عاشورا زمینه ساز تقسیمبندی مدعیان دروغین و مدعیان عامل
وجه مشترک دنیاگرایان امروز و قاتلان امام حسین(ع)
حجتالاسلام علی شیرازی
یکی از درسهای مهم عاشورا این است که مردم را به دو دسته در مقابل یکدیگر تقسیم کرد. تا وقتی مسئله خون و فداکاری مطرح نبود، خیلیها با امام حسین(ع) بودند. خیلیها به امام حسین(ع) نامه نوشتند و از آن حضرت دعوت کردند. برخی از آنان گمان نمیکردند چنین آزمایش دشوار و فشاردهندهای را با خود همراه داشته باشد. در مکه عده زیادی با آن حضرت به راه افتادند، چون هنوز معلوم نبود که قضیه به کجا خواهد انجامید؛ اما به مجرد اینکه مسائل چهره واقعی خودش را نشان داد، طرفداران حق و حقیقت کم شدند. دنیاگرایان بریدند. دنیاطلبان و مالپرستان صف خود را جدا کردند. ریاستطلبان خود را پس کشیدند.
امام حسین(ع) میفرمایند: «مردم، دنیاپرستند و دین از سر زبان آنها فراتر نمیرود. تا وقتی دیندار هستند که معیشت آنها تأمین شود، اما وقتی به وسیله بلا مورد آزمایش قرار گیرند، دینداران قلیل و اندک خواهند شد». (تحفالعقول، صفحه 245)
بزرگان دنیاپرست کوفه وقتی به امام حسین(ع) نامه نوشتند، آوردند: «اینجا باغستانها سرسبز و میوهها رسیده است. اینجا رودهای ما جاری است. هرگاه خواستید به سوی سپاهی آراسته و آماده گام پیش نهید». (ارشاد، جلد 2، صفحه 38)
این افراد دین را برای دنیای خود میخواهند. امام حسین(ع) را هم برای تأمین معیشت و دنیا میخواهند. دین و امام را فدای دنیایشان میکنند. امام حسین(ع) در اولین خطبه روز عاشورا در جمع یزیدیان فرمودند: «ای شبث بن ربعی و ای حجار بن البجر و ای قیس بن اشعث و ای یزید ابن حارث؛ آیا شما به من نامه ننوشتید که ای حسین! به سوی ما بیا که در این سرزمین درختان ما سرسبز و خرم است و میوههایمان رسیده است و در انتظار تو دقیقه شماری میکنیم؟ (انسابالاشراف، جلد 3، صفحه 188) حال که آمدهام بر من اینگونه لشکرکشی میکنید؟» (مقتلالحسین مقرم، صفحه 280)
دنیاپرست به دنبال تأمین دنیای خود است، اگر دید با امام حسین(ع) بودن، جان و مالش را به خطر میاندازد، صف خود را از امام حق جدا میکند. این افراد هرگز حاضر نیستند برای اسلام از جان و مال بگذرند. در عصر معاویه، امام حسین(ع) جمعی از خواص را در منی جمع کرد و به آنان فرمود: «شما با آن موقعیت اجتماعی، مالی را در راه ترویج اسلام صرف نکردید. جانتان را برای کسی که آن را آفریده بود به خطر نینداختید. برای جلب رضایت خداوند، هیچگاه با خویشاوندان خود که در راه باطل بودند، مقابله نکردید». (بحارالانوار، جلد 100، صفحه 79)
سرانجام این افراد، مقابله با حق و امام حق است. در تعارض بین دین و دنیا، دنیا را انتخاب میکنند و به امام حسین(ع) پشت میکنند. خداوند در آیه دهم از سوره رم میفرمایند: «سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به مسخره گرفتند». شهید چمران میفرمود: «شیپور جنگ که نواخته میشود، مرد از نامرد تفکیک میشود».
