گزارشی از دستاورد جدید موشکی؛
موشکهای ایرانی «تک خالزن» شدند
رویکرد اکثر موشکهای بالستیک موجود در کشورهای دارای سلاح هستهای جبران خطا با اتکا به قدرت تخریب گسترده سرجنگی اتمی است اما در موشکهای ایرانی به دلیل استفاده از سرجنگی معمولی همواره کاهش خطا جزء مهم فعالیتهای طراحان بوده است.
یکی از مهمترین محصولات موشکی کشورمان در دوران شکوفایی این صنعت، موشک شبه بالستیک فاتح-110 بوده است. نسلهای مختلفی از آن تا کنون تولید و عملیاتی شده که مهمترین ویژگی همه آنها خطای بسیار کم نسبت به سایر سامانههای موشکی سطح به سطح با برد مشابه بوده است.
در واقع علاوه بر افزایش برد نسلهای مختلف این موشک، دقت و قابلیتهای نگهداری و عملیاتی آن نیز به بسیار افزایش و بهبود یافته، به طوری که آن را در ردیف مهمترین سامانههای دفاعی کشور در راهبرد پاسخ کوبنده به دشمن قرار داده و همچنین نمونههای دیگری با قابلیت ضد کشتی و ضد رادار از روی آن توسعه یافته است.
موشک بالستیک کوتاهبرد فاتح-110 با توجه به بهرهمندی از بالکهای کنترلی روی سرجنگی، تا انتهای مسیر قابل هدایت و راهبری (کنترل) است. به نظر میرسد برخی از نمونههای فاتح دارای سرجنگی جدا شونده باشند هر چند که برای موشکی در این رده، چنین چیزی مرسوم نیست.
در صورت وجود این امکان در فاتح-110 یا نمونه ضد کشتی آن یعنی خلیج فارس میتوان با اطمینان گفت احتمال مورد اصابت قرار گرفتن این سرجنگی کوچک که سرعتی بین 3 تا 4 ماخ (بسته به نسلهای مختلف آن) دارد توسط سامانههای ضدموشکی دشمن مانند پاتریوت بسیار اندک است خصوصاً در صورتی که چندین فروند از این موشک همزمان در محدوده عملکرد سامانههای فوق باشند کار انهدام آنها توسط دشمن دشوارتر نیز میشود.نمونههای مختلف این موشک با بردهای اعلام شده 200 تا 300 کیلومتر دارای محموله انفجاری شدید به جرم 450 تا 650 کیلوگرم است که در نمونههای زمین به زمین سرعت آن به 1.5 کیلومتر بر ثانیه رسیده و در نمونه دریایی در حدود 1 کیلومتر بر ثانیه است. این موشک از سامانههای پیشرفته هدایت و ناوبری برخوردار است و زمان واکنشی در حدود 20 تا 30 ثانیه دارد.رویکرد اکثر موشکهای بالستیک موجود در کشورهای دارای سلاح هستهای جبران خطا با اتکا به قدرت تخریب گسترده سرجنگی اتمی است اما در موشکهای ایرانی به دلیل استفاده از سرجنگی معمولی همواره کاهش خطا جزء مهم فعالیتهای طراحان بوده. بنا بر مطالب اعلام شده از رسانه ملی خطای موشک فاتح-110 کمتر از 10 متر بوده که این در مورد نوع دریایی آن از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است، زیرا مأموریت آن انهدام اهداف متحرک دریایی است.
در تحویل انبوه اخیر موشکهای قدر، قیام، فاتح-110 و خلیج فارس به نیروی هوافضای سپاه از سوی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، سردار دهقان رسما اعلام کرد خطای این سامانههای موشکی به کمتر از 5 متر کاهش یافته است.این میزان خطا بسیار کم و در حد سامانههای زمین به زمین کشورهای تراز اول در صنعت موشکی محسوب میشود که نشان از پیشرفت چشمگیر کشورمان در زمینه کاهش خطا و افزایش دقت سامانههای موشکی سطح به سطح دارد.
