kayhan.ir

کد خبر: ۸۸۸
تاریخ انتشار : ۲۷ آذر ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۶
به مناسبت وحدت حوزه و دانشگاه

چرا وحدت نه جدايي!

تورقي اجمالي بر صفحات تقويم مي‌تواند يادآور روزهايي باشد که همواره آبستن حادثه‌اي در اين سرزمين بوده و سرنوشت ملت را در پي آن رخداد رقم زده است. از آنجا که روحانيون هسته اصلي مبارزات عليه جور و بيداد را در ايران تشکيل داده‌اند و در گام بعدي دانشگاهيان و روشنفکران را نيز بر آن داشته‌اند تا به جرگه جنبش‌هاي مبارزاتي بپيوندند، به مثابه بازوهاي اجتماعي مؤثر در پيشبرد جامعه به سوي اهداف آرماني و والايش تلقي شده و همچنين به دليل ساختار نظام جمهوري اسلامي، حضور اين دو در کنار هم مفهومي اساسي براي تداوم حيات حکومت اسلامي در نظر گرفته شدند. در اين بين شهادت دکتر مفتح نيز موجب شد تا موضوع وحدت ميان حوزه و دانشگاه صورتي ملموس‌تر يافته و به يافتن راهکارهايي براي ايجاد چنين فضايي در جامعه منجر شود.
تورقي اجمالي بر صفحات تقويم مي‌تواند يادآور روزهايي باشد که همواره آبستن حادثه‌اي در اين سرزمين بوده و سرنوشت ملت را در پي آن رخداد رقم زده است. از آنجا که روحانيون هسته اصلي مبارزات عليه جور و بيداد را در ايران تشکيل داده‌اند و در گام بعدي دانشگاهيان و روشنفکران را نيز بر آن داشته‌اند تا به جرگه جنبش‌هاي مبارزاتي بپيوندند، به مثابه بازوهاي اجتماعي مؤثر در پيشبرد جامعه به سوي اهداف آرماني و والايش تلقي شده و همچنين به دليل ساختار نظام جمهوري اسلامي، حضور اين دو در کنار هم مفهومي اساسي براي تداوم حيات حکومت اسلامي در نظر گرفته شدند. در اين بين شهادت دکتر مفتح نيز موجب شد تا موضوع وحدت ميان حوزه و دانشگاه صورتي ملموس‌تر يافته و به يافتن راهکارهايي براي ايجاد چنين فضايي در جامعه منجر شود.
 در همين راستا  امام خميني‌(ره)  به‌مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه، 27 آذر 1359، در جمع  مدرسان و طلاب حوزه علميه و دانشجويان به ايراد سخنراني پرداخته و درباره لزوم وحدت ميان اين دو قشر فرمودند: «چه مجلس شورانگيزى است و چه اجتماع مبارکى! يک روز بود که دانشگاه و حوزه‏‌هاى علميه نه آنکه از هم جدا بودند، جَوّى به وجود آورده بودند که با هم شايد دشمن بودند. نه دانشگاهى تحمل روحانى را داشت و نه روحانى تحمل دانشگاهى. اساس هم اين بود که دو قشرى را که با اتحادشان تمام ملت متحد مى‏‌شوند از هم جدا نگه دارند و با هم مخالفشان کنند تا ملت اتحاد پيدا نکند. بحمدالله در اين نهضت اسلامى، اين انقلاب اسلامى، اين تحول بزرگ حاصل شد که هيچ يک از اين دو طايفه خودشان را از ديگرى ان شاءاللَه جدا نمى‏دانند. آن وحشتى که دانشگاهي‌ها از معمَّم داشتند و آن وحشتى که معمَّمين از دانشگاهي‌ها داشته‌اند، به اذن خداى تبارک و تعالى مرتفع شد و حالا شما برادران دانشگاهى و برادران روحانى در کنار هم براى رفع مشکلات و براى به پيروزى رساندن انقلاب مجتمع هستيد.»               
