kayhan.ir

کد خبر: ۹۱۲۹۸
تاریخ انتشار : ۰۵ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۳۶

خواهر طاهره




محمدهادی صحرایی
یکی از اسرار خلقت و سنت خداوند متعال این است که همیشه آدمی میل به تکریم بزرگی و بزرگان دارد و از این خلق و خو احساس آرامش می‌کند. بماند اینکه در بسیاری از موارد در تشخیص مصداق بزرگی و در خود بزرگان به اشتباه می‌رود و گاهی کسانی را كه رهزنان این سنتند و دزدان دلهای پاکند و گندم نمایان جو فروشند، مردم را به بيراهه مي برند. گاهی دانشمندان در دیده آدمیان بزرگ می‌آیند و قابل احترام، گاهی پادشاهان و حاکمان، گاهی جنگاوران و مبارزان و ... و گاهی در نظام اخلاقی اسلام، بزرگانی که از بس بزرگوارند و اظهار بزرگی نمی‌کنند، در دیده مردم می‌نشینند و به قول آقا، خدا دل‌های مؤمنین را به سوی آنان متوجه می‌کند. این متواضعان و متخلقان به خلقیات نیکو آن قدر ارزشمندند که هرگز نمی‌توان آنها را با افراد قبلی قیاس کرد. نازنینانی که چون دریا عمیقند و چون ساحلش آرام. باوقارند و چون کوه ایستاده و سرفراز. خاموشند و به آنچه دیگران از آنها غافلند، مشغول. کارهای سخت را می‌پذیرند و مشقتش را به جان می‌خرند ولی به روی مبارکشان نمی‌آورند که مبادا اجرشان ضایع شود.
 سهمشان از رنج و زحمت بسیار است و از سفره‌های پهن، کم بهره ترینند. به تمام کلمه سرباز اهداف عالی هستند و هرجا که به سختکوشان نیاز باشد، حاضرند. لبیک گوی همیشگی اولیاء خدایند و پشت و پناه بندگان خدا. در مجاهدت در راهش آرام و قرار ندارند و برای جلب رضایتش بی‌قرارند. اینان ذخایر خدایند و الگوهای او در پیش‌روی مایند و در یک کلام مقلدان خمینی‌اند که نه یک سر و گردن، که یک قد و اندام از دیگران سَرتَرَند. این خاصیت جاذبه خمینی بود و هست که مقلدان راستینش از سرآمدان روزگارند و تاابد چونان خورشید درخشان بر تارک تاریخ می‌درخشند. خوشا به حال چنان امامی و خوشا به حال چنین رهروانی. آنان که به واقع کلمه بنده خدا هستند و در راه او ابایی از فرسودن جان و تن ندارند. آنجا که دین خدا مبلغ می‌خواهد، هستند. آنجا که کار می‌خواهد، هستند. آنجا که مجاهدت می‌خواهد، هستند. آنجا که آبرو می‌خواهد هستند و ... و در یک کلام آنهایند که خدا می‌خواهد. در راه خدا با مال و جانشان در جهادند و در راه او هیچ لومة لائمی را به حقیقت نمی‌انگارند و مي دانند كه تنها حقيقتي كه در عالم وجود، وجود دارد خداست.
بانو مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ از جمله مجاهدان خاموشی است که تاریخ ایران، بیش از عموم مردم اين سرزمين او را می‌شناسد و خواهد شناخت. بانویی که در اوج افتخار و اقتدار، همچون مردم معمولی و حتی ناشناس‌تر از آنان، در جامعه ما حاضر بود. در دورانی که رسانه‌های زرد و رنگي، به دنبال قهرمان کردن زنان و دخترکان پر رنگ و لعاب هستند و آنان را دغدغه مردمان مي كنند، زماني كه سیاسیون دائماً به دنبال قهرمان نامیدن نیروهای معمولی و پایین‌تر از معمولی خود هستند، و زماني كه گروهی دیگر به دنبال سهم خواهی از انقلاب اسلامی و نان خوردن از دورانی که با انقلاب همراه شده بودند هستند، و گروهی دیگر به دنبال مظنه سابقه سیاسی و انقلابی خود در بازار مخالفان و معاندان هستند و برای چند سال، چند صد سال خاطره دارند و از انقلاب برای خود و خانواده حق و حقوق می‌طلبند و ... هستند امثال بانو دباغی که با وجود صلاحیت و لیاقت، اجر جهاد خود را شناختند و آن را با هیچ جیفه دنیایی عوض ننمودند و بی‌هیچ چشم داشتی ترجیح دادند همان سرباز گمنام و مظلوم نظام باقی بمانند و ماندند.
