شرم وحیا در آموزههای وحیانی (بخش دوم وپایانی)
خاستگاه وانواع حیا
در بخش اول مقاله حاضر ، مباحث: مفهوم حیا و حیا در آیات قرآن مجید مورد بررسی قرار گرفت. اینک آخرین قسمت این مطلب را از نظر می گذرانید.
زهرا بهزادی
***
حیا در روایات
در برخی روایات حیا به عنوان یکی از شاخصههای اصلی انسان مسلمان عنوان شده است و این ارزش دینی را لازمه ایمان عنوان کردهاند. اما در بخشی دیگر از روایات، حیا به عنوان یکی از ارزشهای اخلاقی وابسته به جنسیت یاد شده است. بعضی روایات این خصوصیت را مختص انسان دانسته و همراهی عقل و حیا را در انسان یادآور شده است.
حضرت علی(ع) میفرماید: جبرئیل بر آدم(ع) فرود شد و گفت: ای آدم من مأمورم تو را میان سه چیز مخیر سازم تا یکی را بگزینی و دو تا را وانهی، آدم گفت: ای جبرئیل آن سه چیز کدامند؟ گفت: عقل و حیاء و دین. آدم گفت: عقل را برگزیدم، جبرئیل به حیا و دین گفت: شما برگردید و او را وانهید، گفتند: ای جبرئیل، ما دستور داریم که همراه عقل باشیم هر جا که باشد، گفت اختیار با شماست و بالا رفت. (کلینی،34:1375)
در احادیث عقل را با حیا همراه دانسته و آن را به عنوان یکی از ضرورتهای انسان عاقل بیان میکند، قدرت تعقل خاص انسان بوده و در سایر موجودات وجود ندارد؛ از همین رو حیا یکی از خصوصیاتی است که مختص انسان بوده و در سایر موجودات وجود ندارد و یا حداقل به این شکل وجود ندارد.
در برخی روایات حیا با بحث عفت و زنان مرتبط است. این روایات حیا را بیشتر مختص زنان عنوان میکند.
به عنوان مثال:
پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «...حیا نیکوست اما از زنان نیکوتر»(زیبایینژاد،85:1388، نقل از ارشادالقلوب:194)
در این روایات به حیا به عنوان یکی از صفاتی که بیشتر به زنان اختصاص دارد اشاره شده است. این دست از روایات حیا را با مباحث عفت، زنان و خانواده مرتبط دانسته؛ از این رو در برخی از این روایات بین عفت و حیا مرز چندان مشخصی وجود ندارد.
اما بخش دیگری از روایات حیا را با ایمان و اعتقاد انسان به خداوند مرتبط دانسته و لازمه ایمان را وجود حیا در انسان عنوان کردهاند. از جمله در روایتی پیامبر اکرم(ص) میفرماید: شرم و حیا شاخهای از ایمان است، و کسی که حیا ندارد ایمان ندارد. (صابری،732:1388، نقل از مجموعه ورام:33)
امام صادق(ع) فرمودند: بي حيا، ايمان ندارد. (کلینی،10:1375)
در این احادیث به ضرورت وجود حیا در شخص باایمان اشاره شده و آن را لازمه ایمان عنوان میکند. اینگونه روایات ارتباط تنگاتنگ حیا با باور و اعتقاد انسان را عنوان میکند و از آنجا که این بحث بیشتر به مباحث غیر تجربی و متافیزیکی مرتبط میباشد، در تحقیقات مورد غفلت قرار گرفته و کمتر به آن پرداخته میشود.
در روایات به عامل درک نظارت خداوند به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در ایجاد حیا اشاره شده است. امام سجاد(ع) میفرماید: از خدای بزرگ به جهت توانایی و قدرتش بر تو بترس و به خاطر نزدیک بودن با تو از او شرم کن.(احسانبخش،126:1375، نقل از بحارالانوار، ج336:68)
امام صادق(ع) نیز در این باره میفرماید: دانستم که خداوند بر من مطلع است، پس شرم کردم. (پسندیده،25:1383، نقل از بحارالانوار:228)
پیامبر اکرم(ص) میفرماید: شرم کنید از آنان که شما را میبینند و شما آنها را نمیبینید. (صدر و دوستان،420:1380) در این احادیث به توجه در نظارت ناظرانی که انسان را میبینند اشاره شده است. و مفهوم حیا احساس شرمی است که در شخص مسلمان در برابر ناظر ایجاد میشود و این حیا را به دلیل ترس از پروردگار بیان میکند.