در ادامه بنيانگذار جمهوري اسلامي با بى‏‌فايده خواندن علم بدون تهذيب و تعهد خطاب به حاضرين بيان داشتند:
«دانشگاه و حوزه‌هاى علميه و روحانيون مى‌توانند دو مرکز باشند براى تمام ترقيات و تمام پيشرفت‌هاى کشور و مى‌توانند دو مرکز باشند براى تمام انحرافات و تمام انحطاطات. از دانشگاه هست که اشخاص متفکر متعهد بيرون مى‏آيد. اگر دانشگاه، دانشگاه باشد، اگر دانشگاه واقعا دانشگاه باشد و دانشگاه اسلامى باشد؛ يعنى در کنار تحصيلات متحقق در آنجا، تهذيب هم باشد، تعهد هم باشد، يک کشورى را اينها مى‏توانند به سعادت برسانند و اگر حوزه‌هاى علميه مُهذَّب باشند و متعهد باشند، يک کشور را مى‏توانند نجات بدهند. علمِ تنها اگر ضرر نداشته باشد، فايده ندارد. وقتى ما به يک نظر وسيعى به همه دنيا و به همه دانشگاه‌هايى که در دنيا هست بيندازيم، تمام اين مصيبت‌ها که براى بشر پيش آمده است ريشه‏اش از دانشگاه بوده. ريشه‌اش از اين تخصص‌هاى دانشگاهى بوده. اين همه ابزار فناى انسان و اين همه پيشرفت‌هايى که به خيال خودشان در ابزار جنگى دارند، اساسش از دانشمندانى بوده است که از دانشگاه بيرون آمده‏اند. دانشگاهى که در کنار او اخلاق نبوده است، در کنار او تهذيب نبوده است.  
تمام فسادهايى که در يک ملتى يا ملت‏ها پيدا شده است از حوزه‏هاى علميه‌اى بوده است که متعهد به دستورات اسلامى نبوده‌اند. تمام اين اديانى که ساخته شده است از دانشمندان و علما سرچشمه گرفته است. علمى که پَهْلوىِ او اخلاق و تعهد اسلامى نبوده است، تهذيب نبوده است، دنيا را دانشگاه به فساد کشانده است  و دنيا را دانشگاه مى‏تواند به صلاح بکشد. 
دانشگاه‌هاى سرتاسر جهان اگر موازين انسانى را، اخلاق انسانى را، آنچه که در فطرت انسان است، در کنار تعليم و تعلّم قرار بدهند، يک عالَم، عالَم نور مى‏شود و اگر تخصص‌ها و علم‌ها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذيب، منفصل باشد از انسان آگاه، انسان متعهد، اين همه مصيبت‌هايى که در دنيا پيدا شده است از همان متفکرين و متخصصين دانشگاه‌ها بوده. اين دو مرکز- که مرکز علم است- هم مى‌تواند مرکز تمام گرفتاري‌هاى بشر باشد و هم مى‏تواند مرکز تمام ترقيات معنوى و مادى بشر باشد. علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم مى‏توانند به مراتب ترقى و تعالى برسند.»
حضرت امام(ره) در اين ديدار با تأکيد بر اهميت نقش دانشگاه در جامعه‏ فرمودند: «شما پنجاه سال ديديد که در اين حکومت جائر، دانشگاه بود، اساتيد دانشگاه بودند و کشور ما را همان اساتيد دانشگاه و همان دانشگاه‌ها کشاندند به دامن ابرقدرتها. اين فاجعه بوده است براى اين ملت که ابزار عملش، دست کسانى باشد که متعهد نيستند و به‏ فکر خودشان نيستند. اين فاجعه است که ابزار علم در دست اشخاصى باشد که متعهد نيستند و اخلاق اسلامى ندارند. فرق بين دانشگاه و حوزه‏هاى علميه نيست در اينکه اگر همراه با علم، تعهد باشد، تزکيه باشد، با اين دو بال علم و اخلاق و عمل، مملکت خودشان را، کشور خودشان را نجات مى‏دهند  و از حلقوم آن‌هايى که مى‏خواهند همه چيز ما را ببرند نجات مى‌دهند.  اگر علم تنها باشد، فقط در دانشگاه‌ها تحصيل علم باشد، در مدارس تحصيل علم باشد، اين علم، انسان را به فنا مى‌کشد. 
