به مناسبت هفتم صفر سالروز ولادت امام هفتم هدایت
رفتار و اخلاق اجتماعی در کلام امام کاظم(ع)
محمد نوریان
آموزش و تربیت انسانها هدف آموزههای اسلامی در طول تاریخ بوده است. همه پیامبران و پیشوایان دینی درصدد بوده و هستند که انسان را تعلیم و تزکیه دهند. در این میان توجه به ابعاد اجتماعی به عنوان بازتاب تغییرات فردی بسیار مهم است. اما این بدان معنا نیست که رفتار اجتماعی تاثیری در تغییر خلق و خوی فردی ندارد؛ بلکه تاثیرات متقابل منش فردی در کنش اجتماعی و برعکس موجب شده که افزون بر تاکید بر فضایل فردی اخلاقی بر رفتارهای اجتماعی نیز اهتمام شود.
از همینرو بخش اعظمی از تعلیمات پیشوایان اسلامی به اخلاق و رفتارهای اجتماعی ارتباط یافته است. یکی از این پیشوایان امام موسی کاظم(ع) است که همانند دیگران به ابعاد اجتماعی توجه داده است. نویسنده در این مطلب برخی از آموزههای ایشان در زمینه اجتماعی را تبیین کرده است.
***
اعتماد به نفس
انسان در جامعه میبایست دارای اعتماد به نفس باشد. اعتماد به نفس در برابر توکل و تفویض نیست که از اصول مسلم قرآنی و اسلامی است؛ چنانکه به معنای غرور و خودبینی هم نیست؛ بلکه به معنای اعتماد به توانایی و ظرفیتهایی است که خداوند به هر انسانی داده است؛ چرا که خداوند همان طوری که میفرماید انسان نسبت به خدای تعالی دارای فقر ذاتی و هویتی است و هرچه دارد افاضات دم به دم خدای غنی حمید است (فاطر، آیه 15)، همچنین میفرماید انسان دارای چنان ظرفیتهایی است که او را قابل خلافت الهی کرده است. (بقره، آیات 30 و 31) بنابراین، باید در هر کاری که با عقل و علم وارد میشود، به داشتههای الهی خود اعتماد کند و با عزم و اراده قوی و توکل بر خداوند کارهایش را انجام دهد. (آل عمران، آیه 159)
بر همین اساس اگر در مقام تحقیق و حکمت نظری، به جزم و یقین قطعی در امری رسیده است، اگر کسی در آن قطعیات و یقینیات وی تشکیک کرد نمیبایست توجهی کند، چنانکه در مقام حکمت عملی و مقام اراده و عزم نمیبایست به تردیدهای دیگران توجه کرده و گام پیش و پس بگذارد بلکه با اعتماد و توکل کارش را انجام دهد.
این امر در صحنه اجتماعی بسیار مهم است؛ زیرا کنشها و واکنشهای انسانی در جامعه تحت تاثیر مستقیم این مدل از فکر و عمل است و اگر کسی نتواند این رویه را در پیش گیرد بیهیچ شکی در زندگی شکست میخورد. بر همین اساس است که امام موسی کاظم(ع) میفرماید مبادا حرف مردم روی اراده و انتخاب قطعی و علمی تو تاثیر بگذارد و تو را به تشکیک و تردید اندازد. آن حضرت میفرماید: ای هشام! اگر در دست تو گردویی است ولی همه مردم آن را جواهر پنداشتهاند این پندار، تو را سود نبخشد چون، میدانی که آنچه در دست تو است گردویی بیش نیست. همچنین اگر در میان مشت تو، جواهری باشد، لکن مردم آن را گردو قلمداد کنند، در این صورت نیز این پندار، واقعیت را دگرگون نمیسازد و زیانی به تو نمیرسد. (تحفالعقول، بخش امام هفتم، ص 386)
صداقت قول و فعل
انسان همانطوری که باید اعتماد به نفس مثبت داشته باشد، میبایست کاری کند تا اعتماد دیگران را به خود جذب و جلب نماید؛ زیرا مهمترین سرمایه اجتماعی هر انسانی، اعتماد دیگران به اوست. اگر فردی در جامعه معتمد باشد، در مال و عقل و امور دیگران شریک خواهد شد؛ زیرا دیگران به سبب همین اعتماد با او رفتاری متفاوت خواهند داشت، به گونهای که امور زندگی برایش سهل و آسان خواهد شد و بسیاری از مشکلات از پیش رویش برداشته میشود.
