یافته بود، به قران که ارزش فراوانی پیدا کرده بود ادامه دادند، ولی سهم دولت ایران را به همان رقم ثابت 30000 پوند پرداخت می‌کردند که به شدت از ارزش آن کاسته شده بود (ارزش هر پوند استرلینگ از 65 قران اولیه به 18 قران کاهش یافته بود). درخواست دولت ایران برای دریافت این وجه به قران گوش شنوایی نیافت. با توجه به کاهش شدید ارزش استرلینگ، دولت ایران یک سوم مبلغی را که پیشتر می‌گرفت دریافت می‌کرد. علاوه بر این، با افزایش سطح قیمت‌ها، قدرت خرید واقعی بر اساس پرداخت ماهانه عملا به هیچ رسیده بود. به این ترتیب، درآمدهای گمرکی برای همه کاربردهای عملی پایان یافته بود.
ضبط درآمدهای نفتی ایران تنگنای مالی کشور را کامل کرد. بی‌تردید، مهم‌ترین اقدام مالی علیه ایران محروم ساختنش از درآمدهای نفتی بود. در زمانی که میلیون‌ها ایرانی گرسنه بودند، دولت انگلیس و شرکت نفت انگلیس و ایران (آنها در واقع یکی بودند) درآمدهای نفتی ایران را به بهانه‌ای واهی ضبط کردند. مقدار درآمدهای نفتی ایران در 1914-1919 هشت میلیون پوند بود. این رقم معادل 40 میلیون دلار، رقمی کلان بر اساس معیارهای آن زمان و تقریبا چهار برابر کل بودجه سالانه دولت ایران بود. اگر این مبلغ پرداخت می‌شد، بسیاری از مرگ ناشی از گرسنگی و بیماری نجات می‌یافتند.
در 1911، تولید نفت خام ایران آغاز شد و با ساخت پالایشگاه آبادان در 1912، ایران به سرعت به تولیدکننده و صادرکننده عمده نفت تبدیل شد. امتیاز نفت را شرکت نفت انگلیس و ایران در اختیار داشت، که در 1914 دوسوم سهام آن متعلق به دولت انگلیس بود. با آغاز جنگ، تولید نفت و همراه با آن سود شرکت نفت به شدت افزایش یافت. اگر شرکت نفت انگلیس و ایران حق‌الامتیاز و درآمد ایران را به درستی پرداخت کرده بود (حدود 25٪ درآمد شرکت بر اساس امتیاز دارسی)، درآمدهای نفت کاهش درآمد گمرکات را می‌توانست چند برابر جبران کند. در واقع، با سود کلانی که نصیب شرکت نفت انگلیس و ایران می‌شد، درآمد سالانه ایران به دو میلیون پوند می‌رسید (10 میلیون دلار). این مبلغ در آن زمان رقم کلانی محسوب می‌شد.
بلافاصله بعد از آغاز جنگ در 1914، انگلیسی‌ها پرداخت حق‌الامتیاز ایران را متوقف کردند و حتی به خاطر صدماتی که برخی ایلیاتی‌های متخاصم در فوریه 1915 به خط لوله وارد ساخته بودند، خواستار دو میلیون پوند «خسارت» شدند. با آن‌که ایران مسئولیت آن‌چه را در کنترلش نبود نداشت و خط لوله در ژوئن 1915 تعمیر شد، انگلیسی‌ها همچنان از پرداخت حق‌‌الامتیاز دولت ایران سر باز زدند. این پرداخت‌ها تا پس از کودتای 1920 و به قدرت رسیدن رضا پهلوی از سر گرفته نشد. ایران از دست‌کم هشت میلیون پوند محروم شد؛ مبلغی که می‌توانست جان بسیاری را از قحطی نجات دهد. شایسته توجه است که «سلاح نفت» که ایران را از درآمدهای نفتی محروم می‌کند، نخستین‌بار در جنگ جهانی اول علیه این کشور استفاده شد. این اقدام بار دیگر در جریان چالش ملی‌سازی نفت ایران در 1951-53 رخ داد که انگلیسی‌ها، با رضایت آمریکا، پیش از کودتای انگلیسی- آمریکایی که به خلع مصدق و بازگرداندن شاه پهلوی به تخت انجامید، نفت ایران را تحریم و در نتیجه دولت محمد مصدق را به شدت تضعیف کردند.