منشأ همه گرفتاري‌هاى يک کشور از دانشگاه هست و حوزه‏هاى علمى و منشأ همه سعادت‌ها، مادى و معنوى، از دانشگاه است و حوزه‌هاى علمى. اينکه نقشه‌هاى بزرگ براى نفوذ کردن در دانشگاه‌ها و تربيت کردن جوان‌هاى ما را به يک تربيت‌هايى که بر خلاف مصالح کشورشان است، اين براى اين است، که اگر دانشگاه فاسد بشود، يک کشور فاسد مى‌شود. اگر دانشگاه فقط نظرش به اين باشد که تحصيل علم بکند، ما فرض اين را مى‌گيريم که خير، خوب هم تحصيل مى‌کرد- در صورتى که اين طور نبود-، اگر ما فرض بکنيم که در دانشگاه، تمام علوم و فنون به وجه اعلا پياده مى‌شود  و به جوان‌هاى ما تعليم مى‏شود، لکن در پهلوى او تبليغاتى است که همين علم را آلت قرار مى‏دهند از براى انحطاط يک کشور. اينهايى که از دانشگاه‌ها بيرون آمده بودند و به مقام‌هاى وزارت و کذا رسيده بودند و به مقامات ديگر، همين‌ها بودند که ما را به دامن شرق و غرب کشاندند و ما را وابسته کردند به آنها. ما که مى‌گوييم که بايد دانشگاه و فرهنگ اصلاح بشود، ما نمى‏خواهيم که دانشگاه نباشد. ما مى‏خواهيم دانشگاهى باشد که براى ملت باشد، براى خودمان باشد. دانشگاهى که در خدمت آمريکا باشد، نبودش بهتر است.»
امام(ره) در پايان اين ديدار با يادآوري نقشه دشمنان براي جدايى ميان حوزه و دانشگاه‏ خطاب به حاضرين فرمودند:
«آن‌وقت جدا کرده بودند شما را از هم. يک ديوارى کشيده بودند. شما آن‌طرف و آنها هم آن‌طرف. هر دو هم به هم بدبين و آنها هم استفاده‏اش را مى‌کردند. حالا که مى‏بينند که يک تحولى پيدا شده است؛ دانشگاهى متمايل شده است به روحانى، روحانى متمايل شده است به دانشگاهى، با هم هستند و مى‏خواهند با هم کشور خودشان را به پيش ببرند، حالا شياطين بيشتر در فکر هستند که روحانى را از يک‌طرف بکوبند و دانشگاهى را از يک‌طرف و فساد کنند بين اين دو تا. به آنها بگويند که اينها چطورند، به اينها بگويند آنها چطورند. چشم‌هايتان را بايد خيلى باز کنيد. در اين زمان چشم و گوش‌ها بايد خيلى باز باشد که يک وقت مى بينيد از داخل خود دانشگاه و از داخل خود فيضيه شما را به فساد مى‌کشانند. شما را به تفرقه مى‏کشانند، اينها نمى‌توانند ببينند. اينهايى که نمى‏خواهند اين کشور يک کشور صحيح و سالم باشد و ارباب‌هاى آنها که از اول هم نمى‏خواستند، نمى‏توانند ببينند که شما با هم مجتمع شده‏ايد و مى‏خواهيد با هم کار کنيد.
