کد خبر: ۸۷۸۵۰
تاریخ انتشار : ۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۲

تصویرگری اولیای الهی در سینما در آئینه‌ فقه و شریعت


با نگاهی به کتاب «خورشید در قاب»

 محمدرضا محقق
اشاره: یکی از مباحث برجسته که در سال‌های اخیر در حوزه‌ سینمای مذهبی مطرح و نقطه‌ چالش و دغدغه‌ اهالی هنر از سویی و عالمان دینی و اهل دیانت از سوی دیگر بوده، تصویرگری چهره‌ معصومان و اولیای الهی در این گونه آثار است؛ بحثی دامنه‌دار و چالش برانگیز که گویی هنوز به نقطه‌ قابل اتکا و مشخص و مبیّنی هم نرسیده است. در این نوشتار، براساس کتاب «خورشید در قاب» که در همین موضوع و با بررسی جوانب گوناگون آن نگارش یافته، تلاش کرده‌ایم که منبع جامع و شایان توجهی برای مطالعه در این سمت‌و‌سو و رسیدن به پاسخی درخور در این حوزه‌ مهم هنری و دینی به دست دهیم.
آیا تصویرگری معصومان(علیهم‌السلام) در سینما لازم و ضروری است؟ آیا این تصویرگری امری مجاز و مشروع است؟ چه مشکلات و موانعی در مسیر تصویرگری معصومان(علیهم‌السلام) در سینما وجود دارد؟ آیا این موانع فقط دارای جنبه‌ فقهی و شرعی‌اند یا جنبه‌ جامعه‌شناختی، روان‌شناختی و هنری هم دارند؟ آیا این موانع قابل رفع و حل هستند؟ این‌ها و پرسش‌های مهم دیگری از این دست، کتاب «خورشید در قاب» را شکل می‌دهند.
نویسنده به‌درستی معتقد است که تلاقی فرهنگ و معارف دینی با عرصه هنری و سینمایی، تقاطعی حساس و پرتردید است. که اگر هم‌فکری و هم‌دلی مناسبی میان اهالی این دو حوزه حاصل نشود، ممکن است سوءتفاهم‌ها و کج‌فهمی‌های پیچیده و گاه خطرناکی پدید آورد. شناخت حساسیت و ظرافت این هم‌فکری و تقاطع می‌تواند در رفع این سوءتفاهم‌ها تأثیر‌ی به‌سزا داشته باشد؛ به‌ویژه اگر این تلاقی به نقطه‌ حساسی چون تصویرگری معصومان (علیهم‌السلام) در سینما رسیده باشد و این‌که آیا تصویرگری موانع شرعی و فقهی دارد یا جامعه‌شناختی و روان‌شناختی؟ و آیا این موانع قابل رفع و حلند؟ به هر حال باید با خوش‌فکری و احتیاط به این موضوع نزدیک شد. پاسخ به این پرسش‌ها و دغدغه‌ها مطمح نظر کتاب خورشید در قاب است که در حد وسع به تکاپو در یافتن پاسخ‌های مناسب برای آن‌ها برآمده است. این تکاپو و کاوش فقط فتح بابی است در بیشتر فهمیدن، گفت‌وگو و پژوهش جدی‌تر و ژرف‌تر تا بتوان به همفکری کامل رسید.
نویسنده بحث خود را در پنج سکانس عرضه کرده است. در سکانس اول که به گونه‌ای افتتاحیه‌ بحث است، مقدمات این مقوله با پاسخ به پرسش مهم اول: «آیا تصویرگری معصومین(ع) در سینما لازم و ضروری است» آغاز می‌شود. ادامه‌ بحث با این عنوان مهم و کلی که: «آیا تصویرگری معصومین(ع)  امری مجاز و مشروع است»، در لایه‌های مختلف و ظرایف متنوع موضوع کاوش می‌شود. به همین منظور در سکانس دوم ذیل عنوان «گره‌افکنی»، مشکلات و موانع جواز تصویرگری معصومان(ع) بررسی می‌شود. در سکانس سوم که «نقطه‌ اوج» نام گرفته، رویکرد نبرد با موانع و مشکلات و ارائه‌ راه حل‌ها هدف توجه و تحقیق قرار گرفته است. سکانس چهارم یا «گره‌گشایی» به موضوع مهم اثبات جواز تصویرگری معصومین(ع) می‌پردازد که می‌توان گفت: از فصل‌های برجسته‌ کتاب است و اتفاقاً کارکرد‌ی گره‌گشایانه دارد و بزنگاه بحث را به تحقیق و مداقه گذاشته است. و سرانجام سکانس پنجم که با عنوان «اختتامیه» به طرح و تبیین مسائل حاشیه‌ای پیرامون این موضوع می‌پردازد.