در پرتابههای بالستیک با افزایش برد به طور معمول، خطا نیز افزایش مییابد که برای جبران خطای ایجاد شده از سامانههای هدایت، کنترل و ناوبری استفاده میشود. توضیح عملکرد این مجموعه نیاز به مقدمات علمی دارد که مد نظر این گزارش نیست، در مجموع این سامانهها تلاش میکند از بروز خطا در مسیر موشک (در راستاهای مختلف) جلوگیری کنند تا موشک مسیر از پیش تعیین شده را طی نموده و به هدف خود برسد.
یکی از انواع مهم و پرکاربرد سامانههای هدایتی موشک به نام سامانه ناوبری اینرسی (INS) است که بخش عمدهای از کار هدایت، کنترل و ناوبری را آن هم به صورت داخلی و بدون اتکا به منابع دادهای خارج از موشک با استفاده از اجزایی همچون حسگرها و شتابسنجها (برای اندازهگیری نیروهای اغتشاشی وارد شده به موشک)، ژیروسکوپها (ایجاد مختصات مرجع برای سنجش تغییرات در محورهای فیزیکی مختلف موشک) و رایانههای پردازش کننده دادهها به صورت مجموعهای هماهنگ به انجام رسانده و به کمک عملگرهای نصب شده در موشک خطاهای ایجاد شده را کاهش میدهد.
سامانههای هدفگیری، هدایت، کنترل و ناوبری که ممکن است در بخشی از مسیر از دو سامانه نیز استفاده شود دست به دست هم داده تا خطای ناشی از منابع متعدد داخل و خارج موشک را جبران نمایند زیرا هر یک از منابع خطا میتواند سبب شود که موشک به نقطه عقبتر، جلوتر، یا سمت راست و چپ هدف برخورد نماید.
برخی از این منابع، خطاهای حاصل از ساخت شامل نوسانات وزنی موشک، نوسانات قطر و طول موشک، خطاهای پدید آمده در ترکیب سوخت و میزان سوخت قرار داده شده در موشک، مدت زمان سوزش پیشران و متوسط نیروی تولیدی آن، عدم تقارن بالها و بالکها، عدم تقارن جرمی حول محور پرواز، همراستا نبود جهت نیروی رانش با محور پرواز، عدم انطباق کامل محورهای طولی اجزای داخلی موشک پس از مونتاژ (ممان اینرسی طولی)، خطاهای ناشی از تغییرات جهت و سرعت باد نسبت به پیشبینی، تغییرات خواص هوا نسبت به مقادیر متعارف در ارتفاعات مختلف و ... است.
همچنین حرکات مختلف کره زمین نیز تأثیرات محسوسی روی دقت موشکها دارد که با بیشتر شدن فاصله محل شلیک از هدف بیشتر خود را نشان میدهد که خطاهای حاصل از این موارد باید توسط سامانه هدایت و کنترل موشک جبران شود.
مثلاً موشکی که به سمت شرق پرتاب شود، هدف را در حال دور شدن از خود میبیند (به دلیل جهت چرخش زمین و نیز سرعت آن که در اطراف خط استوا نزدیک به 450 متر بر ثانیه است). یکی دیگر از منابع مهم خطا در موشکها و راکتها اثرات سکوی پرتاب (لانچر-Launcher) است که شامل مواردی چون دقت زاویهای سکو در جهات مختلف و ثبات و پایداری آن در زمان شلیک میشود.
برای افزایش دقت موشکها تا حد نقطهزنی، علاوه بر سامانه ناوبری اینرسی، از یک سامانه هدایت دیگر برای فاز نهایی تا برخورد به هدف استفاده میشود.
