نسل بیوطن، زاده حقوق بشر دروغین غربی(بخشپایانی)
آوارگان سوری؛ زندگی فراتر از مرگ!
گروه گزارش
این روزها مشکل «آوارگان سوری» در کشورهای اروپایی به معضلی لاینحل مبدل گردیده و دامن غربیها را گرفته است.
ویرانی شهرها و روستاها و بیخانمان شدن مردم سوریه توسط تروریستهای تکفیری بخشی از سناریو غرب علیه جبهه مقاومت در سوریه بوده که تاکنون موفق نشدهاند به اهداف خود برسند و در این میان به غیر از گروه ترویستی داعش، گروههای دیگری نیز با حمایت مستقیم آمریکا و با دلارهای نفتی عربستان شکل گرفته است، همانند جبهه النصره، جیشالفتح و . . .
اما در این میان تنها نکتهای که برای تروریستها و حامیان آنان مهم نیست وضعیت مردم بیدفاع سوریه و آینده کودکان و زنان و مردم این کشور است.
هر روز در گوشهای از خاک سوریه شاهد جنایتی جدید از یک گروه تروریستی هستیم و مدعیان دروغین حقوق بشر نیز نظارهگر این ماجراها هستند و با توجه به اینکه منابع مالی و حمایتی این جریانهای تکفیری تروریستی کاملا مشخص است و همه میدانند دست جنایتکار استکبار جهانی و آمریکا و برخی کشورهای مرتجع عربی در کار است، اما هیچ اقدامی در مبارزه با این جریانهای تکفیری از سوی مدعیان حقوق بشر صورت نگرفته و محور مقاومت در سوریه همچنان میداندار مبارزه با تروریسم دست ساخته غرب است.
در ادامه این گزارش نظر کارشناسان و تحلیلگران مسایل سیاسی درباره آینده سوریه و وضعیت آوارگان سوری را میخوانید.
تجزیه سوریه و عراق در دستور کار غرب
یکی از اهداف اصلی دنیای استکباری غرب از جنگ نیابتی و پرورش تروریسم در سوریه و عراق تجزیه این کشورها به کشورهای کوچکتر و دستنشاندهتر است.
دکتر محمدحسن قدیری ابیانه کارشناس ارشد مدیریت استراتژیک با اشاره به اینکه متاسفانه غرب هنوز دست از حمایت تروریستها برنداشته است، میگوید: «دخالت در امور داخلی سوریه و تجزیه این کشور همچنان در دستور کار غرب قرار دارد که همه این سیاستها در جهت منافع رژیم صهیونیستی است. آنها میخواهند سرزمینهای اشغالی در منطقه را گسترش دهند به همین جهت مهاجرت مردم از این مناطق در جهت اهداف آنهاست تا زمینه تحقق شعار از نیل تا فرات فراهم گردد.»
این کارشناس مسائل استراتژیک در ادامه میافزاید: «ایجاد داعش در سوریه که با سرمایهگذاری 6 میلیارد دلاری آمریکا انجام شد برای به عقب انداختن سرنوشت محکوم رژیم صهیونیستی است و حمایتهای ایران از عراق و سوریه و لبنان بزرگترین مانع تحقق امیال استکبار علیه منطقه و از جمله خود ایران است.»
ترفند اروپا در پذیرش پناهجویان سوری
اما علت آنکه چرا اروپا آغوش خود را برای سوریها باز کرده است چیست؟ به عنوان مثال حدود ۲۰ درصد جمعیت آلمان بیش از ۶۵ سال سن دارد و طبق مطالعات، اگر روند فعلی ادامه داشته باشد، در سال ۲۰۴۰ حدود۳۰ % جمعیت یا تقریبا یک سوم بیش از ۶۵ سال سن دارند. این جمعیت پیر مولد نیست. چون در سن بازنشستگی است و حقوق آنها را باید جمعیت مولد تامین کند. لذا این در آینده نهچندان دور یک مشکل بزرگ برای آلمان خواهد شد.
کارشناسان سیاسی معتقدند در حالی که روزانه هزاران پناهجو وارد آلمان میشوند، محافل اقتصادی این کشور تلاش دارند هرچه زودتر زمینه ورود سریع این پناهجویان را به بازار کار در این کشور فراهم کنند تا به نوعی بر پیر شدن روزافزون جمعیت آلمان سرپوش بگذارند.