این اعتماد اجتماعی از راههای گوناگون از جمله صداقت در قول و فعل به دست میآید. انسان میبایست راستگو و راست کردار باشد؛ اما بهترین صداقت آن است که فعلش قولش را تصدیق کند و قولش فعلش را. به این معنا که به آنچه میگوید عمل کن و دیگران را هم به آن بخواند. یعنی اگر میخواهد امر و نهی به چیزی کند خود پیش از دیگران عامل به آنها باشد. خداوند در قرآن بسیاری از مردم را سرزش میکند که اموری را میگویند که خود به آن عمل نمیکنند و به محتوای کلام و قول خویش پایبند نیستند. خداوند میفرماید: یا ایهاالذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، چرا چیزی میگویید که انجام نمیدهید؟ نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید. (صف، آیات 2 و 3)
امام موسی کاظم(ع) میفرماید: انما شیعه علی من صدق قوله فعله؛ همانا شیعه علی(ع) کسی است که قول او فعلش را تصدیق کند. (کافی، ج8، ص 228، ح 290)
اینکه آن حضرت(ع) این صفت تصدیق قول و فعل را به شیعه امیرمومنان علی(ع) نسبت داده است، به این معناست که از شیعه امام(ع) که امامالمتقین و پیشوای به حق اسلام و مجسمه انسانیت است، کمتر از این انتظار نمیرود. پس شیعه مولی(ع) باید این گونه باشد تا خود را شیعه و پیرو چنین امامی بداند.
امام کاظم(ع) همچنین در این باره میفرماید: بئس العبد یکون ذاوجهین و ذالسانین؛ بد شخصی است آن که دارای دو چهره و دو زبان میباشد، - که در پیش رو چیزی گوید و پشت سر چیز دیگر.- (تحفالعقول، ص 291؛ بحارالانوار، ج 1، ص 150، ضمن ح 30)
اطعام و افطاری دادن
از دیگر اعمال اجتماعی که در زندگی فردی انسان تاثیرات بسیاری بجا میگذارد و انسان را به کمال رسانیده و برکت در زندگیاش پدید میآورد و او را از آتش دوزخ و خشم الهی حفظ میکند، مسئله اطعام کردن به ویژه نسبت به یتیمان و بینوایان و ناتوانان است. خداوند در آیات بسیاری بیان میکند که یکی از علتهای خشم الهی نسبت به کافران و انداختن آنان به دوزخ و رنجهای بسیار در قیامت، عدم توجه به مسئله اطعام است. (مدثر، آیه 44؛ حاقه، آیه 34؛ فجر، آیه 18؛ بلد، آیه 14؛ ماعون، آیه 3 و همچنین انسان، آیات 9 تا 12)
در این میان توجه به اطعام مومنان خصوصا روزهداران بسیار مهم و اساسیتر است؛ زیرا مومن روزهدار نه تنها مستحق توجه بیشتر است، بلکه با این اطعام دادن به او، میتوان در عمل او شریک شد و از برکات آن بهرهمند گشت. بر همین اساس امام کاظم(ع) میفرماید: فطرک اخاک الصائم خیر من صیامک، افطاری دادن به برادر روزهدارت از گرفتن روزه (مستحبی) بهتر است. (الکافی، ج4، ص 68، ح 2)
شکی نیست که روزه گرفتن تنها توجه به خودسازی و ناظر به بعد فردی شخص است، اما اطعام کردن از طریق افطاری دادن ابعاد اجتماعی دارد و آثار و برکات آن بسیار بیشتر است و حتی در تحول شخصیتی و دستیابی به کمالات و فضایل فردی او نیز تاثیرگذار است که در آیات و روایات دیگر به آن اشاره شده است.
جلب رحمت الهی
هر انسانی میخواهد که از رحمت الهی برخوردار شود. اگر جامعه بخواهد از رحمت خداوندی بهرهمند گردد، باید شرایطی را فراهم آورد که موجب ضمانت رحمت خدا بر مردم و جامعه باشد. مهمترین شرایطی که امام کاظم(ع) بیان میکند عبارتند: از خوف از خدا، ادای امانت و عمل به حق. ایشان میفرماید: «ان اهل الارض مرحومون ما یخافون، و ادوا الامانهًْ و عملوا بالحق؛ اهل زمین مورد رحمت - و برکت الهی - هستند، مادامی که خوف و ترس - از گناه و معصیت داشته باشند، ادای امانت نمایند و حق را دریابند و مورد عمل قرار دهند. (تهذیب الاحکام: ج 6، ص 350، ح 991، وافی؛ ج 4، ص 433، ح 2273)
شکی نیست که این سه مسئله با مسائل اجتماعی ارتباطی تنگاتنگی دارد، زیرا خوف از خدا موجب تقوا میشود که پرهیز از ظلم و تعدی به حقوق دیگران از نخستین بازتابهای آن است. همچنین ادای امانت و ترک خیانت نیز ارتباط تنگاتنگی با عمل اجتماعی دارد. عمل به حق یعنی ترک باطل نیز دارای ابعاد اجتماعی است. از این رو، میتوان گفت که از عوامل رحمت الهی، توجه به رفتارهای اجتماعی است که جامعه را در امنیت قرار داده و از برکات و رحمتهای عام و خاص بهرهمند میسازد.
ترک شوخی بسیار
شوخی به شرطی که کم و در چارچوب موازین عقل و عرف و شرع باشد، موجب نشاط میشود. پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) نیز شوخی میکردند که داستان خوردن خرما و گذاشتن هسته آن در برابر امام علی(ع) از سوی پیامبر(ص) مشهور و معروف است. اما باید توجه داشت که اگر شوخی همراه با دروغ و ضدموازین عرف و هنجارهای اخلاقی و شرعی باشد، زیانبار و جزو اعمال لهو و گناه است و زیانهای دنیوی و اخروی بسیاری بر آن مترتب میباشد.