دنیاطلب و قدرتخواه، صف خود را از صف امام مسلمین و رهبر جامعه اسلامی جدا میکنند و برای تأمین معیشت و رزق و روزی دنیایی در برابر امام زمان خود صفآرایی میکنند. وقتی مسئله خون و فداکاری مطرح شد، افرادی مانند شبث بن ربعی و حجار بن البجر و قیس بن اشعث و یزید بن حارث صف خود را از صف امام حسین(ع) جدا کردند. در همین میدان گروه و دسته دیگری نیز ابراز وجود کردند. مردان مرد رخ نمایاندند. کسانی که تا پای جان پای حرف ولایت و امام حق ایستادند و هستی خود را فدای اسلام و ارزشها کردند. این گروه وقتی به امام حسین(ع) نامه مینویسند و امام را به کوفه دعوت میکنند، میآورند: «بیا، ما رهبر نداریم». (آفتاب در مصاف، صفحه 233)
اینها به دنبال رهبر و امامی هستند که آنها را رهبری کند. به دنبال آشنایی با تکلیف و انجام وظیفهاند. به دنبال احیای دین و ارزشهایند. برای بقاء دین از جان و مال میگذرند. این نامه را امثال حبیب ابن مظاهر امضا کردند. (الکامل، جلد 4، صفحه 20)
فردی که چون شب عاشورا شنید حضرت زینب(س) نگران وفاداری یاران امام حسین(ع) است، اصحاب را نزد خیمه عقیله بنیهاشم جمع کرد و از صمیم قلب اظهار وفاداری و اخلاص نمود تا نگرانی را از دل آن بانوی بزرگوار برطرف سازد. (الدمعه الساکبه فی احوال النبی و العتره الطاهره، جلد 4، صفحه 274)
زهیر بن قین جزو این گروه دوم است که به امام حسین(ع) عرض کرد: «به خدا سوگند اگر دنیا برای ما باقی باشد و ما در آن همیشگی باشیم و تنها جدایی از آن در یاری و همراهی شما باشد، قیام در رکاب شما را بر همیشه زیستن در آن ترجیح میدهیم». (تاریخ طبری، جلد 3، صفحه 307)
تفاوت بین مدعیان دروغین و مدعیان عامل
عاشورا زمینهساز این تقسیمبندی شد، تا تفاوت شبث و زهیر روشن شود، تا تفاوت بین مدعیان دروغین و مدعیان عامل مشخص گردد، تا صف دینداران و دنیاگرایان تفکیک گردد. در این میدان امتحان و در شب عاشورا امام حسین(ع) فرمودند: «جدم رسول خدا(ص) خبر داده بود که من به عراق فراخوانده میشوم و در مکانی به نام عمورا یا کربلا فرود میآیم و در همانجا به شهادت میرسم. اینک وقت این شهادت رسیده است که به اعتقاد من همان فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود. شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه میدهم که از تاریکی شب استفاده کنید، هر یک از شماها دست یکی از خانواده مرا بگیرد و به سوی شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات دهد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست یابند، با دیگران کاری ندارند». (مقتل خوارزمی، جلد 1، صفحه 246)
بعد از این سخنان امام حسین(ع) مسلم بن عوسجه از جا برخاست و گفت: «به خدا سوگند اگر هفتاد بار کشته شوم، سوزانده شوم و خاکسترم بر باد رود، هرگز تو را رها نخواهم کرد». (مناقب، جلد 4، صفحه 99) مسلم بن عوسجه بر این پیمان پایدار ماند و آنگاه که با تن خون آلود بر روی خاک افتاد، امام حسین(ع) به همراه حبیب بن مظاهر بر بالین وی حاضر شدند. در واپسین لحظههای عمر نیز مسلم، با اشاره به امام، به حبیب گفت: «تا جان در بدن داری از او دفاع کن و تا پای جان از نصرت او دست بر مدار». (لهوف، صفحه 94) حبیب هم گفت: «سوگند به پروردگار کعبه، به وصیت تو عمل خواهم کرد و آنچه را که گفتی انجام خواهم داد». (ارشادف جلد 2، صفحه 103)
حضرت ابوالفضل و سعید بن عبدالله و زهیر بن قین نیز در شب عاشورا به حمایت از امام حسین(ع) از جا برخاستند و با امام خود تجدید میثاق کردند. زهیر در آن شب به امام حسین(ع) عرض کرد: «به خدا سوگند دوست دارم که کشته شوم و زنده شوم تا بدین سبب از جان شما و جوانان اهل بیت شما بلا به دور بماند». (ابصار العین فی انصار الحسین، صفحه 164)
بشیر بن عمر حضرمی نیز از جمله کسانی بود که به امام حسین(ع) عرضه داشت: «درندگان زنده زنده مرا بخورند، اگر از تو جدا شوم و در این بیکسی تنهایت گذارم و سپس سراغت را از کاروانیان بگیرم، نه، نه، هرگز چنین نخواهد شد». (الاقبال، جلد 3، صفحه 77) این افراد دنیا را برای حمایت از دین و امام میخواستند.
