کارهای معطل مانده بیشمار در ورزش(نکته ورزشی)
سهشنبه گذشته اولین جلسه کارگروه پیشگیری و مقابله با فساد در فوتبال ایران تشکیل شد، در این جلسه که با حضور مسئولان نهادهای نظارتی و دستگاههای مسئول برگزار شد، به عنوان شروع کار چند بند به تصویب رسید و قرار شد این «کارگروه» به جلسات خود به طور مستمر و منظم ادامه دهد و با عزمی جدی با فساد در فوتبال مقابله و برخورد کند.
سرویس ورزشی-
از کم و کیف و جزئیات بیشتر ماهیت این کارگروه تقریبا در همین حد اطلاع داریم و امیدواریم ما نیز مثل سایر اهالی ورزش و کسانی که دوستدار موفقیت ورزش کشورشان هستند، خواهان اصلاح خرابیهای ورزش به ویژه در ابعاد فرهنگی و اخلاقی هستند، و در یک کلام هدف و خواسته بزرگشان، فراتر از کمیتگراییها و نتیجه محوریها و مسائل روبنایی، حاکمیت «ورزش پاک» است در آینده از این کارگروه بیشتر بدانیم و بیشتر آگاه شویم و بیشتر از عملکرد قاطع و پیامدهای «عزم جدی» آن آگاه شویم.
بارها به سهم خود نوشتهایم و این اواخر به ویژه پس از پایان المپیک 2016، بر این موضوع تاکید کردهایم که ورزش ما برای اینکه از حالت تکراری فعلی خارج شود، تواناییهای بالقوه خود را به فعلیت در آورد، استعدادها و ظرفیتهای نهفته را آشکار و شکوفا سازد، باید طرحی نو در اندازد و مسئولان و برنامهریزان به سراغ کارهایی بروند که البته سخت است و بر سر راه آنها موانع و دشمنیها کمین کردهاند اما برای پیشرفت ورزش و برای گام نهادن ورزش ایران به مرحله تازهای از حیات خود، انجام آنها لازم و ضروری و اجتنابناپذیر است. مبارزه بیامان با کجرویها، سوءاستفادهها، منفعت شخصی را به منافع ملی ترجیح دادن و در یک کلام مبارزه با فساد و اصلاح فرهنگ کاری و رفتاری در ورزش به ویژه در سطح مدیریتها و زیر مجموعههای آنها از جمله این کارهاست. همچنین سروسامان دادن به اوضاع باشگاهها و تیمهای بزرگی چون استقلال و پرسپولیس، نه به عنوان خاصه خرجی یا عملی تبعیضآمیز بلکه اقدامی در جهت حفظ و استفاده بهینه و درجهت پیشرفت عمومی ورزش از سرمایههای ملی و ریشهدار ورزش، یکی دیگر از این اقدامات باید باشد. ما بارها مثل خیلی دیگر از دردمندان و دلسوزان ورزش درباره وضعیت متزلزل و نامناسب این دو تیم نوشته و تقریبا در هر دورهای از مسئولان وقت ورزش خواستهایم، با این تیمها مثل بچه سرراهی رفتار نکنند، آنها را به امان این و آن رها نکنند، این تیمها مال مردم است، ریشه در ورزش ایران را دارند، میتوانند و ظرفیت این را دارند که نه فقط در یکی، دو رشته بلکه در اکثر رشتههای مطرح ورزش ما، فعالیت کنند، مفید باشند و در حرکت رو به جلوی ورزش کمکهای مفید کنند و منشأ اقدامات با ارزش و تاثیرگذار باشند. این دو تیم و سرنوشت آنها، مصداق همان ظرفیتهای پنهانی و توان بالقوهای است که میگوئیم ورزش ما فراوان دارد اما از آنها، یا درست استفاده نمیشود و یا استفاده حداقلی میشود. خوشبختانه در سخنان هفته گذشته وزیر محترم ورزش در نشست با مجمع باشگاه پرسپولیس، نکاتی مطرح شده بود که نشان میدهد ایشان از اهمیت و نقش و کارکرد مهم و تاثیرگذار این دو باشگاه اطلاع دارد و به آنها واقف است، مثل آنجا که میگوید «بنده احساس رسالت و تکلیف میکنم به عنوان وزیر ورزش و جوانان در مدتی که در این جایگاه هستم، تلاش میکنم باشگاه پرسپولیس و استقلال سروسامان پیدا کنند. چون میدانم میلیونها هوادار این دو باشگاه روز و شبشان با نتایج این دو تیم میگذرد و این موضوع را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس کردهام.» باز ایشان در ادامه میگوید: «حیف است این دو باشگاه به عنوان دو سرمایه ملی به لحاظ ساختاری و قانونی، با مشکلات مختلف دست و پنجه نرم کنند.»
از سرانجام وظیفه عرض میکنیم که جناب وزیر بهتر میداند که این دو نام فقط نام «باشگاه» را یدک میکشند و از بسیاری از شاخصهایی که به عنوان «استاندارد» برای تعریف یک باشگاه مورد وفاق همگانی و جهانی است، بیبهره هستند. پرسپولیس و استقلال، فعلا حداکثر «دو تیم فوتبال» هستند. نکته دیگر اینکه امروز وضعیت اداره و مدیریت این دو تیم مبتنی بر ساختار و «سیستم» نیست بلکه آنچه وضعیت این دو تیم و تکلیف خوب و بد، قوت و ضعف، آن را تعیین میکند، شانس و تقدیر است. مثلا شانس پرسپولیس خوب بوده که یک مدیر خوب و توانمند فعلا بر صندلی ریاست آن تکیه داده است، در حالی که این دو تیم با این سابقه و جایگاه مردمی و افتخارات فراوانی که برای ورزش ایران کسب کردهاند، بیشک لیاقت آن را دارند که از ساختاری قوی و مدیریتی علمی برخوردار باشند و از ثبات و «سیستم» برخوردار شوند با وزش یک نسیم، تار و پودشان متزلزل نشود.
وزیر ورزش در این باره نوید میدهد که «حل مشکلات این دو باشگاه باید یکی از اولویتهای مدیران وزارتخانه باشد.» نویدی که امیدواریم عملی شود، چون پیش از این بارها، ما هم مثل اهالی فوتبال و ورزش این وعده را از زبان اسلاف آقای سلطانیفر شنیدهایم.
حرف ما چیز دیگری بود. این دو مورد را به عنوان نمونه و مثال ذکر کردیم تا بگوئیم در ورزش ما، کارهای انجام نشده، و معطل مانده، یکی، دو تا نیست، تکرار و تاکید میکنیم ورزش ایران از ظرفیت بالایی برای پیشرفت و حداقل بهتر شدن و گام نهادن در مراحل بالاتر برخوردار است، به شرط آنکه روش و روحیات مدیریتی حاکم بر آن متناسب با این هدف، متحول و هماهنگ شود.