حضرت امام موسی کاظم(ع) در رفتار اجتماعی نسبت به شوخی هشدار داده و فرموده است: ایاک و المزاح، فانه یذهب بنور ایمانک؛ و یستخف مروتک؛ بر حذر باش از شوخی و مزاح (بیجا) چون که نور ایمان را از بین میبرد و جوانمردی و آبرو را سبک و بیاهمیت میگرداند. (وسائل الشیعه، ج 12، ص 118، ح 15812)
در حقیقت، اگر انسان به این مسئله توجه نکند، آثار اجتماعی شوخی زیاد برای او دردسرساز خواهد شد که از جمله آنها از دست دادن مروت اجتماعی است.
آثار رفتار اجتماعی در زندگی فردی
چنانکه بیان شد، ارتباط تنگاتنگ و تعامل متقابلی میان حوزه فردی و اجتماعی است. به این معنا که اخلاق فردی در حوزه اجتماع و رفتار اجتماعی در حوزه اخلاق فردی تاثیرگذار خواهد بود. امام موسی کاظم(ع) به عنوان نمونهای از این تاثیرات متقابل میفرماید: هر که زبانش صادق باشد اعمالش پاک است، هرکه فکر و نیتش نیک باشد در روزیاش توسعه خواهد بود، هر که به دوستان و آشنایانش نیکی و احسان کند، عمرش طولانی خواهد شد. (تحف العقول، ص 388، س 17، بحارالانوار، ج 75، ص 303، ضمن حدیث 25)
آن حضرت(ع) در جایی دیگر میفرماید: اداء الامانهًْ و الصدق یجلبان الرزق و الخیانهًْ و الکذب یجلبان الفقر و النفاق؛ امانتداری و راستگویی، هر دو موجب توسعه روزی میشود؛ ولیکن خیانت در امانت و دروغگویی موجب فلاکت و بیچارگی و سبب تیرگی دل است. (تحف العقول؛ ص 297، بحارالانوار: ج 75، ص 327،ضمن ح 4)
خیررسانی و ترک بیتفاوتی
انسان میبایست همیشه دست به خیر باشد و در امور زندگی به دیگران خیررسانی داشته باشد و نسبت به زندگی دیگران بیتفاوت نباشد. امام موسی کاظم(ع) میفرماید: ابلغ خیرا و قل خیرا و لا تکن امعهًْ؛ نسبت به همنوع خود خیر و نیکی داشته باش و سخن خوب و مفید بگو و خود را بیتفاوت و بیمسئولیت قرار مده. (تحف العقول، ص 304، بحارالانوار: ج 2، ص 21، ح 62 و ج 75، ص 325، ح 2.)
رفتار اجتماعی خردمندان
عقل مهمترین و بهترین نعمتی است که خداوند به انسان داده است، البته به شرطی که از آن بهره گیرد و تعقل کرده و با تفکر خردورزی کند و در رفتار فردی و اجتماعی، آن را به کار گیرد. در این صورت است که میتوان عاقل را عاقل دانست وگرنه کسی که از عقل خود بهره نبرد و دین و اخلاق (حیا) نداشته باشد در حقیقت جز سفات چیزی ندارد. بر همین اساس است که در قرآن بر تعقل و تفکر بسیار تاکید شده و خردمندان را کسانی دانسته که دیندار و اخلاقی هستند.
اصولا عمل عاقل بسیار ارزشمند است؛ زیرا برخاسته از معرفت و علم است. حضرت امام موسی کاظم(ع) میفرماید: اعمال شخص عاقل مقبول است و چند برابر اجر خواهد داشت گرچه اندک باشد، ولی شخص نادان و هوسران گرچه زیاد، کار و خدمت و عبادت کند پذیرفته نخواهد بود. (تحف العقول: ص 286، بحارالانوار: ج 70، ص 111، ح 14)
آن حضرت(ع) همچنین میفرماید: دانشمند ارزش و فضیلت در دین بر عابد همانند فضیلت خورشید بر ستارهها است: و کسی که در امور دین فقیه و عارف نباشد، خداوند نسبت به اعمال او راضی نخواهد بود. (تحف العقول، ص 303 و ص 209)
عاقل باید با عقل خویش به دنبال علم برود از همین رو بر تفکر عاقل تاکید شده است. کسی که با عقل و علم عمل کند در زندگی فردی و اجتماعی موفق خواهد بود. انسان وقتی با عالم مواجه میشود میبایست از او بهرهمند شود و با او نشست و برخاست داشته باشد. حضرت امام موسی کاظم(ع) فرموده است: عالم را به جهت عملش تعظیم و احترام کن و با او منازعه منما و اعتنایی به جاهل مکن، ولی طردش هم نکن، بلکه او را جذب نما و آنچه نمیداند تعلیمش بده. (تحف العقول، ص 303 و ص 209)