گزارشی از سفر گردهارد فرای لینگر ، پزشک اتریشی معالج جانبازان شیمیایی به ایران
پروفسور ، دروغهای حقوق بشری غرب را رسوا کرد
پروفسور گردهارد فرایلینگر، پزشک اتریشی، برخلاف جو غالب در غرب که سلاح شیمیایی در اختیار صدام میگذاشتند، به حمایت از ایران پرداخت. او در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق، به جهانیان ثابت کرد که عراق علیه ایران سلاح شیمیایی به کار میبرد. پروفسور فرایلینگر در زمان جنگ به ایران آمد و با بردن سندهایی به جهان ثابت کرد که چنین جنایتی انجام شده است.
این پزشک بزرگ، هفته گذشته به ایران سفر کرد و هدف تقدیر و تجلیل رزمندگان، جانبازان و هنرمندان قرار گرفت.
حبیب احمدزاده، نویسنده، مستندساز و جانباز دفاع مقدس، در یادداشتی درباره گرهارد فرای لینگر نوشت: «پروفسور گرهارد فرایلینگر که 35 سال پیش و در دوران جنگ، وقتی اولین هواپیمای حامل مجروحین شیمیایی ایران اعم از زن و بچه و کودک در فرودگاه وین اتریش بر زمین نشست، به درون هواپیما رفت و با تعجب سوختگیهایی را دید که در طول 40 سال پزشکی اش هرگز مشابه آنها را ندیده بود.
دولت اتریش و رسانه هایش شروع کردند به توجیهات مختلف تا بتوانند حادثه را صحنه سازی ایران برای فریب جامعه جهانی نشان دهند ولی او تصمیمش را گرفته بود. وقتی او را دروغگو و جیره خوار ایران معرفی کردند برخلاف میل دولت اتریش و به بهانه سرزدن به چند بیمار مجروح جنگی اش به ایران و سپس جنوب کشورمان سفر کرد و در بازگشت شیشهای پرتاپر از این مواد را در ساک خود جاسازی و به درون هواپیما برد و در فرودگاه وین بدور از چشم ماموران امنیتی و گمرک آن کشور به آزمایشگاه خود رساند تا سندی مسلم از بکارگیری سلاحهای شیمیایی توسط صدام علیه مردم کشورمان را به اثبات برساند. او بیش از 500 مجروح شیمیایی و غیر شیمیایی ما در جنگ را مورد تیمار و درمان قرار داد و اکنون بنا به تشخیص دکتر معالجش در آخرین سفر زندگیش دعوت مردمی ما را پذیرفت و به همراه پسرش به ایران سفر کرد. او در بازدید از موزه صلح و دیدار دوباره با جانبازان شیمیایی اشک ریخت و ما را از داستان عجیب و افسانهای پیگیری و افشای ماجراهای بکارگیری سلاحهای شیمیایی در آن دوره ناجوانمردی، برعلیه رزمندگان و بخصوص زنان و کودکان در شهرها و روستاهایمان بشدت شگفتزده کرد.
او و پسرش مارکوس از آنکه هنوز کسی در ایران بیاد آنان است بشدت متعجب بودند، ولی ما به عنوان انسانهای ایرانی وظیفه خود میدانستیم تا با این دعوت چند روزه و تنها به عنوان قطرهای کوچک از دریای محبت مردمانمان، در مقابل آن همه صداقت و ایستادگی در مقابل دنیای دون رسانهها و دولتهای ناجوانمرد جهان، از او تشکر و قدردانی هرچند ناچیز داشته باشیم.»
پروفسور فرایلینگر جنایتهای صدام را افشا کرد
رئیسحوزه هنری نیز از این پزشک اتریشی تجلیل کرد.
