اخبار ویژه
یک احترام آمریکایی دیگر به پاسپورت ایرانی
در حالی که بازگرداندن احترام پاسپورت ایرانی شعار انتخاباتی آقای روحانی بود، آخرین گزارشها از ایجاد مشکل ویزا برای دانشجویان ایرانی در آمریکا و کانادا حکایت میکند.
روزنامه گاردین در گزارشی نوشت بیش از 100 دانشجوی نخبه ایرانی که از سوی دانشگاههای آمریکا و کانادا پذیرفته شدهاند، به دلیل تاخیر در صدور ویزای آنها، با مشکل تحصیلی مواجه شده و ترم اول را از دست دادهاند. آنها نگران از دست دادن بورسیه یا کمکهزینه تحصیلیشان، هستند. این دانشجویان که از برجستهترین دانشگاههای ایران هستند به گاردین گفتهاند به دلیل عدم دریافت ویزایشان به رغم انتظار چند ماهه، نتوانستهاند به تحصیل در ترم جاری ادامه دهند.
گاردین افزود: دادههای مربوط به درخواست ویزای نزدیک به 100 دانشجوی ایرانی موید آن است که اکثر آنها بیش از چهار ماه منتظر نتیجه درخواستشان بودهاند و همچنان منتظر هستند و در میان آنها حداقل سه دانشجو هم هستند که بیش از 9 ماه منتظر بودهاند.
این روزنامه نوشت: «کانادا و آمریکا طی سالهای اخیر مسیر دریافت ویزا را سخت کردهاند و دلیل طولانی شدن آن مراحل اجرایی کردن صدور ویزا، بررسیهای امنیتی و پیشینه است که برای همه اتباع ایرانی این روند مورد نیاز است و بسیاری از ایرانیها از این مسئله شاکی هستند که تحقیقات انبوه و موشکافانه از متقاضیان معمولی، همراه با برخی تبعیضات سیاسی است.»
گاردین نوشت: یک دانشجوی 26 ساله ممتاز ایرانی که توانسته از یک دانشگاه آمریکا پذیرش بگیرد میگوید هیچیک از اعضای بستگان من در آمریکا نیستند، من هرگز در نیروهای نظامی کار نکردهام و هرگز هیچ تحقیقی در زمینه فناوریهایی که در فهرست هشدار هستند، انجام ندادهام.
روزنامه گاردین همچنین با اشاره به اظهارات چند دانشجوی ایرانی، نوشت: «دانشجویانی که با گاردین حرف زدند، گفتند ناامیدی آنها با این واقعیت تشدید شده که هر دو کشور (آمریکا و کانادا) هیچگونه اطلاعرسانی جدیدی درباره درخواستهای ویزا یا دادن یک تاریخ زمانی مشخص در اینباره طفره میروند.»
ایجاد مشکل ویزا برای دانشجویان ایرانی در حالی است که از سناتورهای آمریکایی گرفته تا برخی عناصر فعال در حوزه نفوذ و جنگ نرم و حتی پورن استار به سادگی از وزارت خارجه کشورمان ویزا میگیرند و به آسانی در مراکز مختلف تردد میکنند! آمریکا پیش از این به حمید ابوطالبی نامزد ویژه روحانی برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل ویزا نداد و او را تروریست خواند!
سکوت پس از فرار به جلو در پرونده فساد 8 هزار میلیاردی
مدعیان اصلاحطلبی و حامیان دولت در حالی که در روزهای اولیه بر سر فساد 8 هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان مانور میدادند پس از آشکار شدن نقش اصلاحطلبان و حامیان دولت در این ماجرا، سکوت کردهاند و پرونده را پیگیری نمیکنند.
به گزارش «مشرق» از چند ماه پیش که ماجرای بروز فساد عظیم مالی در صندوق ذخیره فرهنگیان مطرح شد، حامیان دولت یازدهم مدعی شدند که این فساد مربوط به دولت احمدینژاد بوده است و دولت روحانی هیچ نقشی در آن نداشته است.
