کد خبر: ۸۷۹۲۲
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۲۲:۰۵

مثل ایران، مثل آمریکا(نگاه)


علی اکبری
در ظاهر چند روزی از عاشورا گذشته است و عزاداری امت در عزای سرور و سالار شهیدان به پایان رسیده است؛ اما واقعیت این است که «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» و البته این معنا تنها به بعد از دهم محرم سال 61 هجری محدود نمی‌شود که اگر قرار بر این باشد که «کل یوم عاشورا» باشد، این کل یوم، از روز هبوط آدم تا روز خاتم را در برمی‌گیرد. عاشوراهای بی‌شماری قبل از عاشورای سال 61 هجری رخ داده است که مبنای تمام آنها مبارزه حق و باطل بوده است. مقابله ابراهیم با نمرود و موسی با فرعون عاشوراهایی هستند که می‌تواند مورد اشاره قرار گیرد. مبارزه هابیل و قابیل نیز باید در همین منظومه تفسیر نمود؛ بنابراین تفاوتی نمی‌کند که چه کسی در مقابل چه کسی قرار گرفته است، مهم این است که کدام جریان در مقابل کدام جریان ایستاده است. کدام جبهه حق است و کدام جبهه باطل. بر همین اساس است که سید الاحرار عالم نفرمود من با یزید بیعت نمی‌کنم، بلکه فرمود مثل و مانند من با مثل و مانند یزید بیعت نخواهد کرد. هر که مثل امام حسین بیندیشد و مثل حسین بر طریق حق و حقیقت استوار باشد، با مثل یزید که بر مسیر باطل حرکت می‌کند، پیوند نخواهد داشت. همین فرهنگ عاشورایی باعث شد امام امت به تأسی از جد غریب خویش، در مقابل باطلی چون نظام طاغوتی پهلوی بایستد و اعلام دارد اگر تمام دنیا علیه من باشد، من دست از حرکت خود برنخواهم داشت. همین تفکر است که اعلام می‌دارد جنگ ما جنگ حق و باطل است و این جنگ تمام ناشدنی است و همین امام است که به فرزندان خویش فرمود که خشم مقدس خود را نگه دارند که اسلام به این خشم انقلابی نیازمند است. معنای عاشورا این نیست که همیشه این حسین است که شهید خواهد شد، معنای صحیح این است که همواره مثل امام حسین باید با مثل یزید مقابله کرد و نتیجه هرچه شد، احدی الحسنیین خواهد بود چه شهادت و چه پیروزی. اگر هرروز عاشورا است، باید امروز را نگریست و حسین و یزید زمان را شناسایی نمود و تلاش نمود که در صف حسینیان زمان، با یزیدیان جهاد کرد.
اگر امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ندای «این عمار» سر می‌دهد، آیا به واسطه این است که این پیرمرد تقریباً نودساله قرار است در میدان رزم فیزیکی، با شمشیر خویش جبهه دشمن را تارومار کند، یا اینکه علاوه بر شمشیر زدن این مرد خدا، روشنگریِ چونان عماری، باعث شناسایی دشمن و تمیز جبهه حق از باطل و آگاهی جاهلان و غافلان از واقعیت دشمن می‌گردید؟ دشمنی که تظاهر به اسلام می‌کرد و خود را خلیفه و امیرالمؤمنین معرفی می‌کرد در مقابل منطق عمار دست‌وپا بسته بود چراکه منطق عمار آن‌قدر قدرت داشت که چونان عصای موسی، جادوی جادوگران را ببلعد و باطل سازد. عمارهای کنونی باید همین عملکرد را سرلوحه خویش قرار دهند یعنی معرفی جبهه باطلی که در مقابل جبهه حق صف‌آرایی کرده است. اگر جبهه اسلام آمریکایی در مقابل جبهه ناب محمدی صف‌آرایی کرده است، باید برای مردم تبیین شود که سردمداران این جبهه کدامند؟ یزیدیان زمانه که در رأس جبهه باطل قرارگرفته‌اند، کیستند؟ آن‌وقت مشخص خواهد شد که حکایت ما و زمانه چگونه خواهد شد؟ حسینی هستیم یا یزیدی؟ بزک کنندگان آمریکا، در واقع تلاش می‌کنند که این مرزها را بپوشانند و باعث فراموشی دشمن واقعی شوند. آن افراد و جریاناتی که تلاش دارند به بهانه‌های مختلف در داخل، دوقطبی‌های جعلی و غیرواقعی بسازند، یا در جبهه دشمن هستند یا در جبهه غافلانی که در جورچین دشمن بازی می‌کنند. آنان که تلاش دارند دوقطبی حق و باطل که مبنای عاشورا بودن هر روز است را به محاق ببرند، حرکتی در مسیر تقویت جبهه باطل برداشته‌اند زیرا حق یکی است و باطل بسیار و هرکه در جبهه حق نباشد در جمله و زمره یکی از باطل‌هایی است که در مقابل جبهه حق قرارگرفته‌اند. آنان که دشمن جعلی می‌آفرینند یا دشمن واقعی را کتمان می‌کنند، هر دو در حال خیانت هستند. هر کس که در این زمانه تلاش می‌کند که آمریکا را از جایگاه باطلِ زمان به جایگاه مخالفی که می‌توان با او نشست‌ و برخاست و به تفاهم رسید تنزل دهد، هم خود را فریب داده است و هم مردم را به بیراهه کشانده است. آنان که از مذاکره برد – برد با این باطل سخن می‌گویند در تفسیر عاشورا و مبارزه دچار اشتباه محاسباتی غیرقابل‌جبران شده‌اند. همین جریان است که برای بزک کردن ناتوانی خویش در راهبرد انتخابی، از عاشورا و حرکت امام حسین علیه‌السلام درس مذاکره را خلق می‌کند و بر این سامری خودساخته، سجده می‌کند و انتظار خرق عادت از آن دارد.
