به بهانه ابلاغ سیاستهای کلی خانواده از سوی رهبر انقلاب
خانواده؛ مزیت رقابتی انقلاب اسلامی
جامعه انسانی، از بخشها و نهادهای مختلفی تشکیل شده است، با توجه به ارتباطی که همه این بخشها با یکدیگر دارند، اما باید در نظر داشت که اهمیت و تاثیرگذاری همه آنها در زندگی اجتماعی یک ملت یکسان نیست. به عبارت دیگر جامعه انسانی تشکیل شده از نهادهای اجتماعی ذومراتب و دارای اهمیت است. حال اگر بخواهیم این بخشها را از حیث اهمیت بررسی نمائیم، بیشک نهاد خانواده را باید به عنوان مهمترین و تاثیرگذارترین بخش جامعه انسانی در نظر گرفت و به همان اندازه به آن توجه نمود. ابلاغ سیاستهای کلی خانواده از سوی رهبر انقلاب در شهریورماه امسال نیز با تاکید بر اهمیت و تاثیرگذاری این نهاد اجتماعی است. به منظور واکاوی دقیقتر اهمیت خانواده، پایگاه اطلاع رسانی KHAMENEI.IR یادداشتی از سرکار خانم دکتر مریم جلالی، کارشناس حوزه خانواده منتشر کرده است.
هنگامی که از پدیدهای به نام خانواده صحبت میشود، همواره سخنها با یک جمله کلیشهای آغاز میگردد و آن اینکه «خانواده مقدس است». اما این نکته که این تقدس از کجا نشئت میگیرد و چگونه در جامعه تسری مییابد، مسکوت مانده است. به نظر میرسد این تقدس برآمده از حیثیت و میزان اثربخشی و اولویتبندیای است که خانواده در آینده هر جامعهای دارد و میزان توجهی که سیاستگذاران نه بهعنوان سلول بنیادی، بلکه بهعنوان مبدأ و مأخذ در ابتدا و انتهای چرخه پیشرفت، به آن دارند.
بیتردید ابلاغ سیاستهای کلی خانواده توسط رهبر انقلاب بار دیگر تأکیدی است بر لزوم همگرایی تمامی عناصر نظام برای اتخاذ یک رویکرد خانوادهمحور تا در سایه آن، حاکمیت گفتمان انقلاب اسلامی به ثمر بنشیند. خانواده مزیت رقابتی انقلاب اسلامی در برابر اومانیسم غرب و سوسیالیسم شرق است و اینکه مقام معظم رهبری هوشمندانه در شانزده ماده زن و مرد را در ظرف خانواده نشانده و بر نقشهای خانوادگی تأکید کردهاند، ناشی از همین توجه است.
گفتمان خانوادهمحوری که مورد تأکید رهبر انقلاب است، یعنی تمامی ارکان پیشرفت مبتنی بر ارتقای خانواده استوار شود و خانواده اسلامی نه در شکل فروشگاهی و نمادین یک زن و یک مرد و دو فرزند، بلکه به فراگیری امت اسلامی که همسایه و همسفره و همکار را نیز دربرمیگیرد، تشکیل شود.
لزوم تبدیل سیاستها به عمل
در یک نگاه کلیتر، در بررسی اجمالی و تحلیل همهجانبه سیاستهای ابلاغی توسط ایشان، از سیاستهای سلامت تا اقتصاد مقاومتی، به یک شاکله ثابت میرسیم و آن تلاش و تمرکز برای ایجاد «خانواده مولد» است. مفهومی که شاید کمتر به آن توجه شده است. خانواده مولد یعنی خانوادهای با چهار مؤلفه:
۱. خانوادهای که تولید عاطفه و امنیت میکند با عشق ورزیدن.
۲. خانوادهای که تولید اخلاق و قانون میکند با تربیت کردن.
۳. خانوادهای که تولید اقتصادی دارد با کارآفرینی و مهارتآموزی.
۴. خانوادهای که تولیدمثل میکند و بنیان جمعیت را استوار نگه میدارد.
اما بیتردید اذعان خواهید داشت تاکنون سهم طراحیها و نقشه راهها در تحقق اجرای خطمشیها بسیار کمرنگ بوده است و ما بدون توجه به همگرا کردن فعالیت دستگاهها، به اتخاذ برنامههایی سطحی و اغلب شعاری مبتنی بر این خطمشیها، بسنده کردهایم. گفتمان انقلاب اسلامی وقتی محقق خواهد شد که این خطمشیها در مجموعه قوانین و ساختارها، جنبه عملیاتی و اجرایی پیدا کند، نه اینکه متوسطپسندانه تبدیل به شعارهای مفهومی شود و از رسانههای اغواگر سر برآورد و در چنبره مناسبات فردی و سلیقههای شخصی محو شود.فقدان اندیشههای واحد و عدم تفاهم در مبانی خانواده و نبود ساختارهای اجرایی، مبدأ بسیاری از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، محیطزیستی و غیره است. در حوزه سیاستهای خانواده در زمینه اهداف مطلوب و نوع عملکرد و رویکرد، به نظر میرسد حتی حداقل اجماع حاصل نیست و درحالیکه خطمشیها ماه را نشان میدهند، تمامی بحثوجدلها پیرامون انگشت سبابه شکل میگیرد.