به عنوان مثال، محمود صادقی نماینده تندروی اصلاحطلب مجلس، 13 شهریور ماه در گفتوگو با سایت ایلنا مدعی شد فساد در صندوق ذخیره فرهنگیان به طور کامل مربوط به دولت احمدینژاد بوده است.
صادقی حتی مدعی شد که شهابالدین غندالی مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان در دولت یازدهم، پیگیر مفاسد رخ داده در دولت قبل بوده اما کمیسیون آموزش مجلس نهم به پیگیریهای غندالی در این زمینه بیتوجهی کرده است.
پیش از آن و در دهم شهریور ماه، شهابالدین غندالی مدیرعامل صندوق ذخیره فرهنگیان در دولت یازدهم نیز با فرار به جلو، به دادستان تهران نامه نوشته و تمام خبرهای مطرح درباره بروز تخلف در این صندوق را رد کرده بود. او در آن نامه، خود را در حد یک مدیر ضد فساد جلوه داده بود.
با وجود تلاش حامیان دولت یازدهم برای نسبت دادن تخلفات صندوق ذخیره فرهنگیان به دولت قبل، نهایتاً هفته گذشته با دستگیری غندالی مشخص شد این فساد به دولت یازدهم مربوط است.
نکته مهم آن که غندالی 21 مهرماه 1392 توسط وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم منصوب شده بود.
افراط حامیان دولت یازدهم در نسبت دادن فساد صندوق ذخیره فرهنگیان به دولت قبل، حتی صدای دادستان تهران را هم درآورد به طوری که عباس جعفری دولتآبادی هفته گذشته فساد ارتکابی در هر دولتی صرف نظر از گرایش سیاسی آن را مستوجب برخورد دانست و از جمله به پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان اشاره کرد و اظهار داشت: منتسب نمودن جرایم ارتکابی در این موضوع به دولت قبل، مشکلات کنونی را برطرف نمیکند و دغدغه مردم را مرتفع نمیسازد.
پس از ماجراهای اخیر، سایت ایلنا که اولین بار ادعای محمود صادقی در نسبت دادن فساد 8 هزار میلیارد تومانی صندوق ذخیره فرهنگیان به دولت قبل را مطرح کرده بود، مصاحبه وی را پس از گذشت بیش از یک ماه، اصلاح کرد.
با این حال، افرادی چون محمود صادقی و رسانههای حامی دولت آنقدر شهامت ندارند تا اشتباه خود را در نسبت دادن فساد صندوق ذخیره فرهنگیان به دولت قبل بپذیرند و از افکار عمومی عذرخواهی کنند و فعلاً ترجیح میدهند نسبت به این رسوایی بزرگ سکوت کنند.
مومنی: تصمیمگیریهای دولت سهلانگارانه و پرهزینه است
«بزرگترین کانون اشتباهات راهبردی در دولت، برخورد سهلانگارانه با مسئله هدفگذاری است».
فرشاد مومنی کارشناس اقتصادی اصلاحطلب با پرهزینه دانستن تفکیک در سازمان مدیریت و برنامهریزی، در روزنامه اعتماد نوشت: منطق حاکم بر تفکیک مجدد سازمان برنامه و سازمان امور اداری و استخدامی و هم منطق کار میان آنها حاوی شیوهها و اما و اگرهای بسیار قابل اعتنایی است. روند انتظاری منطقی در این زمینه آن است که اینگونه تصمیمگیریهای خطیر و سرنوشتساز حداقل مبتنی بر یک مطالعه کارشناسی مکتوب و انتشار یافته در سطح عمومی باشد. در این چارچوب یکی از بدیهیات اولیه در مدیریت توسعه آن است که به اصل موضوعه این دانش یعنی عدل سازماندهی براساس هدف وفادار بمانیم.
وی تاکید کرد: واقعیت این است که بزرگترین کانون اشتباهات راهبردی در دولت فعلی برخورد سهلانگارانه با مسئله هدفگذاری است. وقتی که تکلیف هدف یا اهداف مشخص نشده باشد، دستکاری اجرایی و شیوه سازماندهی دولت جز برهم ریختگی و آشفتگی و ایجاد هزینههای جدید، دستاوردی به همراه نخواهد داشت.