«خواهر طاهره» انصافاً نامی زیبا و با مسما بود برای این طاهره دوران که از حضرت امام بدان ملقب شده بود. بانویی سختکوش و به تمام معنا انقلابی و امین، که می‌توان برای سال‌های سال از مجاهداتش برای نسل امروز گفت و برای نسل دیروز یادآوری نمود و به یاد مدعیان ديروز و امروز آورد. خواهر طاهره را باید تکریم کرد برای تمام سختیهایی که در راه انقلاب اسلامی به تن و روح خود خرید و متأسفانه تاریخ نگاران انقلاب نتوانستند به غیر از گوشه‌ای از زحماتش، خدماتش را به ما بنمایانند. خواهر طاهره را باید ارج نهاد چراکه خداوند ما را به گونه‌ای خلقت نموده که ناخودآگاه در برابر انسان‌های بزرگ، کوچکی می‌کنیم و بزرگواران را می‌ستاییم. خواهر طاهره را باید به حکم جوانمردی ستود برای آنکه بیش از سهم خود برای انقلاب هزینه کرد و هزینه پرداخت. او از آنان نبود که برای فرزندانشان از بیت‌المال حق اوقات فراغت بگیرد و دخترشان در مجلس، سهم نداشته پدرشان را از سفره انقلاب نعره زند. خواهر طاهره را باید تعریف کرد تا نسل امروز قهرمانان واقعی را بشناسد و بداند که قهرمان او و امثال اوست، که برای انقلابی بودنش نه کیسه‌ای دوخت و نه برای امروز و آینده فرزندان و بستگانش چشمی به بیت‌المال دوخت. قهرمان انقلابی اوست که در تمام مراحل انقلاب از شروع تا ثبات، انقلابی ماند و انقلابی رفت. آنان كه فرق انقلابي را با انقلابي نمايان جابه جا گرفته و مي گويند بدانند كه دست چپ و راست كدامست و سره از ناسره كدام.
آری بانو طاهره را به رسم خوبان باید تعظیم نمود که هم خود و هم خانواده‌اش برای به ثمر نشستن انقلاب اسلامی که آرزوی محرومان تاریخ است، زجر کشیدند و به تمام معنا مجاهدت کردند. مبارزه کرد نه برای سرمایه‌گذاری آینده و كسب ميز و كرسي، براي آنكه انقلابي بودن را براي خواص وظيفه‌اي مي‌دانست كه چون نماز واجب، واجب است. او بر سر عهدش با امام و شهدا ماند و برای ایمانی که به امام داشت بعد از امام هم انقلابي ماند. خارج رفت نه برای تحصیل فرزندان و سیاحت و دل سوزاندن از محرومين، بلکه برای مداوای زخمهای نشمرده‌ای که از ستم سیاه شاه بر تن داشت. با امام بود نه برای خاطره‌گویی و عکس گرفتن و خرج کردن از جیب امام، بلكه براي اعتقادي كه به راهش داشت. مجلس رفت نه برای آنکه حزبي يا گروهي او را به احساس تكليف رسانده بودند، بلكه براي وظيفه‌اي كه بر دوشش احساس مي كرد و ... و او به تمام معنا متفاوت از دیگران بود. زمانی که ساواک سوزن‌هایي که زیر ناخنهایش فرو کرده بود را با کوبیدن به دیوار با استخوان انگشتانش یکی می‌کرد، مرد می‌خواست اعتراف نکند و خواهر طاهره اعتراف نکرد. وقتی دخترش را در مقابلش شکنجه می‌کردند و نعش بي‌هوشش را به او نشان دادند، مرد می‌خواست به آرمان‌هایش پشت پا نزند که خواهر طاهره پشت پا نزد و ... و خواهر طاهره حقیقتاً مردتر از هزاران مردنماياني بود و هست که خود و عقایدشان را به حزب و گروه و خانواده پرستی و وعده و وعید دوست و دشمن فروختند.
خواهر طاهره انقلابي بود و انقلابي ماند و انقلابي رفت تا آنها كه كتاب انقلاب را وارونه گرفته‌اند بدانند انقلاب اسلامي خميني، شروعي است تمام ناشدني و آغازي است بي پايان كه با ظهور دولت حق به اوج مي رسد. جوانان و نسل‌هاي بعد از اين بدانند كه انقلابيون واقعي براي خود و نزديكانشان سهمي از انقلاب نگرفتند جز درد و رنج و تني رنجور كه آن را هم به خدا هديه كرده‌اند. جوانان بدانند كه قهرمانان واقعي امثال خواهر طاهره‌اند كه پس از سه دوره نمايندگي مجلس، براي كمك به خانواده هاي بي سرپرستي كه تكفل كرده، شبانه مسافركشي مي كند و هيچ ادعايي ندارد. جوانان بدانند امثال خواهر طاهره بودند كه انقلاب اسلامي را به ثمر رساندند و پيروز كردند و از مبارزان صف اول بودند هرچند كه در هيچ عكسي، خبري و ادعايي از آنها نباشد. خواهر طاهره خواهر انقلاب است و حقيقتاً در حق انقلاب خوب خواهري كرد و خوب مهرباني نمود. خدايش بيامرزد و امثالش را نگه دارد و زياد كند كه بار اصلي انقلاب بر دوش اين زجركشيده‌ها و زندان رفته هايي است كه بر سرعهدشان با انقلاب و امامين انقلاب و مردم ماندند تا جان شيرين دادند.