برآوردها نشان میدهند که کمبود نیروی کار در آلمان در سالهای آینده به یکی از معضلات جدی در این کشور بدل خواهد شد. بر مبنای آمار منتشر شده، آلمان با رقم بیشتر از ٦ درصد، پایینترین سطح بیکاری را از هنگام اتحاد دو آلمان داراست اما در همین حال، به بیشتر از ١۴٠ هزار مهندس، برنامهریز و کارگر فنی، نیاز دارد. گذشته از آن صنایع دستی و هتلداری در آلمان شدیدا به دنبال استخدام نیروی جوان و توانمند هستند.
یک انستیتوی آلمانی پیشبینی کرده است که در صورت دوام وضعیت موجود، آلمان تا سال ٢٠٢٠ با کمبود یک میلیون و هشتصد هزار نفر و تا افق سال ٢٠۴٠ با کمبود نزدیک به چهار میلیون نفر در بازار کار روبرو خواهد شد.
این درحالی است که چند ماه گذشته در خبری شاهد بودیم مرزهای آبی انگلیس برای ورود گربهها و سگهای آوارهای که از اروپا آورده شدهاند، باز است، اما کودکان آواره سوری را نمیپذیرد و وزیر مهاجرت این کشور اعلام کرد: انگلیس به اندازه کافی به کودکان آواره در سوریه و کشورهای همسایه از طریق فراهم کردن کمکهای بشردوستانه کمک کرده است!
چندی پیش آژانس اطلاعات جنایی اروپا طی گزارشی برآورد کرد که تاکنون ده هزار کودک آواره سوری پس از ورود به اروپا گم شدهاند. این نهاد هشدار داد گروههای جنایتکار، بسیاری از آنها را برای بهرهبرداریهای جنسی و بردهداری دزدیدهاند.
چیزی فراتر از مرگ
تروریسم هدیه کشورهای غربی و در راس آن کشور ایالات متحده آمریکا به مردم غرب آسیا است. آنها به بهانه ایجاد امنیت پای خود را به این منطقه باز کرده و روز خوش را برای مردم این مناطق تبدیل به خاطره کردهاند.
کشتار و تخریب بناهای کشورهای جنگزده و تروریسمخیز مانند سوریه و عراق در یک طرف موضوع قرار دارد اما این کشورها چیزی فراتر از مرگ را تجربه میکنند، چراکه کودکان هر سرزمین که سرمایه آینده آن هستند امروزه در عراق، سوریه و یمن بدون هیچ آیندهای تنها به ثانیههای نفس کشیدن بعد خود فکر میکنند که چگونه خواهد گذشت.
این کودکان چیزهایی را تجربه میکنند از جمله تجاوزهای جنسی، کشتار خانواده در جلو چشم، آوارگی و ... که چیزی فراتر از مرگ را برایشان رقم خواهد زد و امروز نیز علاوه بر این دردها، کودکانی متولد خواهند شد که از ابتدا با بحران روبهرو هستند و فاقد هویت و اصالت شدهایم، چرا که از شهر و دیار خود آواره و سرگردان هستند و نمیدانند پایان این ماجرا چه خواهد شد و آوارگی و دربهدری آنها کی تمام میشود.
حقوق بشر مدل غربی
اما این سوال را باید صریح و شفاف پرسید که چه زمانی دامن زدن به این دردها از سوی بانیان آن متوقف خواهد شد؟ و کشورهای حامی تروریسم چگونه دست از حمایت همهجانبه خود از تکفیریها برمیدارند؟
احمد بخشایش اردستانی نماینده مجلس نهم در گفتوگو با گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «دو جبهه در سطح جهان وجود دارد؛ یکی جبهه مقاومت و دیگری غرب یا استکبار جهانی است که به هر طریق ممکن به خاطر منافع خود در تلاش است تا جبهه مقاومت را تخریب کند.»
وی میافزاید: «بهانههایی که برای تخریب جبهه مقاومت در دست استکبار به سرکردگی آمریکا وجود دارد عبارتند از؛ حقوق بشر، دموکراسی و در کل حقوقهای انسانی است، اما باید توجه کرد که غربیها از الفاظ زیبا برای اهداف پنهان استفاده میکنند، یعنی حقوق بشر را اگر به نفع منافعشان باشد به کار میبرند تا کشور مقابل را محکوم کنند در غیر این صورت این الفاظ برایشان معنایی نخواهد داشت.»