اما اگر بخواهیم خاستگاه کتابی چون خورشید در قاب را از منظر نویسنده‌ای روحانی و فارغ‌التحصیل سینما پی جوییم که در تلاقی توأمان هنر هفتم و فقه و استنباط دینی، راه تعامل و دیالوگ را برگزیده، می‌توانیم ریشه‌های آن را در یک تلقی استاندارد از هر دو حوزه به دست آوریم؛ کارکرد خیره‌کننده‌ سینما در تبلیغ و فرهنگ‌سازی در دنیای مدرن سبب شده اکثر افراد و سازمان‌هایی که درصدد الگوسازی فرهنگ برای مخاطبان خویشند، به این رسانه‌ قدرتمند رو آورند. دینداران هم بر اساس تکلیف و رسالت تبلیغ پیام الهی و معرفی و شناساندن الگوهای درخشان دینی به تدریج با سینما به عنوان رسانه‌ برتر تبلیغی آشتی کرده، به دنبال بهره‌وری مطلوب از توان و قابلیت‌های آن در عرصه‌های مورد نظرند.
راه‌های مطرح شده به عنوان خروج از بن بست، راه حل‌هایی برای شرایط اضطراری‌اند که چندان نمی‌توان به نتایج و ثمرات آن‌ها دل بست و امید داشت و تنها می‌توان به عنوان «ما لا‌یدرک کله، لایترک کله» به آن‌ها نظری افکند. راه حل واقعی آن است که فقهای زمان‌شناس و نواندیش و هنرمندان متعهد با همفکری، همدلی، شجاعت، فراست، خلاقیت و آینده‌نگری زمینه‌های عملی جواز تصویرگری معصومین‌(علیهم‌السلام) را فراهم کنند.
در کتاب، نویسنده تلاش کرده است تا روند استدلالات و داوری‌های علم‌‌آورانه موافقان و مخالفان تصویرگری معصومین در سینما را به محاکات آورد. مقدماتی که از نظر اندیشه و فلسفه دینی در جهت دفاع از تصویرگری بیان شده به صورت عصاره عبارت‌اند از اینکه:
یک: دین اسلام جامع و کامل است و ضامن سعادت و هدایت بشر، دو: انسان به آگاهی و شناخت نیاز دارد، سه: انسان به تصویر و تجسم برای رسیدن به آگاهی و شناخت نیاز دارد، و گرایش او به این شیوه انتقال و یادگیری، فطری است، چهار: انسان در هر عصری به وسایلی جدید برای تأمین حوائجش نیاز ضروری دارد، پنج: روش الگویی چون روش تصویری تجسمی است بهترین روش شناخت و ارشاد است، و نیز معصومین بزرگ‌ترین مهم‌ترین و واقعی‌ترین الگوهای شناخت دین هستند و البته شناساندن معصومین برای ارشاد و هدایت ضرورت دارد، شش: تصویر و تجسم انواع گوناگونی دارد، هفت: سینما قوی‌ترین رسانه تصویر و تجسم ساز است، هشت: سینمای مبتنی بر روش الگویی، پرقدرت‌ترین تأثیر را دارد، نه: سینما یکی از مهم‌ترین وسایل تأمین سه نوع نیاز اصیل انسانی (تفریحی، تعلیمی و زیبایی) در عصر جدید است.
بر اساس همین مقدمات و نتایج ناشی از آن است که نویسنده نتیجه می‌گیرد:
استفاده از سینما به عنوان قدرتمندترین رسانه تبلیغ الگو، برای شناساندن بزرگ‌ترین الگو – معصوم- ضرورت دارد.
علاوه بر این مقدمات فکری و فلسفی و هستی شناختی در بخش دفاع از تصویرگری به نکات متنوعی در حوزه آیات و روایات نیز اشاره شده است و این موضوع از منظر متون دینی نیز مورد توجه قرار گرفته است.
اما در سوی دیگر قضیه یعنی مخالفان تصویرگری چهره معصومین، جمع‌بندی بحث‌ها به صورت فشرده در این نکات دسته‌بندی و عرضه شده است:
1. همانندی به خلق خدا و بسان آفریده‌های الهی آفریدن.
2. همانندی به خالق و رویارویی با خدا.
3. شگفت‌آور بودن مجسمه (قول شیخ انصاری)
4. ‌همانندی به بت‌پرستان و مشرکان.
5. ‌تعظیم و گرامیداشت مجسمه که در راستای احترام تکریم هیاکل عبادت و بت‌های مورد پرستش مشرکان است.
تمام این ادله که می‌تواند حرمت بازیگری را در نظر مدعی اثبات کند در یک جمع‌بندی کلی عبارت‌اند از:
1. حرمت نقاشی جانداران
2. بازگشت جاهلیت و تقدیس و عبادت مشرکانه
3. پیدایش مدعیان دروغین نبوت
4. دروغ بستن بر معصوم‌(ع)
5. توهین و هتک حرمت معصوم‌(ع)
6. بدعت
از آنجا که تمام مشکلات فوق چون با هتک حرمت معصوم و عدم آن مرتبط هستند بنابراین می‌توانند مشکلاتی شرعی محسوب شده و به عنوان مشکلات دینی تصویرگری معصوم به شمار آیند.
اما از جهتی دیگر هر کدام از این مشکلات مربوط به حوزه‌ای خاص هستند که طبقه‌بندی آن‌ها عبارت است از:
حوزه‌های روان‌شناسی، جامعه‌شناسی، هنر، فلسفی - کلامی، فقهی.