موشکهای ایرانی کمتر از
یک سوم سامانه آمریکایی
خطا دارند
برای مثال در موشک بالستیک پرشینگ-2 آمریکا با برد 1800 کیلومتر برای افزایش دقت در فاز نهایی از یک جست وجوگر راداری استفاده شده که خطای این موشک هستهای را به 50 متر کاهش داده و در نتیجه امکان حمل محموله کوچکتری را به آن داده است. همچنین موشک بالستیک ضدکشتی چین با نامDF-21D نیز از یک سامانه راداری برای یافتن اهداف برای اصابت دقیق بهره میبرد.در سامانههای موشکی کوتاهبرد مانند GMLRS نیز از یک سامانه ترکیبی GPS/INS استفاده شده که سامانه ناوبری اینرسی موشک را تا محدود چند کیلومتری هدف رسانده و سپس سامانه GPS نظامی خطای برخورد را به محدود150متر کاهش میدهد.
نکته جالب توجه اینجاست که شرکت آمریکایی سازنده این سامانه یعنی کمپانی مشهور لاکهیدمارتین از GMLRS به عنوان تکتیرانداز 70 کیلومتر یاد میکند بنا بر این موشکهای ایرانی که در برد 300 کیلومتر کمتر از یک سوم این سامانه آمریکایی خطا دارند به حق شایسته نامیده شدن به عنوان تکتیرانداز 300 کیلومتری هستند.
بر مبنای نکات فوق، موشکهای ایرانی هم باید از سامانهای برای کاهش خطا در فاز نهایی برخوردار باشند که در مورد موشک خلیج فارس استفاده از حسگر اپتیکی برای این منظور صریحاً اعلام شده اما در صورتی که خطای زیر 5 متر شامل موشک فاتح-110 نیز باشد نوع سامانه هدایت فاز نهایی آن ناشناخته است.
ذکر این نکته لازم است که به طور کلی دو مفهوم برای خطای موشک در نظر گرفته میشود. یکی شعاعی از هدف که موشک خارج از آن اصابت نخواهد کرد و دیگری، خطای دایرهای احتمالی (CEP) که به معنای شعاع دایرهای به مرکز هدف مورد نظر است که بیش از نیمی از موشکهای شلیک شده به سمت هدف در آن دایره فرود خواهند آمد که این دایره خطا بر مبنای روشهای علمی مانند تئوری «مونت کارلو» محاسبه میشود.
صرف نظر از اینکه خطای اعلام شده کمتر از 5 متر برای موشکهای فاتح و خلیج فارس یا دیگر موشکهای بالستیک کشورمان بر مبنای کدام مفهوم باشد رسیدن به این میزان دقت تأثیر عملیاتی محسوسی برای نیروهای مسلح کشورمان خواهد داشت. همانطور که خطای آنها در اولین آزمایشها در حدود 15 متر بوده و با تذکرات مسئولان ارشد نیروهای مسلح و کارهای تکمیلی به 8.5 متر رسیده و امروز نیز در ادامه همین روند به میزان قابل توجه 5 متر رسیده است.
بدین ترتیب با این مقدار خطای کم نسبت به نسلهای قبلی این موشکها ،تنوع اهداف قابل انهدام به طور دقیق، بسیار بیشتر شده و علاوه بر شناورهای دشمن که عمدتاً عرض آنها بیش از 10 متر است (شعاع بیش از 5 متر) شامل جادهها و پلهای مواصلاتی مهم دشمن که از پدافند مستحکمی برخوردارند، آشیانههای جنگندهها و حتی اهدافی مانند هواپیماهای جنگنده، ساختمانهای کوچک و ... خواهد بود.
در واقع این میزان خطای اندک موشکهای فاتح یا خلیج فارس یا دیگر موشکهای بالستیک به معنای دادن قدرت انتخاب به فرماندهان برای انهدام یک هواپیما یا آشیانه خاص، باند پرواز فرودگاه یا ساختمانی خاص در محدوده برد صدها کیلومتری این سلاحها است که به معنی از بین رفتن یک هدف ارزشمند دشمن با اصابت هر فروند موشک ایرانی از این نوع خواهد بود.