محسن مومنیشریف - رئیسحوزه هنری - ضمن خوشامدگویی به پروفسور فرایلینگر، اظهار کرد: در زمانی که دولتهای قدرتمند چشمانشان را روی حقایق بسته بودند و نمیخواستند صدای مظلومیت مجروحان ما شنیده شود، شما با شجاعت جنایت صدام و حامیانش را در استفاده از بمبهای شیمیایی افشا کردید و با مهربانی و دلسوزی برادران مجروح ما را معالجه کردید. امروز که ملت ما قدرتمند شده است و دیگر قدرتهای بزرگ دنیا نمیتوانند او را نادیده بگیرند، هنرمندان ما به نام ملت ایران از شما تشکر میکنند.
او با بیان اینکه در این مرکز به آن رویی از جنگ میپردازیم که جنگافروزان مایل نیستند شنیده و دیده شود، گفت: حوزه هنری به بخش انسانی جنگی که بر ما تحمیل شد میپردازد. خوشحالیم که حرف ما مخاطبان زیادی دارد، تمام انسانهای صاحب فطرت پاک مخاطبان ما هستند و آثار ما را دنبال میکنند.
وی افزود: ملت ایران دوستان خود را فراموش نمیکنند. اینجا وطن دیگر شماست، امیدواریم باز هم شما را همراه خانوادهتان در ایران ببینیم.
در این دیدار، پروفسور فرایلینگر با اظهار خوشحالی نسبت به دیدار با رئیس و تعدادی از مدیران و هنرمندان حوزه هنری، بیان کرد: در این سفر به قدری از من مراقبت و تقدیر کردند که خودم هم انتظارش را نداشتم. دیدن ایران و حضور در بین شما، من را به یاد گذشتهها انداخت. من در ۱۸ سالگی وارد جنگی تحمیلی شدم که هیتلر به راه انداخته بود و در همان دوران اسیر و بیمار شدم. پس از پایان جنگ تصمیم گرفتم پزشک شوم و در ۲۶ سالگی مدرک پزشکی خود را گرفتم و شروع به درمان بیماران جنگی کردم.
وی همچنین با اشاره به فعالیتهای مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری و دیگر مدیران و هنرمندان حوزه هنری که در حوزه جنگ تحمیلی به تولید اثر میپردازند، اظهار کرد: امروز با حضور در حوزه هنری مبحث جدیدی پیش چشمم باز شد. شما کار بسیار بزرگی میکنید و مسئولیت سنگینی برعهده دارید، چون جنگ، ساده نیست و فراموش نمیشود.
مصطفی رزاق کریمی که مستندی با عنوان «خاطراتی برای تمام فصول» از زندگی پروفسور گرهارد فرایلینگر و درمان جانبازان ایرانی توسط او در اتریش ساخته است نیز گفت: پروفسور فرایلینگر متخصص پوست و سوختگی بود و البته بعدها تخصص جراحی پلاستیک را هم گرفت. میتوان گفت در دوران کاری خود به تمام کشورهایی که درگیر جنگ بودند و در جنگهایشان از بمب شیمیایی استفاده شده، سفر کرده و بدحالترین مجروحان را مداوا کرده است.
او بیان کرد: این پروفسور اتریشی برای درمان مریضهای بمباران شیمیایی در ایران، تحقیقات بسیاری روی مواد شیمیایی استفادهشده توسط صدام انجام داده است. دو پزشک در اتریش حضور داشتند که همچون او مجروحان جنگی را مداوا میکردند. خاطرم هست یکی از همین مجروحان جنگی، بدنش براثر انفجار شیمیایی تکهپاره شده بود و چشمانش نیز نابینا بود. یک روز که به عیادتش رفتم، متوجه شدم در رختخوابش نیست. نگران شدم که نکند منافقین آنجا آمده باشند و بلایی بر سرش آورده باشند. پس از جستوجوی فراوان، متوجه شدم پروفسور معالجش، او را به بالکن بیمارستان برده تا شهر وین را نشانش بدهد. وقتی به پروفسور متذکر شدم که مریض نابیناست، گفت که گاهی برای دیدن به چشم نیازی نیست و وقتی به مریض گفتم تو که زبان پروفسور را نمیدانی، گفت گاهی برای شنیدن به زبان نیازی نیست و من امروز احساس کردم که وین را دیدهام.