کاش آقای رئیسجمهور و اعضای محترم هیئت وزیران دراینباره تامل بیشتری کنند و اجازه ندهند که کشور مانند آنچه در دولتهای قبل مشاهده کردیم زیر تشخیصهای سلیقهای و غیرمبتنی بر کار کارشناسی باشد. انتظار متعارف از آقای رئیسجمهور آن بود که هنگام تفکیک این دو سازمان و تقسیم کار آنها استنادی به قانون برنامه میان مدت قبلی یا سند برنامه ششم توسعه میکردند. با کمال تاسف این طرز قاعدهگذاریهای مبتنی برآشفتگیهای بیش از حد که در ابعاد بیسابقهای در سند برنامه ششم توسعه قابل مشاهده است؛ در تصمیمگیریهای دیگر نیز نمود آشکاری دارد.
برای مثال در سند برنامه ششم برای یک دوره پنجساله، 294 هدف کلی، 154 راهبرد و 1551 سیاست مطرح شده است. هر کس کوچکترین دستی در سهم علمی و تجربه بررسی ریشههای شکست برنامههای توسعه ایران داشته باشد میداند که این طرز هدفگذاری و تعیین راهبرد و سیاست یکی از ریشههای اصلی این گرفتاری است.
مومنی میافزاید: آقای حسن روحانی و آقای نوبخت حداقل باید توضیح میدادند که کدام یک از منطقهای ادغام سازمان برنامه و امور استخدامی منتفی شده یا چه مسئله جدیدی پدید آمده که گمان میکنند تفکیک این دو سازمان دستاوردهای بیشتری برای کشور خواهد داشت؟
در واقع با این تغییر و در غیاب سهم نظری روشمند از ریشههای گرفتاریهای کشور، شاهد تشخیصهای سلیقهای و تغییرات پرهزینه هستیم. آیا واقعا در کل قوه مجریه کسی هست که بتواند ادعا کند رابطه سازمان بهرهوری با سازمان امور استخدامی بیش از رابطه همین سازمان با سازمان برنامه و بودجه است؟
در شرایطی که دولت محترم خود را موظف به پاسخگویی یا حداقل توضیح منطق اقدامات و تصمیمات خود نمیداند؛ بروز این سیاستگذاریها پرهزینه و اختلالآفرین خواهد بود.
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی خاطر نشان کرد: مسئله اساسیتر در این زمینه تقسیم کار اعلام نشده به شدت قابل مناقشه و خسارتبار میان بانک مرکزی و مرکز آمار ایران در زمینه ارایه آمارهای مربوط به متغیرهای کلان کشور است. در سه سال گذشته هر یک از این دو مجموعه مورد اشاره به صورت یک در میان ادعاهایی درباره متغیرهای کلیدی کلان مطرح کردهاند که مبنای آن مشخص نیست و مجموعه دوم هم سکوت اختیار کرده است. این مسئله به ویژه درباره نرخ رشد اقتصادی فصلی و سالانه بسیار غمانگیز بوده است. تا زمانی که عرضه انحصاری آمار و اطلاعات کلیدی در دست دولت است و امکان اعمال نظارتهای مشخص مدنی در مورد عرصه این آمارها فراهم نمیشود در درجه اول خود دولتمردان ضرر میکنند و حیثیت و اعتبار آنها بازیچه مطامع کوتهنگرانه برخی سیاستگذاران خواهد شد. به این ترتیب به نظر میرسد در آستانه تصویب لایحه برنامه ششم به شرحی که اشاره شد یکی از بیکیفیتترین و فاجعهآمیزترین مصوبات منتشر شده از سوی سازمان برنامهریزی کشور است لذا باید تمهیدی اندیشیده شود که بانک مرکزی و مرکز آمار ایران همچنین بتوانند دادههای قابل اعتنا انتشار دهند اما هر دوی آنها هم از نظر روشهای آماری مورد استفاده و هم از نظر اعتبار دادههای انتشار یافته از فیلتر نظارتهای تخصصی مدنی عبور کنند.
مگر خودتان نگفتید روحانی سابقه کار اجرایی ندارد؟!