با توجه به روایات یکی از مهمترین عوامل در ایجاد حیا درک حضور ناظر است؛ یعنی آنچه حیا را برمیانگیزد، حضور و نظارت ناظر است. از همین رو معمولاً رفتار ما در جمع، با رفتار ما در خلوت، تفاوت میکند. تفاوت رفتار در خلوت و جلوت، به جهت تفاوت در حضور و عدم حضور است. (پسندیده،27:1383) بخشی از روایات انسان را متوجه ناظر یا ناظرهایی میکند که بر رفتار انسان نظارت دارند. از جمله سایر انسانها، فرشتگان، معصومین و مهمتر از همه این نظارتها نظارت خداوند متعال است.
خاستگاه حیا
واژه قلب از جمله واژههایی است که در آیات و روایات فراوان به آن اشاره شده است. در تعالیم دینی «قلب، جوهر وجودی انسان و به اصطلاح علمای اخلاق، لطیفه ربانیه و جوهر روحانیهای است که به قلب جسمانی و مادی تعلق دارد. این بخش غیرمحسوس و غیرمادی وجود انسان را روح، جان، دل، قلب و در برخی تعابیر همان عقل مینامند.» (نراقی،13:1377) زمانی که از ایمان و یقین قلب و یا از قساوت و کدورت قلب سخن میگوییم منظور از این حالات در نفس و قلب غیر مادی است. «زمانی که انسان یا آدم از سوی خداوند مورد خطاب قرار میگیرد، منظور نفس آدمی است نه این بدن مادی. تکالیف الهی خطاب به نفس انسان است و ثواب و عقاب نیز به نفس بازمیگردد. آنچه در قرآن و احادیث از قلب نام برده شده، معنای غیر مادی آن است.» (دستغیب، 329:1388)
بسیاری از علمای اخلاق بر این امر تأکید دارند که واژه قلب، دل و نفس با واژه عقل در آیات و روایات متفاوت است. «قلب با «وجود» حقایق مرتبط است و عقل با مفهوم حقایق.» (طاهرزاده،47:1389) در تعالیم دینی حتی مفهوم عقل نیز با گزارههایی مانند ایمان که به قلب نسبت داده میشود مرتبط است. از این رو در تفکر دینی و مشخصاً تفکر اسلامی، «عقل» به عنوان یک مفهوم عالی ادراکی، شناختی، اخلاقی و تربیتی مطرح میشود. عقلی که دین اسلام از آن سخن میگوید... امری است که ماهیت اشراقی و شهودی دارد و با تقوا و فضایل اخلاقی و بصیرت حاصل از آن در آمیخته است.» (زرشناس،29:1387)
هر چند چنین مفاهیمی با این بار معنایی عمیق در علوم دانشگاهی ما کمتر به چشم میخورد اما در فرهنگ اسلامی بسیاری از خصوصیات و مفاهیم مانند حیا را به دل نسبت داده و آن را واقعی و قابل تغییر میدانند و اساس تربیت دینی را اصلاح قلب و دل انسان عنوان میکنند. «در حالی که در مبانی علم سکولار، متافیزیک و گزارههای متافیزیکی، در اصل بیمعنایند و حاوی هیچ گونه شناختی نیستند. معیار معناداری این است که گزارهها به نحو تجربی اثباتپذیر باشند. در این دیدگاه قضایای تشکیل شده از مفاهیم دینی، فلسفی و اخلاقی، یا بیمعنایند، یا صرفاً بیانی از عواطف و احساساسهای درونیاند؛... نه درستند، نه غلط.» (باقری،182:1382)
در اخلاق اسلامی توجه به طهارت باطن و قلب مورد تأکید قرار گرفته، زیرا درک وجود و شهود خداوند را تنها از این طریق میسر میدانند. این درک همان حیاست که در روایات به عنوان لازمه ایمان از آن نام برده شده است.