حضرت امام علی(ع) فرمودند: «با دنیا از دین محافظت کن که در این صورت دین تو را نجات میدهد». (میزانالحکمه، جلد 4، صفحه 1820)
خداوند نیز در آیه چهل و یکم سوره توبه میفرماید: «همگی به سوی میدان جهاد حرکت کنید و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد نمایید؛ این برای شما بهتر است اگر بدانید».
پیامبر اسلام(ص) با همین نگاه به حضرت علی(ع) سفارش فرمودند: «جان و مالت را فدای دینت کن». (وسائل، جلد 11، صفحه 452)
امام حسین(ع) نیز با همین نگاه، همه هستی خود را به کربلا آورد و فدای دین کرد. یاران حقیقی آن امام همام نیز به همین سیره و روش عمل کردند.
این درس بزرگ عاشورا به ما است. عاشورا مردم را به این دو دسته و در مقابل یکدیگر تقسیم کرد؛ دینداران دنیاگرا و دینداران آخرت گرا.
دو برداشت مختلف از حرکت امام حسین(ع)
برداشت از حرکت امام حسین(ع) هم دوگانه است: یک عده به چشم دنیا نگاه میکنند، یک عده به چشم آخرت؛ یک عده برای جاه و جلال و رسیدن به نان و موقعیت به آن نگاه میکنند، یک عده نیز برای وظیفه به عاشورا و امام حسین(ع) نگاه میکنند. یک عده به دنبال باغ و باغستان و میوه و معیشتاند، یک عده به دنبال جلب رضایت الهی و برای حفظ دین و ارزشها از مال و جان مایه میگذارند و شهادت را با آغوش باز میپذیرند. یک عده مثل شبث فکر میکنند که در نهایت یکی از قاتلین امام حسین(ع) شد، عدهای نیز چونان زهیر و مسلم بن عوسجه و سعید بن عبدالله و بشیر، جانفدایی امام عاشورایند.
کسی که برای مقام و ریاست و جاه و آب و نان، دنبال امام حسین(ع) است، تا دید اینها به خطر میافتد، میگوید خداحافظ، ما رفتیم! دیگر کاری ندارد. برای آب و نان آمده بود؛ وقتی معیشت نیست، بماند چه بکند؟ برای مقام و ریاست آمده بود، وقتی مقامی نیست، چرا بماند؟ میگذارد و میرود. هرجا آب و نانی دارد، به همانجا میرود. اگر یزید آب و نان و ریاستش را تأمین میکند به صف یزیدیان میپیوندد. اگر امروز منافعش با مذاکره با آمریکا تأمین میشود، روی خط امام و ولایت هم خط میکشد. بر علیه امام حسین(ع) هم حرف میزند. بر علیه امام خامنهای هم رجز میخواند.
اما کسی که برای ادای تکلیف آمده است، کاری ندارد امام حسین(ع) به حکومت میرسد یا در عصر عاشورا قطعه قطعه میشود؛ میگوید من به وظیفه نگاه میکنم، اگر بناست کشته هم بشوم آمادهام. هفتاد بار هم مرا قطعهقطعه کنند، دست از دین و امامم بر نمیدارم. هرگز به ولایت فقیه پشت نمیکنم.
کسانی که امروز با کوچکترین ضرر دنیایی به ارزشها پشت میکنند، اگر در عصر عاشورا نیز بودند، نه تنها حسین بن علی(ع) را یاری نمیکردند، بلکه چون شبث بن ربعی یکی از قاتلین امام حسین(ع) میشدند. این تابلو جلوی ماست، از آن درس بگیریم و نگذاریم دنیا ما را از دین جدا کند. نگذاریم دنیاگرایی ما را از امام و رهبری دینی جدا کند. پای کلاس درس امام عاشورا زانو بزنیم و ذوب در امام حسین(ع) بشویم.