سخنگوی دولت اصلاحات مدعی شد کسی که صد روز پس از برجام میگوید چرا اتفاقی در اقتصاد نیفتاده، از اقتصاد سررشته ندارد.
عبدالله رمضانزاده در مصاحبه با روزنامه آفتاب یزد گفت: من بیش از تبلیغات مخالفان دولت، ناامیدی مردم را در ضعف تیم اطلاعرسانی دولت میبینم. یعنی ضعف تیم اطلاعرسانی دولت کاملاً مشهود است. بعضاً تیم اطلاعرسانی دولت در اختیار مخالفان آقای روحانی است و قطعاً این اتفاق مؤثر بوده است.
وی میافزاید: مجبور هستم به بعضیها که ادعای اقتصاددان بودن دارند، طعنهای بزنم. یک آقایی گفته بود 100 روز از برجام گذشت هنوز اتفاقی در اقتصاد ملی نیفتاده است. من واقعاً تعجب کردم که این آقا در کجا اقتصاد خوانده است و چگونه سر کلاس میرود و به تدریس اقتصاد میپردازد. شما تصور کنید در نتیجه برجام هزار میلیارد دلار دست دولت ایران را بگیرد. شما یک اقتصاددان بیاورید که صد روزه از این میزان پول نقد بهره کافی ببرد.
آقای رمضانزاده البته خود را به تجاهل زده است؛ چرا که اولاً اکنون 15 ماه از اجرای برجام توسط ایران و بیش از 9 ماه (270 روز) از اجرای تعهدات داده شده غرب میگذرد و به تصریح آقای روحانی در تاریخ 17 خرداد 94 (یک ماه قبل از اعلام توافق برجام) قرار بوده لغو تحریمها به واسطه برجام، مشکلات بسیاری را برطرف کند: «تحریمها باید از بین برود تا سرمایه بیاید و مشکل محیط زیست، اشتغال، صنعت و آب خوردن مردم حل شود، منابع آبی زیاد شده و بانکها احیا شوند». اکنون از این سخنان بالغ بر 16 ماه - 391 روز- میگذرد.
ثانیاً آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی سال 92 وعده رونق و گشایش اقتصادی 100 روز داده بود اما اکنون که قریب 1200 روز از آغاز دولت وی میگذرد، از آن گشایش و رونق اقتصادی خبری نیست.
ثالثاً آقای رمضانزاده تیر ماه 95 درباره ناکارآمدی برخی وزیران کابینه به روزنامه وقایع اتفاقیه گفته بود «مشکل عمدهای که آقای روحانی در این 3 سال با آن دست به گریبان بود، نداشتن سابقه در کارهای اجرایی است و به همین خاطر از نیروهای اجرایی و باتجربه کشور شناخت کمتری داشت و به خاطر همین نقطه ضعفش، برخی برنامههای او به نتیجه نرسیده است.»
سخنگوی دولت اصلاحات در ادامه مصاحبه با آفتاب یزد درباره علت عملی نشدن گشایش اقتصادی میگوید: «فشارها هم مانع میشود ما همه دستاوردهای برجام را داشته باشیم. ببینید همین قضیه عضویت ایران در سازمان مبارزه با پولشویی (FATF) دلیل اصلی همکاری نکردن بانکهای بینالمللی با ایران است. وقتی از حضور در این سازمان ممانعت میکنید، نمیتوانید انتظار داشته باشید که بانکهای بینالمللی با شما کار کنند».
او توضیح نمیدهد که وقتی وعده لغو یکباره همه تحریمهای بانکی و معجزه با برجام داده میشد، آیا سخن از یک تعهد و سحرجهازی به نام اجرای FATF (خودتحریمی) در میان بود؟! چرا در حالی که رسانههای متعدد اروپایی اذعان دارند شرکتهای اروپایی با وجود اشتیاق به همکاری با ایران؛ از مجازات آمریکا میترسند، آقای رمضانزاده اصرار به تبرئه آمریکا از بدعهدی و انداختن توپ در زمین خودی دارد؟ اصلاحطلبان از بزک آمریکای بدعهد، چه سودی میبرند؟!