شعر
سرودههایی برای انقلابم
علیرضا چخماقی
* یک
در شبی به درازای تاریخ
بیحضور مردم
تاریخ ما تاریک بود
و چه سرد بود بهمن
اگر آتش انقلاب
در زمهریر زمستانش شعلهور نمیشد .
* دو
قافیه را همیشه میبازند
آنان که رمز بودن و سرودن را
در شعر شیوای شهادت
در قصیده غرای اسلام، امام و ایران
در غزل ناب نایبالامام
و مثنوی معنوی مردمی
هیچگاه کشف و درک نکردهاند.
* سه
آن سو
بر چهره خورشید خاک میافشانند
آنان که از نورگریزانند
این سو
سر میدهند و جان میافشانند
آنان که لبریز عشق و مهـر فـروزانند.
به یاد شهدای آتشنشان
شاهدان
پاشا صمیمی خلخالی
آتشنشانان جلوه مهر و وفایند
چون عاشق دلداده عشق خدایند
دلهایشان آکنده از مهر الهی است
دلگرم از خورشید ایمان و سخایند
صدها دعا بر بالشان پیوند خورده
زان بر مشام جان ما عطر دعایند
در جانشان نور ایمان پا گرفته
در راه حق بر سرنوشت خود رضایند
از آتش نمرودیان پروائیشان نیست
چون روز و شب مست شمیم ربنایند