مبانی فکری در حوزه خانواده باید با بحثوجدل متوازن، همدلی و همفکری، احترام و ادب و شنیدن و اولویت دادن به مصالح کشور و آینده آن تنظیم شود و پس از آن، برای عملیاتی کردن آنها، باید ساختار ساخت. بنا کردن این ساختار کار بسیار خطیری است که با جشنواره و بیانیه و سمینار و برنامه رادیویی و تلویزیونی به دست نمیآید. گفتمان خانواده باید در مویرگهای قانونی و ساختاری کشور رسوخ کند و همانگونه که رهبر انقلاب ابلاغ فرمودند، موجب ارتقای سرمایه اجتماعی شود. سیاست شانزده مادهای اگر بهعنوان خطمشی در دستورکار همه دستگاهها قرار گیرد و اولویت هر تصمیمگیری و هر تصمیمسازی شود، آنگاه میتوان به الگوی پیشرفت مورد نظر رهبری هم رسید.
تناقض اهداف ترویجی
و قربانی شدن خانواده
از سویی دیگر، اعوجاج اهداف آموزشی با اهداف اقتصادی و اهداف توسعه با اهداف فرهنگی، خانواده را سرگردان و از اولویت خارج میکند. به همین دلیل است که شأن نقشهای خانوادگی در پرتو مدارک دکترا و مهندسی و مقام ریاست و مدیرکلی نقش میبازد و دیگر کسی به مادر بودن و پدر بودن افتخار نمیکند و برای دریافت نشان لیاقت همسری تلاشی دیده نمیشود. ازدواج، بهعنوان حلقه اصلی تشکیل خانواده، به امر دستچندمی در جدول اهداف و اولویتهای فرد و جامعه میرسد و مسئولیتپذیری والدین به نهادهای دولتی واگذار میشود و در این وانفسا، خانواده است که آسیبپذیر میشود و آسیب میبیند. خانوادهای که مبنای تحقق گفتمان انقلاب اسلامی است. در حقیقت عشیره تبدیل شده است به نظام لیبرال دولتی که برپایه مناسبات قدرت و نه تعهدات بومی و فرهنگی، اقدام میکند. اشتیاق ارتقای جمعی در پی کسب منافع فردی رنگ میبازد و فردیت فربهشده در برابر خانواده میایستد.باید پذیرفت که وقتی فکرها و فلسفهها در حوزه خانواده همگرا نشوند، تقسیمبندیها و چندگانگیهای متضاد فکری- فلسفی ضد پیشرفت عمل خواهند کرد. در این میان، معلوم نیست خانواده معلول است یا علت. در چنین وضعیتی، هرچقدر متولیان نصیحت کنند و دانشگاهیان هشدار دهند، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. تازمانیکه سیستم در راستای ارتقای خانواده عمل نکند و سرنوشت فرد در چارچوب خانواده دیده نشود، این وضعیت اصلاح نخواهد شد. سیستم باید براساس ظرف و ساختار خانواده مولد کار کند و تمام تلاشش اعتلای فرهنگ خانوادهمحوری باشد.
لزوم تسری نگاهی جامع به خانواده
بیراه نگفتهایم که گفتمان خانوادهمحوری باید به نظام ساختاری تبدیل شود و اینکه عدهای از مجریان ناخواسته درک عمیقی از اهمیت بنیادی مفهوم خانواده پیدا نکردهاند و در عمل، ساختارسازی توسعه با ارتقای خانواده ضدیت دارد. کشف این تضاد، کار سختی نیست. کافی است به افراطها و تفریطهای حوزه قانونی و عرفی نگاهی بیندازیم. افراطوتفریطی که همواره فضیلت خانواده را دستخوش آسیب کرده و به اسم حمایت و ضدیت با دوقطبی کردن جنسیتی، مفهوم والای خانواده را تحتالشعاع قرار داده است. جامعیت سیاستهای خانواده از نگاه جامع مقام معظم رهبری به مقوله خانواده نشئت میگیرد. در هیچ بندی مرد بر زن و زن بر مرد ارجحیت ندارد و همواره همهچیز در درون خانواده معنا یافته است؛ از معیشت اقتصادی تا مشارکت اجتماعی و حتی اصلاح رویههای قضایی.
بازوان اجرایی و دستگاهها نیز باید همین جامعیت را حفظ کنند و یک فرایند آگاهانه و تحلیلی و مدون را طی کنند. اصول و ارزشهای حاکم بر خانواده آنقدر پیچیده نیست، اما از شدت حضور، از آن غافل میشویم. فقط کافی است گفتمان خانواده در رأس همه اهداف بنشیند و ما همواره به یاد داشته باشیم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، دو مثال واقعی و امروزی از غلبه خانوادهمحوری بر نظامها و ساختارهای کاپیتالیستی و لیبرالیستی است.