قدرت تخریب سرجنگی
توقفگاه هواپیماهای سوخترسان و بمبافکن در یک پایگاه آمریکایی؛ دایره داخلی نشان دهنده ناحیهای به شعاع 5 متر (قطر 10 متر) است.
این در حالی است که قدرت تخریب سرجنگی چند صد کیلوگرمی این موشکها در ترکیب با انرژی جنبشی قابل توجه آنها چیزی از هدف مورد اصابت باقی نخواهد گذاشت و در صورت اصابت در اطراف هدف (حتی در محدوده بسیار بیشتر از 5 متر) شعاع تخریبی این میزان محموله جنگی باز هم کار را تمام خواهد کرد. آشیانه جنگنده در یک پایگاه آمریکایی؛ دایرههای مشکی دارای شعاع 5 متر (قطر 10 متر) هستند.از سوی دیگر موشکهای خلیج فارس و فاتح-110 از چند نوع پرتابگر استفاده میکنند. پرتابگرهای تک فروندی دارای اتاقک مجهز به تجهیزات محاسبه پارامترهای پروازی و هدفگیری مستقر بر کامیون، پرتابگر دو فروندی ذوالفقار مستقر بر خودروی جدید و نیز یک پرتابگر 3 فروندی نیمه متحرک کششی انواع اصلی این پرتابگرها را تشکیل میدهند. این پرتابگرها که اغلب آنها نیز متحرک هستند قابلیت عملیاتی بسیار بالایی به این موشکها برای پراکنده شدن در مناطق مختلف و اجرای آتش بسیار دقیق علیه دشمن ایجاد مینمایند که عملاً کار یافتن پرتابگرها قبل از شلیک را برای او بسیار دشوار میکند خصوصاً امروزه که پهپادهای دشمن توان نفوذ و عملیات در داخل فضای ایران را تقریباً به طور کامل از دست دادهاند.این موشکها میتوانند در هر شرایطی برای دفاع از میهن اسلامیمان وارد عمل شده و تا شعاع چند صد کیلومتری و حتی بیش از هزار کیلومتری، اجازه نفس کشیدن را از دشمن و مخصوصاً شناورهای آن سلب کرده و آنان را مجبور به عقب نشستن تا این مسافت کنند. در بردهای بیشتر نیز سایر سامانههای موشکی کشور به خدمت دشمن رسیده و ضربه خرد کننده را بر پیکره دشمن در صورت استفاده از گزینه نظامی وارد میکنند.
در واقع علاوه بر افزایش برد نسلهای مختلف این موشک، دقت و قابلیتهای نگهداری و عملیاتی آن نیز به بسیار افزایش و بهبود یافته، به طوری که آن را در ردیف مهمترین سامانههای دفاعی کشور در راهبرد پاسخ کوبنده به دشمن قرار داده و همچنین نمونههای دیگری با قابلیت ضد کشتی و ضد رادار از روی آن توسعه یافته است.
موشک بالستیک کوتاهبرد فاتح-110 با توجه به بهرهمندی از بالکهای کنترلی روی سرجنگی، تا انتهای مسیر قابل هدایت و راهبری (کنترل) است. به نظر میرسد برخی از نمونههای فاتح دارای سرجنگی جدا شونده باشند هر چند که برای موشکی در این رده، چنین چیزی مرسوم نیست.
