با این عملکرد انتظار داشتید وزارت اطلاعات بیتفاوت باشد؟!
«آقای هاشمی با سوابق عملکرد خود و اطرافیانش در فتنه 88 چگونه انتظار داشت که مورد هشدار وزارت اطلاعات نباشد؟».
داریوش سجادی (از همکاران سابق نشریات اصلاحطلب) در تحلیلی نوشت: آقای هاشمی رفسنجانی در دیدار با تعدادی از مورخین ضمن آنکه مخالفان خود را آسیبشناسی و نیتخوانی کردند، ایشان را مشتمل بر سه گروه تخریبگر دانسته که یا بابت بیوقعی آیتالله به مطالباتشان از معظمله کینه دارند و یا تندروهاییاند که ایشان را مانع تحقق اهدافشان میدانند و یا «جوانانی» فریب خوردهاند. آقای هاشمی گروه سوم را قابل هدایت دانسته و فرمودهاند «این افراد قابل هدایت و برگشتند کما اینکه تاکنون افراد بسیار زیادی از این قشر، حضوری یا با پیغام و نامه از من طلب حلالیت کردند که من هم همه آنان را حلال کردم.»
وی با اشاره به ادعای هاشمی مبنی بر اینکه وزارت اطلاعات در سال 92 خواستار رد صلاحیت هاشمی از سوی شورای نگهبان شده، مینویسد: «فرزند شما سال 84 در مصاحبه با روزنامه یواسای تودی گفت اگر پدرم پیروز شود، ولایت فقیه را به یک نهاد تشریفاتی تبدیل خواهد کرد. آقای هاشمی! بپذیرید که با سکوت در مقابل این قبیل سخنان، ایجاد تردید کردید. در انتخابات 88 نیز بعد از نامه بدون سلام شما، همسرتان در روز انتخابات علناً فرمان جهاد خیابانی به نیروهای تحت امر شما داد. مهدیتان بعد از ناکام ماندن شورش سبز به بهانه تحصیل به لندن گریخت و به شهادت رفیق فابریکش با سعایت نزد دول راقیه، متقاضی تحریمهای شدید اقتصادی علیه ایران شدند.
علیایحال بعد از سورپرایز «ردصلاحیت» در سال 92 نیز علیرغم ادعای برخی از متابعانتان منفعل ننشستید و با تظاهر به بیوقعی بابت رد صلاحیت بالغ بر 20 روز نمایش مظلومنمایی به راه انداخته و هر روز در دفتر مجمع تعزیه «ناز و نیاز» راه انداختید.
جناب آقای هاشمی!
موارد گوشزد شده بدیهیاتی است که در تاریخ نامکشوف نماند و هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا نیز بعدها در کتاب «تصمیمهای سخت» به صراحت بدان اذعان داشت و نوشت: «در سال 1997 که در ایران خاتمی بر سر کارآمد، احساس کردم به ما چراغ سبز نشان میدهند و در جریان افغانستان با ما همکاری کرد و اینجا اولین جایی بود که احساس کردیم باید پیچ تحریم را سفت کنیم، زیرا ایران در موضع ضعف قرار گرفته بود. اما در سال 2005 ما مجبور شدیم عقبنشینی کنیم. در 2009 ایران پیشرفت فوقالعادهای در منطقه کرده بود و حزبالله و حماس، اسرائیل را شکست دادند و ما را به بنبست کشاندند و پادشاهان عرب با ترس نظارهگر وضعیت منطقه بودند. اما با اعتراضات سال 88 در ایران ما احساس کردیم که میتوانیم تحریمها را تشدید کنیم.
همچنان که «جان هانا» عضو ارشد مؤسسه واشنگتن در سیاست خاور نزدیک و مشاور امنیت ملی دیکچنی (معاون جرجبوش) در مورخه 28 مهر 88 (یک ماه بعد از تظاهرات روز قدس تهران و شعار نه غزه نه لبنان سبزها در آن تظاهرات) از ملاقات با شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز خبر میدهد و به روزنامه لسآنجلس تایمز میگوید: «مطمئناً پیامی که من از گردهمایی اخیر فعالان ایرانی در اروپا که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند، شنیدم این بود که تحریم باید اعمال شود و این تحریم باید هر چه شدیدتر باشد، تحریم ضعیف و یا تدریجی فقط به رژیم این امکان را میدهد که با وضعیت جدید خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند برای اینکه تحریم مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن.
این در حالی است که روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نیز در سایت اینترنتی خود ذیل تحلیلی به قلم «مارک لاندر» با اشاره به تاریخچه اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران و مذاکرات هستهای، سفر هیلاری کلینتون و مشاوران وی به عمان و تلاشهای آنها برای پیدا کردن کانالهایی برای مذاکره با ایران را مورد بررسی قرار داد و در ادامه نوشت: کلینتون مشاور ویژه خود دنیس راس را در سال 2009 مکلف کرد با مقامات عمانی درباره چگونگی مذاکره با ایران دیدار و گفتوگو کند. اما چند هفته بعد اعتراضات ضد دولتی در ایران کاخ سفید را واداشت تا به جای تعامل با ایران، راهبرد فشار را پیگیری کند. کلینتون در آن زمان با چین و دیگر کشورها در شورای امنیت سازمان ملل برای تحریم ایران لابی کرد.
جناب آقای هاشمی! اکنون خود قضاوت کنید که به اعتبار چنین بدیهیاتی آیا نمیبایست نگرانی وزارت اطلاعات را فهم کرد و بلکه متوقع بود؟»