آنها عواقب اين امر را براى خودشان مى‏دانند که اگر حقيقتا دانشگاهى و حوزه‌هاى علمى و همه دانشگاه‌ها در هر جا که هستند اينها با هم بشوند و با هم نقشه داشته باشند براى پيروز کردن انقلاب، اين براى آنها چه عواقبى دارد. آنها اين مطالب را مطالعه کرده‏اند، مى‏فهمند و در صدد اين هستند که نگذارند شماها با هم باشيد. چشم و گوشتان را- چه دانشگاهي‌ها و چه طلاب علوم روحانى- چشم و گوشتان را باز کنيد و هر که به شما يک مطلبى بود گفت که در آن مسير باشد، توجه کنيد که اين يک غرضى در آن هست. هر وقت آمدند گفتند روحانى چه جورى است و هر وقت آمدند گفتند دانشگاهى چه جورى است، بدانيد که اين کارى که شما کرديد، براى آنها سنگين دارد تمام مى ‏شود." (صحيفه امام، ج‏13، ص: 412-422) 
  امام خامنه‌اي‌دام عزه  نيز در بياناتي به تبيين نقش حوزه و دانشگاه پرداخته و درباره ايجاد وحدت ميان آن‌ها فرمودند: «وحدت حوزه و دانشگاه، يعني:  وحدت در اهداف كلى، وحدت در كامل ساختن اين ملت و اين كشور و حركت با يكديگر و عبور در دو خط موازى، بدون اصطكاك با هم؛ يعنى هر دو، كار خودشان را بكنند؛ اما براى يك هدف و آن هدف، ساختن و كامل‌كردن ملت و كشور ايران است. اين‌طور بايد حركت كرد. 
وحدت حوزه و دانشگاه، يعنى وحدت در هدف. هدف اين است كه همه به سمت ايجاد يك جامعه‌ اسلامى پيشرفته‌ مستقل، جامعه‌ امام، جامعه‌ پيشاهنگ، جامعه‌ الگو، ملت شاهد -  ملتى كه مردم دنيا با نگاه به او جرأت پيدا كنند تا فكر تحول را در ذهن خودشان بگذرانند و در عملشان پياده كنند - حركت نمايند. 
وحدت حوزه و دانشگاه عبارت از اين است كه ما اين دو كانون علمى، اين دو مركز تعليم و تعلم را از لحاظ اخلاق حاكم بر آن‌ها، از لحاظ سيستم و سازماندهى حاكم بر آن‌ها و از لحاظ برخى از محتواها به هم نزديك كنيم. 
امروز هيچ كس انتظار يك دانشگاه خلق الساعه‌ صد در صد اسلامى را ندارد، اما همه انتظار دارند كه جهت حركت، به سوى ايجاد يك دانشگاه صد در صد اسلامى باشد. اين منظور حاصل نخواهد آمد مگر با وحدت عميق و عملى حوزه و دانشگاه و روحانى و دانشجو و اين يك ضرورت و نياز انقلابى است. 
وحدت حوزه و دانشگاه، معنايش اين نيست كه حتما بايستى تخصص‌هاى حوزه‏اى در دانشگاه و تخصص‌هاى دانشگاهى در حوزه دنبال بشود. نه، لزومى ندارد. امتيازات حوزه و دانشگاه بايد تبادل شود: اخلاص، صفا، ايثار، معنويت، زهد و احترام به سنت‌هاى اصيل و ارزشمند از يك سو و توجه به واقعيات، ديد باز و گسترده، وسعت بينش، نوگرايى مفيد، نگرش سازنده و پويا و استفاده از روش‌هاى جديد و كارساز از سوى ديگر، مى‌تواند و بايد كه مكمل هم شوند. اين تركيب، وحدت حوزه و دانشگاه، تركيبى است كه اگر به درستى زواياى معناى رمزى آن شناخته شود، هم براى كشور و آينده بسيار با بركت است و هم براى دشمن و نيروهاى مهاجم مزاحم كينه‌ورز خارجى و ايادى داخلى آنها بسيار تلخ و گزنده و شكننده است. وحدت حوزه و دانشگاه يعنى روآوردن اين دو به يكديگر.»
نویسنده : حنانه سادات موسوي