برخی از آنانی که برجام را فتح الفتوح و خورشید تابان می‌نامیدند، اکنون‌که ناتوانی این راهبرد بر همگان و ازجمله خود ایشان آشکار شده است، از بیان واقعیت پرهیز می‌کنند و هر روز بهانه‌ای برای این نافرجامی می‌تراشند. یک روز از طولانی و زمان‌بر بودن رفع تحریم‌ها، یک روز از اعتراض ایمیلی و اخیراً نیز باب شده که از جانب و زبان طرف‌های خارجی، مطالب صریحی که بیان شده است را تکذیب و یا تأویل می‌نمایند. یک روز در قالب سخنگوی ریاست جمهوری اتریش، یک روز سخنگوی وزارت اقتصاد آلمان، روز دیگر در قالب سخنگوی اتحادیه اروپا و گروه 5+1 و روزهای دیگر در قالب دیگران. اینکه بیان می‌شود آمریکا در مذاکرات بین ایران و 5+1 در خصوص نحوه اجرای برجام، پذیرفت که کوتاهی کرده و قول داد! که اشتباه خود را جبران کند از سخنانی است که آدمی را به تحیر وامی‌دارد که چه عنوانی باید برای آن برگزید؟ مگر مقامات طرف مقابل، خودشان زبان ندارند که گفته‌های صریح خویش را تکذیب، تصحیح یا انکار نمایند که مقامات دولتی ما از زبان ایشان سخن می‌گویند. اگر هم برفرض محال، چنین مطلبی صحت دارد چرا طرف مقابل آنچه به‌اصطلاح در پستوها بیان می‌دارد، خودش در علن اعلام نمی‌کند؟
برخی از خواصی که تلاش داشتند حسین علیه‌السلام را از مسیری که انتخاب کرده، بازگردانند آن‌قدر شرف داشتند که یزید را همان‌طور که هست معرفی کنند. آنان حسین را حق و یزید را باطل می‌دانستند و در پی تطهیر یزید نبودند، بلکه به دنبال راهکاری بودند که به اصطلاح نه سیخ بسوزد و نه کباب و به امام پیشنهاد می‌دادند که بهتر است با یزید مقابله نکند و یک بیعت ظاهری بنماید تا بتواند با فرصت، هدف خود را محقق و امور را اصلاح کند؛ لیکن برخی از آقایان در عصر کنونی، آمریکا را نه آن گونه که هست بلکه آن چنان که خود تمایل دارند معرفی می‌کنند و انسان را به واهمه می‌اندازند که اگر به ایشان فرصت عرض‌اندام داده شود، جای امام حسین علیه‌السلام و یزید را جابجا خواهند کرد. آقایانی که مقاله نوشتند و سخن بر زبان راندند که کشته شدن حسین، تقاص خشونتی بود که در بدر به اجداد یزید روا داشته شد آیا نمی‌توانند مقابله آمریکا با ایران را به‌گونه‌ای تفسیر کنند که تمام تقصیرها بر گردن ایران باشد و برای رفع این مشکل، ایران باید عذرخواهی نماید. آیا نمی‌توانند این موضوع را به حادثه تسخیر لانه جاسوسی ارتباط دهند و خود را به فراموشی بزنند که مگر اسناد مکشوفه از لانه جاسوسی را دانشجویان مسلمان پیرو خط امام ساخته‌اند؟ آیا این همه توطئه و خیانت انجام شده قبل از تسخیر این ام‌الفساد، توسط آمریکا انجام شده است یا خیر و اگر انجام شده، دلیل آن چه بوده است؟ آیا دلیل این توطئه‌ها این بوده که قرار است در آینده، عده‌ای دانشجو، این سفارت‌خانه را اشغال نمایند!؟ اگر این نبوده چرا این بزک کنندگان شیطان، دلیل این همه توطئه را برای مردم بازگو نمی‌کنند؟ فرض کنیم آمریکا با نهضت اسلامی امام مشکل داشت و مخالف آن بود؛ آیا ساقط کردن حرکت مردم ایران در ملی شدن صنعت نفت، توسط بیگانگانی غیراز آمریکا انجام شد؟ چرا این آقایان تسخیر لانه جاسوسی را مقابله ملت ایران با اقدام آمریکا در مقابله با قیام ملت ایران در آن نهضت تفسیر نمی‌کنند؟ دلیل آن مشخص است. مدافعان این جریان باطل قرار نیست مدافع حقیقت باشند بلکه قرار است مدافع شیطان باشند. با چنین رویکرد و طرز تفکری آیا همین آقایان نمی‌توانند تحریم‌های علیه ایران را به دفاع ایران از مردم مظلوم سوریه و بحرین و عراق نسبت دهند و اعلام دارند که برای رهایی از این تحریم‌ها لازم است برجام‌های بعدی را در موضوعات منطقه‌ای بنویسیم؟ آیا تجربه نافرجام برجام، صاحبان تدبیر را به باطل بودن آمریکا و این حقیقت که باطل، اَیمان ندارد و نمی‌توان به عهد و وعده شیطان امید بست، رهنمون خواهد ساخت یا اینکه برخی از ایشان، «خود به خواب‌زدگانی» هستند که هیچ کوشش و تلاشی به بیداری ایشان نخواهد انجامید.