در صورت وجود این امکان در فاتح-110 یا نمونه ضد کشتی آن یعنی خلیج فارس میتوان با اطمینان گفت احتمال مورد اصابت قرار گرفتن این سرجنگی کوچک که سرعتی بین 3 تا 4 ماخ (بسته به نسلهای مختلف آن) دارد توسط سامانههای ضدموشکی دشمن مانند پاتریوت بسیار اندک است خصوصاً در صورتی که چندین فروند از این موشک همزمان در محدوده عملکرد سامانههای فوق باشند کار انهدام آنها توسط دشمن دشوارتر نیز میشود.نمونههای مختلف این موشک با بردهای اعلام شده 200 تا 300 کیلومتر دارای محموله انفجاری شدید به جرم 450 تا 650 کیلوگرم است که در نمونههای زمین به زمین سرعت آن به 1.5 کیلومتر بر ثانیه رسیده و در نمونه دریایی در حدود 1 کیلومتر بر ثانیه است. این موشک از سامانههای پیشرفته هدایت و ناوبری برخوردار است و زمان واکنشی در حدود 20 تا 30 ثانیه دارد.رویکرد اکثر موشکهای بالستیک موجود در کشورهای دارای سلاح هستهای جبران خطا با اتکا به قدرت تخریب گسترده سرجنگی اتمی است اما در موشکهای ایرانی به دلیل استفاده از سرجنگی معمولی همواره کاهش خطا جزء مهم فعالیتهای طراحان بوده. بنا بر مطالب اعلام شده از رسانه ملی خطای موشک فاتح-110 کمتر از 10 متر بوده که این در مورد نوع دریایی آن از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است، زیرا مأموریت آن انهدام اهداف متحرک دریایی است.
در تحویل انبوه اخیر موشکهای قدر، قیام، فاتح-110 و خلیج فارس به نیروی هوافضای سپاه از سوی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، سردار دهقان رسما اعلام کرد خطای این سامانههای موشکی به کمتر از 5 متر کاهش یافته است.این میزان خطا بسیار کم و در حد سامانههای زمین به زمین کشورهای تراز اول در صنعت موشکی محسوب میشود که نشان از پیشرفت چشمگیر کشورمان در زمینه کاهش خطا و افزایش دقت سامانههای موشکی سطح به سطح دارد.
در پرتابههای بالستیک با افزایش برد به طور معمول، خطا نیز افزایش مییابد که برای جبران خطای ایجاد شده از سامانههای هدایت، کنترل و ناوبری استفاده میشود. توضیح عملکرد این مجموعه نیاز به مقدمات علمی دارد که مد نظر این گزارش نیست، در مجموع این سامانهها تلاش میکند از بروز خطا در مسیر موشک (در راستاهای مختلف) جلوگیری کنند تا موشک مسیر از پیش تعیین شده را طی نموده و به هدف خود برسد.
یکی از انواع مهم و پرکاربرد سامانههای هدایتی موشک به نام سامانه ناوبری اینرسی (INS) است که بخش عمدهای از کار هدایت، کنترل و ناوبری را آن هم به صورت داخلی و بدون اتکا به منابع دادهای خارج از موشک با استفاده از اجزایی همچون حسگرها و شتابسنجها (برای اندازهگیری نیروهای اغتشاشی وارد شده به موشک)، ژیروسکوپها (ایجاد مختصات مرجع برای سنجش تغییرات در محورهای فیزیکی مختلف موشک) و رایانههای پردازش کننده دادهها به صورت مجموعهای هماهنگ به انجام رسانده و به کمک عملگرهای نصب شده در موشک خطاهای ایجاد شده را کاهش میدهد.
سامانههای هدفگیری، هدایت، کنترل و ناوبری که ممکن است در بخشی از مسیر از دو سامانه نیز استفاده شود دست به دست هم داده تا خطای ناشی از منابع متعدد داخل و خارج موشک را جبران نمایند زیرا هر یک از منابع خطا میتواند سبب شود که موشک به نقطه عقبتر، جلوتر، یا سمت راست و چپ هدف برخورد نماید.
برخی از این منابع، خطاهای حاصل از ساخت شامل نوسانات وزنی موشک، نوسانات قطر و طول موشک، خطاهای پدید آمده در ترکیب سوخت و میزان سوخت قرار داده شده در موشک، مدت زمان سوزش پیشران و متوسط نیروی تولیدی آن، عدم تقارن بالها و بالکها، عدم تقارن جرمی حول محور پرواز، همراستا نبود جهت نیروی رانش با محور پرواز، عدم انطباق کامل محورهای طولی اجزای داخلی موشک پس از مونتاژ (ممان اینرسی طولی)، خطاهای ناشی از تغییرات جهت و سرعت باد نسبت به پیشبینی، تغییرات خواص هوا نسبت به مقادیر متعارف در ارتفاعات مختلف و ... است.
