kayhan.ir

کد خبر: ۸۸۵۷
تاریخ انتشار : ۱۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۰
ردپای 60 سال خیانت و جنایت (پاورقی)- روایتی مستند از دخالت‌ها و جنایات‌ آمریکا در ایران 1392-1332

کسی تا 10 صبح زنده نماند! (پاورقی)


Research@kayhan.ir
تالیف: کامران غضنفری

روزنامه فرانسوي لوموند، در گزارش مورخ 17 سپتامبر 1978 (26/6/1357) خود در اين باره نوشت :
سربازان با دو هزار دانشجو و محصل و غيرمحصل که در خيابان شهباز، خونسرد بر روي زمين نشسته بودند، روبه‌رو شدند و بعد از يک سري تيراندازي هوایي، ناگهان به‌سوي جمعيت مردم آتش‌گشودند.(48)
خانم رخشنده اولادي (از شاهدان عيني واقعه) مي‌گويد:
"ساعت هشت و نيم صبح هلي‌کوپترهایي در بالا گشت مي‌زدند. سه چهار گلوله از آن بالا شليک شد؛ انگار يعني اين که شروع کنيد. انگار از روز قبل برنامه‌ريزي شده بود. چند گلوله از بالا خالي کردند و بعد از پایين شروع کردند به رگبار بستن بر روي مردم. از چهار طرف ميدان به سمت مردم شليک کردند."(49)
فرح پهلوي اين کشتار را چنین توجیه می کند :
" اويسي و سرلشگر اميني افشار [فرمانده لشگر يک گارد شاهنشاهي] دستور متفرق شدن مي‌دهند و چون [مردم] اطاعت نمي‌کنند، آنها را به گلوله مي‌بندند ... حکومت نظامي اويسي يا نبايد دست به اين کشتار مي‌زد، و يا وقتي وارد عمل شد بايد کار را تمام مي‌کرد و به مردم نشان مي‌داد که با اين حکومت نمي‌شود شوخي کرد ." !(50)
خبرنگار روزنامه انگليسي گاردين در گزارش خود مي‌گويد:
"صحنه شبيه به جوخه اعدام بود. تعدادي سرباز به‌سوي معترضان نشسته، آتش گشوده بودند. شب، مقامات نظامي تلفات آن روز را جمعاً 87 کشته و 205 زخمي اعلام کردند اما مخالفان اعلام داشتند که تعداد کشته‌شدگان به بيش از چهار هزار نفر مي‌رسيد و تنها در خود ميدان ژاله پانصد نفر کشته شده‌اند."(51)
بهمن نادري‌پور معروف به تهراني (از شکنجه‌گران ساواک) در دادگاه راجع به کشتار 17 شهريور مي‌گويد:
"همين ارتشبد بدره‌اي که کشته شد، در روز 17 شهريور با هلي‌کوپتر از آنجا [ميدان ژاله] رد شده بود و گفته بود که تا ساعت ده صبح نبايد کسي زنده باقي بماند. مأمورين هم عمل کرده بودند. فکر مي‌کنم سه يا چهار هزار نفر در اين ماجرا شهيد شده بودند."(52)
براساس مشاهدات مردم و خبرنگاران خارجي، بين سه تا پنج هزار نفر به شهادت رسيده بودند ولي به علت اين که اجساد شهدا توسط کاميون‌هاي ارتش به نقاط نامعلومي حمل و در گودال‌هاي دسته جمعي دفن شد، آمار دقيق آن به دست نيامد.(53)
اما سيروس پرهام اظهار مي‌دارد که آمار به دست آمده از گورستان بهشت زهرا در مورد شهداي 17 شهريور، حدود 4280 نفر مي‌باشد.(54) استاد  علي دواني نيز در کتاب خود مي‌نويسد:
" در روز 17 شهريور هزاران نفر کشته و هزاران تن زخمي شدند. تعداد شهدا را بيش از چهار هزار نفر مرد و زن و کودک دانسته‌اند."(55)
رابرت شولزينگر هم در اين مورد مي‌نويسد:
" در هفتم سپتامبر 1978، شاه بنا بر توصيه برژينسکي در واشنگتن، حکومت نظامي اعلام کرد و روز بعد، سربازان برروي يک تظاهرات آتش‌گشودند و بين 700 تا دو هزار نفر تظاهرکننده را کشتند."(56)
آري، تصميم محمدرضا پهلوي در اعلام حکومت نظامي و کشتار 17 شهريور تهران، با هدايت و حمايت کارتر و برژينسکي اتخاذ شد.(57)
حجت الاسلام معاديخواه نيز در اين مورد مي‌گويد:
" اگر چراغ سبز آمريکا به رژيم نبود، چنين کشتاري امکان نداشت. در اين شرايط، يک روز در ميان، سفير آمريکا و سفير انگليس در دربار بودند ... شاه در حال سرگرداني و سرگيجه دائماً از سفير آمريکا و انگليس کسب تکليف مي‌کرد. معلوم است که در چنين شرايطي تا چراغ سبز آمريکا نباشد، کشتار دسته جمعي و قتل عام امکان نخواهد داشت. مانند همان واقعه‌اي که در پانزدهم خرداد 1342 اتفاق افتاد و با آن صداها خفه شد و رژيم بقايش را با قتل عام مردم تضمين کرد."(58)
وی  در جاي ديگر مي‌گويد:
" بعد از اين که قتل عام هفده شهريور صورت گرفت؛ من از شهيد مطهري شنيدم که اويسي در مقابل شاه گفته بود: قربان خيالتان راحت باشد؛ تا پانزده سال ديگر هيچ خبري نخواهد بود."(59)

منابع در دفتر روزنامه موجود است