مفهوم قلب و صفات وابسته به آن یک گزاره متافیزیکی و غیر حسی است و از آنجا که چنین مفهومی با این عمق در فرهنگ غیر دینی وجود ندارد، گزارههایی مانند حیا که به قلب نسبت داده میشود نامفهوم شده و اعتبار خود را از دست میدهند.
انواع حیا
حیا از جنبههای مختلف دارای تقسیمات متفاوتی است. حیا از این جهت که در چه مواردی به کار رفته و از چه چیزهایی حیا شده است، به دو قسم تقسیم میشود: حیای مثبت و حیای منفی. حیا به عنوان یک قابلیت، وقتی در جای خود به کار رود، «حیای مثبت» نامیده میشود؛ اما اگر در جایی به کار رود که موضع حیا نیست، «حیای منفی» نامیده میشود. از حیای مثبت به شرم و حیا تعبیر میشود و از حیای منفی، به «کمرویی». (پسندیده،85:1383)
در این تقسیمبندی حیای نوع اول پسندیده و بر آن تأکید شده است و حیای نوع دوم مذموم و ناپسند بوده و از آن نهی شده است.
در تقسیمبندی دیگر حیا را به دو نوع حیای عقل و حیای حمق تقسیم کرده است. نوعی از روی خرد و نوع دیگر از روی نابخردی است. حیای عقل همان دانشی است که انسان بر اساس آگاهی، حیا میکند و حیای نابخردانه همان جهل است که فرد از روی جهالت حیا میکند. (بانکیپور،16:1388)
برخی علما حیا در عرفان را به دو نوع خاص و عام تقسیم کرده و حیای عام را صفت اهل مراقبه و در نتیجه درک هیبت خداوند عنوان کرده و حیای خاص را صفت اهل مشاهده و در مراتبی بالاتر از حیای عام عنوان میکنند. بر این اساس حیای خاص درک بالاتری از خداوند متعال است. (سجادی،331:1370)
بر اساس تقسیمبندی دیگر برخی از بزرگان حیا را بر دو نوع دانستهاند. نفسانی، که خداوند آن را بر همه جانها آفریده است؛ و ایمانی، که مؤمن را از گناه کردن به خاطر ترس از خداوند، باز میدارد. (صدر و دوستان،583:1380)
بر مبنای این تقسیمبندی یک نوع حیا بیشتر به حوزه عفاف ارتباط دارد و دیگری بیشتر به حوزه ایمان و اعتقادات مرتبط است. برداشتی که اغلب ما از حیا داریم همان عفت و بیشتر حیای نوع اول یا حیای نفسانی است.
تقسیمبندیهای دیگری نیز در این باره وجود دارد که به ذکر همین موارد اکتفا شده است.
تفاوت دو نوع حیا
بر اساس یک تقسیمبندی، حیا به دو نوع نفسانی و ایمانی تقسیم شده است، که اساس این تحقیق بررسی تفاوت این دو نوع حیا میباشد. برخی از علما وجود این دو نوع حیا را رد کرده و حیای نفسانی را مراتب پایین همان حیای ایمانی عنوان کردهاند. اما اگر روایات را به عنوان یک مجموعه در نظر بگیریم، تفاوت این دو نوع حیا با یکدیگر آشکار میشود.
همانطور که در تعاریف عنوان شد، برخی روایات حیا را منحصر به ایمان و باور انسان کرده و برخی دیگر منحصر به بحث عفت دانستهاند. از آنجا که در برخی روایات حیا را یک امر مرتبط با جنسیت و زنان عنوان میکند نمیتوان آن را با ایمان به یک معنا دانست.