بخشایش اردستانی در ادامه تصریح میکند: «عربستان سعودی مادر تمام دیکتاتورهای جهان است و میبینیم که هرگز درباره حقوق بشر در آنجا صحبت نمیشود چرا که منافع آمریکا و غرب در این است تا از نفت عربستان استفاده کرده و سلاحهای خود را به آنجا بفروشد، بنابراین لازم نمیبینند که حقوق بشر به آنجا راه پیدا کند و هیچگاه عربستان را به خاطر رعایت نکردن حقوق بشر و نبود دموکراسی محکوم یا حتی زیر سوال نمیبرند.»
نماینده مجلس نهم با اشاره به اینکه سوریه یک کاریکاتور گویا از جنگ جهانی است، تاکید میکند: «ایالات متحده آمریکا ابتدا سوریه را متشنج کرد تا جنگ بین شیعه و سنی راه بیفتد و بعد با بالا گرفتن جنگ دیدیم که بسیاری از مردم این کشور آواره دیگر کشورها شدند که استفاده ابزاری از آنها توسط غرب مرسوم گشت و اینک این آوارگان سوری سرگردان در مرزهای برخی کشورهای اروپایی به سختی روزگار میگذرانند.»
کوتاهی در حق پناهجویان سوری
در نهایت میتوان گفت ورود پناهجویان سوری به کشورهای اروپایی یک پدیده انسانی است که متاسفانه اروپاییها علیرغم تبلیغات زیادی که راجع به حقوق بشر و کمک به مردم سوریه داشتند اما بدترین برخوردها را با مردم سوریه انجام دادند، به طوری که در سطح اروپا تبدیل به یک افتضاح بزرگ شده و این موضوع به خوبی نشان میدهد که اروپاییها چه نگاهی به مردم مظلوم سوریه و آوارگان دارند.کارشناسان و تحلیلگران مسایل سیاسی معتقدند که اروپاییها به شدت در برابر پناهجویان سوری کوتاهی کردند و این کوتاهی نشان میدهد حقوق پناهجویان سوری در این کشورها نادیده گرفته شده است.
اخیرا اتحادیه اروپا تصویب کرده که پناهجویان سوری باید به کشور خود بازگردند در حالی که سوریه یک کشور جنگزده است و امکان بازگشت آنها وجود ندارد.
همچنین برخورد سرد کشورهای عربی با انتفاضه فلسطین و ظلمهایی که در آن جا میرود، بیتوجهی و بیاعتنایی به اتفاقات و ظلمهایی که بر مردم عرب عراق میرود و بیاعتنایی آنها به بحران سوریه و سرنوشت عربهای سوری نشاندهنده آن است که کشورهای عرب و اتحادیه عرب از محتوا تهی شدهاند.
یک کارشناس مسایل سیاسی به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «شعارهای ناسیونالیستی برخی حکومتهای مرتجع عربی فقط زمانی است که بخواهند با تفاخر خود را بزرگتر از آن چیزی که هستند نشان بدهند و حقارت خود را مخفی کنند، چرا که این حس ناسیونالیستی اگر با واقعیت عینی انطباق داشت باید درباره مردم بیدفاع سوریه خودش را نشان میداد، اما میبینیم نه تنها سران کشورهای عربی به این موضوع بی تفاوت هستند بلکه خود از حامیان اصلی گروههای تروریستی تکفیری به شمار میآیند و در آوارگی این مردم مستقیما دست دارند.»
وی در ادامه تصریح میکند: «بیتوجهی به شرایط نامساعد معیشتی و بهداشتی، آوارگان سوری را به مشکلات متعددی از جمله تکدیگری واداشته است و تسلط مافیای فروش زنان و قاچاق اعضای بدن، شماری از این آوارگان را به روز سیاه نشانده است.»
این کارشناس و تحلیلگر مسایل سیاسی میگوید: «تأثیرات بحران سوریه بر مردمان این سرزمین بسیار دردناک است. مردمانی که با پناه بردن به کشورهای مجاور امید زندگی نسبتاً آرام را داشتند، حال امیدشان ناامید شده است و خواستار برگشتن به سرزمین مادری خود هستند. آوارگان سوری در مقابل بیتفاوتیهای جامعه بینالمللی در بدترین وضع ممکن گذران زندگی میکنند؛ در شرایطی که گفتن آن نیز به سختی ممکن است، اما این مردم به واقع در این وضعیت اسفناک قرار گرفتهاند و در سکوت خود فریادها برمیکشند و دیدگانشان منتظر فریادرس است.»