همچنین حرکات مختلف کره زمین نیز تأثیرات محسوسی روی دقت موشکها دارد که با بیشتر شدن فاصله محل شلیک از هدف بیشتر خود را نشان میدهد که خطاهای حاصل از این موارد باید توسط سامانه هدایت و کنترل موشک جبران شود.
مثلاً موشکی که به سمت شرق پرتاب شود، هدف را در حال دور شدن از خود میبیند (به دلیل جهت چرخش زمین و نیز سرعت آن که در اطراف خط استوا نزدیک به 450 متر بر ثانیه است). یکی دیگر از منابع مهم خطا در موشکها و راکتها اثرات سکوی پرتاب (لانچر-Launcher) است که شامل مواردی چون دقت زاویهای سکو در جهات مختلف و ثبات و پایداری آن در زمان شلیک میشود.
برای افزایش دقت موشکها تا حد نقطهزنی، علاوه بر سامانه ناوبری اینرسی، از یک سامانه هدایت دیگر برای فاز نهایی تا برخورد به هدف استفاده میشود.
موشکهای ایرانی کمتر از
یک سوم سامانه آمریکایی
خطا دارند
برای مثال در موشک بالستیک پرشینگ-2 آمریکا با برد 1800 کیلومتر برای افزایش دقت در فاز نهایی از یک جست وجوگر راداری استفاده شده که خطای این موشک هستهای را به 50 متر کاهش داده و در نتیجه امکان حمل محموله کوچکتری را به آن داده است. همچنین موشک بالستیک ضدکشتی چین با نامDF-21D نیز از یک سامانه راداری برای یافتن اهداف برای اصابت دقیق بهره میبرد.در سامانههای موشکی کوتاهبرد مانند GMLRS نیز از یک سامانه ترکیبی GPS/INS استفاده شده که سامانه ناوبری اینرسی موشک را تا محدود چند کیلومتری هدف رسانده و سپس سامانه GPS نظامی خطای برخورد را به محدود150متر کاهش میدهد.
نکته جالب توجه اینجاست که شرکت آمریکایی سازنده این سامانه یعنی کمپانی مشهور لاکهیدمارتین از GMLRS به عنوان تکتیرانداز 70 کیلومتر یاد میکند بنا بر این موشکهای ایرانی که در برد 300 کیلومتر کمتر از یک سوم این سامانه آمریکایی خطا دارند به حق شایسته نامیده شدن به عنوان تکتیرانداز 300 کیلومتری هستند.
بر مبنای نکات فوق، موشکهای ایرانی هم باید از سامانهای برای کاهش خطا در فاز نهایی برخوردار باشند که در مورد موشک خلیج فارس استفاده از حسگر اپتیکی برای این منظور صریحاً اعلام شده اما در صورتی که خطای زیر 5 متر شامل موشک فاتح-110 نیز باشد نوع سامانه هدایت فاز نهایی آن ناشناخته است.
ذکر این نکته لازم است که به طور کلی دو مفهوم برای خطای موشک در نظر گرفته میشود. یکی شعاعی از هدف که موشک خارج از آن اصابت نخواهد کرد و دیگری، خطای دایرهای احتمالی (CEP) که به معنای شعاع دایرهای به مرکز هدف مورد نظر است که بیش از نیمی از موشکهای شلیک شده به سمت هدف در آن دایره فرود خواهند آمد که این دایره خطا بر مبنای روشهای علمی مانند تئوری «مونت کارلو» محاسبه میشود.