حیای(نفسانی) بیشتر در زنان
تعالیم دینی و علوم روانشناسی بر این امر تأکید دارند که برخی تفاوتهای روانی میان زنان و مردان وجود دارد. چنانچه در روایات برخی خصوصیات را در زنان و برخی دیگر را در مردان پسندیدهتر میدانند. از جمله پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «...و حیا نیکوست اما از زنان نیکوتر» (سلیمی،1386: ح2006)
برخی خصوصیات به طور طبیعی در یکی از دو جنس بیشتر میباشد. پیامبراکرم(ص) میفرماید: «حیا ده جزء است، نه جزء آن در زنان و یک جزء در مردان است.» (میرباقری،393:1381)
تفاوتهایی که روایات به آن اشاره دارد نشاندهنده برخی تفاوتهای روانی میان زن و مرد است. از آنجا که این تفاوتها بر اساس حکمت و مصلحت در انسان قرار داده شده با نیازهای طبیعی انسان کاملاً هماهنگ است.
خلقت متفاوت زن ایجاب میکند که در برخی شرایط از تواناییهای بیشتری برخوردار باشد. این توانایی زنان را از آسیبهایی که به طور طبیعی ممکن است آنها را تهدید کند، محافظت میکند. از طرف دیگر وجود این تواناییها مسئولیت بیشتری را نیز به عهده آنها خواهد گذاشت. در نظام خلقت به طور طبیعی زنان بیش از مردان از یک کنترل کننده درونی به نام حیای نفسانی بهرهمند شدهاند. این سخن بیانگر آن است که «برای حفظ حریم عفت جامعه، نه قسمت مسئولیت آن بر عهده زنان، و یک قسمت آن بر عهده مردان است، از این رو بانوان باید در حفظ حجاب، نحوه سخن گفتن، راه رفتن و رفتار خود بیش از مردان دقت کنند.» (محمدی اشتهاردی،61:1375) به همین دلیل حیای نفسانی با مباحث زنان، عفت و خانواده ارتباط تنگاتنگی دارد و میتوان گفت در سلامتی روابط اجتماعی، هیچ عاملی مانند حیاء مؤثر نیست.
«از مسائل دیگری که در روایات به آن اشاره شده این است که جنسیت در قدرت شهوانی تأثیر دارد و شهوت در زن و مرد یکسان نیست. بر اساس روایات خداوند متعال، شهوت زنان را بیش از مردان قرار داده است. اما شهوت بیشتر در زنان به یک عامل قدرتمند و مهار کننده نیازمند است تا احتمال افتادن در گناه در زن کاهش یابد. خداوند متعال به موازات افزایش شهوت زن، نیروهای کنترلی وی را نیز افزایش داده است. حیا و صبر از نیروهای مهار کنندهای هستند که در زنان بیش از مردان وجود دارد.» (پسندیده،1383: 99)
طبیعی بودن صفت حیا در زنان به این معنا نمیباشد که برای پایداری و حفظ آن نیاز به آموزش نیست. بلکه در متون اسلامی سفارش زیادی به تربیت انسانها به ویژه دختران و زنان بر محور حیا شده است... در دعاهایی که از ائمه وارد شده میبینیم که یکی از درخواستها، حیای بیشتر برای زنان است. (علاسوند،77:1390)
حیای نفسانی با مباحث عفت ارتباط تنگاتنگی دارد زمانی که حیای نفسانی کمرنگ میشود سلامت و عفت عمومی جامعه به خطر میافتد. این حیا به جنسیت وابسته است زمانی که کم رنگ میشود زنان را بیش از مردان درگیر مشکلات کرده و خودآرایی و تبرج و جلوهگری زنان به جامعه کشیده میشود.
این خصوصیت طی مراحلی، به مرور زمان در زن کاهش مییابد؛ اما به طور کامل از بین نمیرود. در روایات یکی از این مراحل ازدواج عنوان شده است. (پسندیده،104:1383، نقل از خصال:439)حفظ حیا در چنین شرایطی بیمعنی است؛ اما به طور طبیعی بعد از ازدواج، عوامل دیگری در حفظ زن از آسیبهای ناشی از کاهش حیا مؤثرند. علاقه به حفظ کانون خانواده و پیوند و علاقه مادر به فرزندان از عوامل بازدارنده در انحراف زنان پس از ازدواج و فرزنددار شدن محسوب میشوند.