وی همچنین گفت: در دورانی که ایران بمباران شیمیایی شد، فرزند فرایلینگر ۱۰ ساله بود و به علت کمکی که ایشان به مجروحان ایرانی میکرد، او تحت فشار قرار میگرفت و در مدرسه او را آزار میدادند. خانواده پروفسور نیز در آن دوران از سوی رسانهها و برخی مسئولان اتریشی تحت فشار قرار میگرفت.
گردهارد فرایلینگر همچنین در موزه سینما، مورد تقدیر گروهی از هنرمندان سینما قرار گرفت.
وی در این مراسم گفت: وظیفه من تنها معالجه مجروحین نبوده است بلکه علاوه بر درمان باید پاسخگوی ستمی که بر انسان روا شده نیز میبودم و از این جهت هم خیلی مورد پرسش قرار گرفتم.
گفتنی است در اختتامیه جشنواره حقیقت از پروفسور فرای لینگر توسط دو تن از جانبازانش آقایان طبی و پالیزبان تقدیر شد و همه حضار بپا خاسته و این مرد بزرگ و پسرش مارکوس و جانبازان همراهشان را تشویق کردند. به پروفسور گفته نشده بود که قرار است در میان مراسم از زحمات ایشان نیز تقدیر به عمل آید.
پروفسور علیه چه کسانی افشاگری کرد؟
اما سفر پروفرسور گرهارد فرایلینگر به ایران، فرصت مناسبی برای یادآوری جنایات مدعیان حقوق بشر در تجهیز صدام به سلاح شیمیایی است. موضوعی که همواره باید برای نسلهای متمادی یادآوری شود تا فراموش نشود.
نکته قابل توجه اینکه پس از فجایع بمباران شیمیایی مناطق مرزی ایران در دوران جنگ تحمیلی، که بعد از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی بیسابقه به شمار آمد، صدایی از هیچیک از اعضای به اصطلاح جامعه جهانی درنیامد! از سوی شورای امنیت و یا مجمع عمومی سازمان ملل حتی یک صدای اعتراض برنخاست!
اما چند سال بعد با افشای اسناد مراکز تامین سلاحهای شیمیایی و کشتار جمعی برای صدام، پاسخ سؤالهای متعدد از مجامع به اصطلاح جهانی داده شد. براساس اسناد یاد شده، کشورهای هلند، آلمان، سوئد، اسپانیا، انگلیس، فرانسه (از اعضای اصلی اتحادیه اروپا) و همچنین ژاپن از طریق 445 شرکت خود، در تجهیز ارتش صدام به سلاحهای شیمیایی و کشتار جمعی نقش عمدهای داشتند.
همچنین در برخی دیگر اسناد منتشر شده، از مشارکت ۸۵ شرکت آلمانی، ۱۹ شرکت فرانسوی، ۱۸ شرکت بریتانیایی و ۱۸ شرکت آمریکایی با رژیم بعث عراق در زمینه ساخت و تولید سلاحهای شیمیایی پرده برداشته شده است.
کارشناسان میگویند از طریق جست وجو در گورهای دسته جمعی و جمع آوری نمونههایی از گاز خردل با استفاده از تکنولوژی تجزیه مولکولی و تطبیق آن با محصولات شرکتهایی که روی مواد شیمیایی متمرکز هستند، رد پای تولیدکنندگان گاز خردل را بدست آوردهاند. با چنین بررسیهایی توانستند دریابند کدام کشور و حتی کدام کارخانه، مواد شیمیایی اولیه لازم برای گاز خردل را به عراق داده است.