صرف نظر از اینکه خطای اعلام شده کمتر از 5 متر برای موشکهای فاتح و خلیج فارس یا دیگر موشکهای بالستیک کشورمان بر مبنای کدام مفهوم باشد رسیدن به این میزان دقت تأثیر عملیاتی محسوسی برای نیروهای مسلح کشورمان خواهد داشت. همانطور که خطای آنها در اولین آزمایشها در حدود 15 متر بوده و با تذکرات مسئولان ارشد نیروهای مسلح و کارهای تکمیلی به 8.5 متر رسیده و امروز نیز در ادامه همین روند به میزان قابل توجه 5 متر رسیده است.
بدین ترتیب با این مقدار خطای کم نسبت به نسلهای قبلی این موشکها ،تنوع اهداف قابل انهدام به طور دقیق، بسیار بیشتر شده و علاوه بر شناورهای دشمن که عمدتاً عرض آنها بیش از 10 متر است (شعاع بیش از 5 متر) شامل جادهها و پلهای مواصلاتی مهم دشمن که از پدافند مستحکمی برخوردارند، آشیانههای جنگندهها و حتی اهدافی مانند هواپیماهای جنگنده، ساختمانهای کوچک و ... خواهد بود.
در واقع این میزان خطای اندک موشکهای فاتح یا خلیج فارس یا دیگر موشکهای بالستیک به معنای دادن قدرت انتخاب به فرماندهان برای انهدام یک هواپیما یا آشیانه خاص، باند پرواز فرودگاه یا ساختمانی خاص در محدوده برد صدها کیلومتری این سلاحها است که به معنی از بین رفتن یک هدف ارزشمند دشمن با اصابت هر فروند موشک ایرانی از این نوع خواهد بود.
قدرت تخریب سرجنگی
توقفگاه هواپیماهای سوخترسان و بمبافکن در یک پایگاه آمریکایی؛ دایره داخلی نشان دهنده ناحیهای به شعاع 5 متر (قطر 10 متر) است.
این در حالی است که قدرت تخریب سرجنگی چند صد کیلوگرمی این موشکها در ترکیب با انرژی جنبشی قابل توجه آنها چیزی از هدف مورد اصابت باقی نخواهد گذاشت و در صورت اصابت در اطراف هدف (حتی در محدوده بسیار بیشتر از 5 متر) شعاع تخریبی این میزان محموله جنگی باز هم کار را تمام خواهد کرد. آشیانه جنگنده در یک پایگاه آمریکایی؛ دایرههای مشکی دارای شعاع 5 متر (قطر 10 متر) هستند.از سوی دیگر موشکهای خلیج فارس و فاتح-110 از چند نوع پرتابگر استفاده میکنند. پرتابگرهای تک فروندی دارای اتاقک مجهز به تجهیزات محاسبه پارامترهای پروازی و هدفگیری مستقر بر کامیون، پرتابگر دو فروندی ذوالفقار مستقر بر خودروی جدید و نیز یک پرتابگر 3 فروندی نیمه متحرک کششی انواع اصلی این پرتابگرها را تشکیل میدهند. این پرتابگرها که اغلب آنها نیز متحرک هستند قابلیت عملیاتی بسیار بالایی به این موشکها برای پراکنده شدن در مناطق مختلف و اجرای آتش بسیار دقیق علیه دشمن ایجاد مینمایند که عملاً کار یافتن پرتابگرها قبل از شلیک را برای او بسیار دشوار میکند خصوصاً امروزه که پهپادهای دشمن توان نفوذ و عملیات در داخل فضای ایران را تقریباً به طور کامل از دست دادهاند.این موشکها میتوانند در هر شرایطی برای دفاع از میهن اسلامیمان وارد عمل شده و تا شعاع چند صد کیلومتری و حتی بیش از هزار کیلومتری، اجازه نفس کشیدن را از دشمن و مخصوصاً شناورهای آن سلب کرده و آنان را مجبور به عقب نشستن تا این مسافت کنند. در بردهای بیشتر نیز سایر سامانههای موشکی کشور به خدمت دشمن رسیده و ضربه خرد کننده را بر پیکره دشمن در صورت استفاده از گزینه نظامی وارد میکنند.