علاوه بر این مادران تواناییهای اخلاقی را در خلال مراقبت از یک انسان، از دوره بارداری تا دورههای بالاتر، به دست میآورند. یکی از این تواناییها حلم و بردباری است.(علاسوند،105:1390) و صبر و بردباری در بسیاری از شرایط از عوامل مکمل در خودنگهداری زنان است. (پسندیده،102:1383) بنابراین به نظر میرسد در هر کدام از مراحل کاهش حیا، عواملی جایگزین باعث مصون ماندن زنان از آسیبهای ناشی از این کاهش خواهند بود. هر کدام از این عوامل میتواند زنان را در کنترل و مدیریت رفتار خود کمک کند اما این عوامل به تنهایی بازدارندگی کافی برای زنان ایجاد نمیکند و باید به تأثیر سایر عوامل نیز توجه شود.
این حیا ممکن است با عوامل متعددی کاهش یابد؛ تعلیم و تربیت نامناسب، برخی رسانههای تصویری، الگوهای نامناسب خانواده، عدم رعایت حیا در ارتباط اعضای خانواده، ارتباط نادرست خانواده با جامعه، تداخل نقشهای جنسیتی، پوششهای نامناسب، تبرج زنان در جامعه، استفاده از روشهای نامناسب در تبلیغات، نگاه حرام، گفتار به دور از حیا، موسیقی حرام، تغذیه حرام، فراموشی معاد و حتی اسباب بازیهای نامناسب و برخی عوامل دیگر میتواند در کاهش این حیا نقش داشته باشد.
حیای ایمانی
نوع دوم حیا به ایمان و اعتقادات افراد بستگی دارد چنانچه بر اساس روایات ائمه اطهار(ع) «بي حيا، ايمان ندارد.» (کلینی،10:1375) در روایت دیگر پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «حیا، همه دین است.» (پسندیده:8، نقل از کنزالعمال، ح 5761)
حیای ایمانی مفهومی بالاتر از حیای نفسانی است. هر چه ایمان فرد قویتر شود این حیا نیز در او بیشتر میشود این حیا را به طور خلاصه میتوان این گونه تعریف کرد که عبارت است از درک و احساس حضور ناظر یا ناظرانی که در مرتبهای بالاتر از انسان قرار دارند و فرد برای آنها کرامت و احترام قائل است.
چنین درکی اگر با انسان همراه شود در سختترین شرایط انسان را از اشتباه حفظ خواهد کرد. این حیا گرچه میتواند باعث شود فرد عفت را رعایت کند اما لازمه عفت تنها این ایمان و اعتقاد نیست. اما کسی که این نوع حیا در قلب و دلش وجود داشته باشد مسلماً عفت را نیز رعایت کرده و از گناه خودداری میکند.
تأکید روایات بر ارزش حیا به عنوان یکی از خصوصیات اصلی مؤمنان بیانگر اهمیت این موضوع است.
حیای ایمانی همان حس حضور است که شیعه و فلسفه شیعی را از سایر فرق اسلامی متمایز میکند. درک حضور و نظارت در شیعه بسیار گستردهتر و عمیقتر از سایر فرق اسلامی مطرح میشود. توجه به نظارت پیامبر(ص)، ائمه(ع)، فرشتگان، شهدا، و بسیاری از ناظران دیگر از تفاوتهای اساسی شیعه با سایر فرق اسلامی است. اعتقاد به حضور فیزیکی امام زمان(ع) و نظارت و آگاهی او از رفتار انسان باعث تقویت این نوع حیا شده و هر چه این باور و اعتقاد در فرد بیشتر شود به همان اندازه در او حالت بازدارندگی ایجاد میکند. علاوه بر این زیارات و ادعیه دارای مضامین بلند عرفانی است که اگر به مفهوم این عبادات بیشتر توجه شود میتواند باعث تقویت حیای ایمانی و حس حضور در محضر پروردگار متعال و سایر ناظران شود.