شرکتهای فنوک، هام ماماتسو، فوتو نیکز کی کی، نک، اوزاکا و وایدا در ژاپن از جمله شرکتهای اصلی تجهیزکننده صدام بودند. در هلند شرکتهای کی اس بیهلند، دلف اینستر متزان در برنامه تسلیحاتی شیمیایی و لجستیک نظامی و ساخت آزمایشگاههای نظامی وزارت جنگ صدام نقش عمدهای داشتند.
شرکت «مل کمی» آلمان به گفته «آبا وزند» از مدیران ارشد آن، تنها در سال 1984 (یعنی 1363 در اوج جنگ تحمیلی صدام علیه ایران) معادل 10 میلیون دلار مواد شیمیایی را به عراق صادر کرد. طبق اسناد دفاتر این شرکت، در فهرست سفارش خرید عراق، هزارتن کلرور نیونیل، بیست تن فلوئور هیدروژنه پتاسیم، شصت تن اکسی کلرور فسفر، پنج تن اسید فلئوریدریک و صد و پنجاه تن الکل ایزو پروپیل به چشم میخورد. اسناد دادگاه آلمان نشان میدهد که همه این موارد به مجتمع «سامرا» ارسال شده و در تولید گاز خفهکننده مورد استفاده قرار گرفته است.
در همان دوره در جستوجویی در آلمان غربی سابق، دفاتر ۱۲ شرکت این کشور را که متهم به فروش تسلیحات شیمیایی به عراق بودند بررسی شد که در جریان این بررسیها مدارک و شواهد فراوانی به دست آمد که این شواهد و مدارک در هزار پرونده مجزا ثبت شد.
در کشور سوئد نیز شرکت «ساب اسکانیا» در برنامه موشکی و شرکت «آی بیبی» در زمینه تسلیحات کشتار دسته جمعی صدام را یاری کردند. همچنین شرکت اسپانیایی «آلاوساس یاکس پال» برای ماشههای الکترونیکی مخصوص انفجار بمب، ساخت فیوزها را برعهده داشته است.
در کشور بلژیک شرکتهای بازرگانی «کرافت مرکانتایل» و «پترولیوم فیلیپس» در زمینه تسلیحات شیمیایی و همچنین شرکت «اوئیپ اینسترومت» در زمینه لجستیک نظامی و ساخت آزمایشگاههای نظامی برای وزارت جنگ صدام همکاری داشتند.
«گری ملهولین» استاد حقوق دانشگاه ویسکانسین آمریکا و مدیر پروژهای به همین نام در 22 مارس 2000 اعلام کرد که عراق مجموعهای از کلیدهای اضافی برای پرتاب بمبهای شیمیایی را که برروی دستگاههای سنگ شکن کلیه نصب میشود به شرکت نظامی – الکترونیکی «تامسون لی اس اف» سفارش داد. همچنین شرکت «اکسپال» در سال 1982 یک میلیارد ESP اسلحه به عراق صادر کرد.
اما وجه مشترک دیگر کمپانیهایی که از آنها نام برده شد، حضور سرمایهداران و سرمایهگذاران بزرگ آمریکایی و یا نمایندگان آنها در هیئت مدیره، ریاست و یا بنیانگذاری آنها بوده است. شاید این موضوع بتواند پاسخ این سؤال را هم بدهد در شرایطی که ظاهرا جامعه جهانی در برابر تجاوز عراق به ایران ابراز بیطرفی کرده بود! چگونه به طور همزمان و یکپارچه تقریبا مهمترین کمپانیهای سازنده سلاح و مواد شیمیایی در غرب (که تقریبا اغلب آنها در تیول کمپانیهای بزرگتر آمریکایی هستند) بعد از آزادسازی خرمشهر ، به ارسال سلاح و تجهیز تسلیحاتی صدام اقدام کردند. درست پس از زمانی که تئوری معروف هنری کیسینجر (سیاستمدار کهنه کار آمریکایی) مبنی بر جلوگیری از پیروزی ایران در جنگ مطرح شد و کار تا آنجا پیش رفت که ناوگان پنجم آمریکا در خلیجفارس به طور علنی با ایران درگیر جنگ شد.