با کم شدن این نوع حیا علاوه بر این که عفت عمومی جامعه به خطر میافتد سایر گناهان نیز در جامعه شایع میشود. تنها درک حضور نیرویی ورای نیروهای طبیعی است که میتواند تک تک افراد جامعه را بدون نظارت کنترل کند. این نوع حیا را می-توان روح ایمان و محتوای دین دانست. ازهمینرو در جوامع اسلامی با وجود مسلمان بودن و عمل به بسیاری از تعالیم دینی در برخی مواقع، حقیقت ایمان که همان احساس نظارت و درک حضور پروردگار در تمام شرایط زندگی است، مغفول مانده است.
نتیجهگیری
حیا از جمله فضائل اخلاقی و از جمله بازدارندههایی است که در کنترل رفتار انسان نقش دارد از همین رو باید راهکارهایی برای حفظ حیا در جامعه و گسترش فرهنگ حیا اندیشیده شود. بر اساس این تحقیق، حیا به دو نوع نفسانی و ایمانی تقسیم میشود که هر کدام از این دو نوع حیا در حوزه خاصی تعریف میشوند. با توجه به تفاوت دو نوع حیا برای حفظ هر کدام میبایست راه-حلهای متناسب با آن ارائه شود.
بر اساس تحقیق، رفتار زنان بیش از مردان تحت تأثیر حیای نفسانی قرار دارد از همین رو تقویت حیای نفسانی یکی از عواملی است که جامعه به خصوص زنان را از برخی آسیبها حفظ میکند. اگر تقویت حیای نفسانی در آموزش دختران جدی گرفته شود بخش زیادی از مشکلات فرهنگی مرتبط با حوزه عفاف برطرف میشود.
بر مبنای تعاریف، حیای ایمانی به درک و احساس حضور و نظارت خداوند و باور انسان به حضور ناظرانی که انسان آنها را نمیبیند وابسته است. از طرف دیگر این حیا به جنسیت وابسته نیست به همین دلیل هر چه ایمان و اعتقاد افراد(اعم از زن و مرد) به خداوند و عالم غیب بیشتر شود به همان نسبت حیای ایمانی در آنها تقویت میشود.
منابع
قرآن کریم، ترجمه: مکارم شیرازی
باقری،خسرو. (1382). هویت علم دینی. تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
بانکیپور.(1388). حیا. اصفهان:حدیث راه عشق
پسندیده،عباس. (1383). پژوهشی در فرهنگ حیا. قم : دارالحدیث
حرانی،ابومحمد. (1382). تحف العقول. قم : انتشارات آل علی(ع)
دستغیب،عبدالحسین. (1388). قلب سلیم. قم : دفتر انتشارات اسلامی
راغب اصفهانی،حسینبنمحمد(1387). المفردات. قم: مرکز فرهنگ و معارف قرآن
رهبر، محمدتقی. (1390). ماجرای حجاب و عفاف. تهران: انتشارات صدرا
زرشناس،شهریار. (1387). روان شناسی مدرن و حقیقت فراموش شده انسان. تهران : کتاب صبح
زیبایی نژاد،محمدرضا. (1388). هویت و نقش های جنسیتی(مجموعه مقالات). تهران : مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری
سعیدیان،محسن. (1387). قلب و خصوصیات معنوی آن. تهران : منیر
سلیمی،علی. (1386). نهج الفصاحه. تهران : جمهوری
صدرحاج سیدجوادی، احمد،خرمشاهی، بهاءالدین، فانی، کامران. (1380). دایرهالمعارف تشیع، تهران: نشر شهید سعید محبی
طاهرزاده،اصغر. (1389). تمدن زایی شیعه. اصفهان : لب المیزان
عضیمه،صالح. (1380). معناشناسی واژگان قرآن کریم، ترجمه حسین سیدی. مشهد : انتشارات آستان قدس رضوی
علاسوند،فریبا. (1390). زن در اسلام. تهران : نشر هاجر
کلینی،محمد. (1375). اصول کافی. تهران : اسوه
محمدی اشتهاردی،محمد. (1375). حجاب. قم : ناصر
میرباقری،ابراهیم. (1381). مکارمالاخلاق. تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
نراقی،احمد. (1377). معراج السعاده. تهران : دهقان