kayhan.ir

کد خبر: ۸۷۷۵۶
تاریخ انتشار : ۲۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۹

نگاهی به عزتمداری در نهضت کربلا


* زهرا رضاییان
امام حسین(ع)؛ تجلی عینی عزت انسان
عزت و سربلندی از صفات انسانهای بزرگ، با شخصیت و آزاده است. تعالیم اسلام همه در جهت عزت بخشیدن به انسان و رهایی از دل‌بستن به اموری است که با مقام انسانیت سازگار نیست.
اسلام انسان را از عبادت، خشوع و هرگونه سرسپردگی به معبودهای دروغین رهانیده و از او می‌خواهد جز در مقابل خدا در برابر هیچ‌کس، سرتسلیم فرود نیاورد و فقط خداوند در نظر او بزرگ و با عظمت باشد. امام حسین(ع)  از جمله انسانهایی است که عموم صفات انسانی در او متجلی شده و او مرکز ثقل همه صفات عالیه در روی زمین است. عزت، سربلندی و آزادگی در امام حسین(ع) به گونه‌ای است که آن حضرت «سرور آزادگان جهان» لقب گرفت و در دشوارترین موقعیت‌ها حاضر نشد در مقابل دشمن سرتسلیم فرود آورد. در مطلب حاضر جلوه‌های عزتمداری در عاشورا و واقعه کربلا بررسی شده است.
عزت در قرآن و روایات
در بیش از صد آیه از آیات قرآن کریم(1) از صفات ذات مقدس ربوبی «عزت» شمرده شده است که خود نشان عظمت این نکته است. در منطق قرآن کسانی که بخواهند عزیز باشند باید از سرچشمه فیاض الهی کسب عزت کنند. «من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا» هر که طالب عزت است تمام عزت، خاص خدا (و خداپرستان) (2) است زیرا عزت همواره از علم و قدرت سرچشمه می‌گیرد و آنها قدرتشان ناچیز و علمشان محدود است و کاری از دستشان ساخته نیست که بتوانند منشأ عزتی باشند. قرآن به کسانی که عزت خودشان را در سایه دوستی با بیگانگان طلب می‌کنند، نهیب می‌زند. «الذین یتخذون الکافرین اولیاء من دون المومنین ایبتغون عندهم العزه فان العزه لله جمیعا»  کسانی که عزت خودشان را از کافران می‌جویند نه از مومنان، آیا می‌خواهند از آنان کسب عزت کنند، همانا عزت واقعی از آن خداست» (3)
یکی از راههای صعود اعمال از منظر قرآن کریم عزت نفس است: «کسانی که عزت را می‌خواهند بدانند که عزت برای خداست. کلمه طیب به سوی او صعود می‌کند و عمل صالح، آن را بالا می‌برد و مکاران در انتظار عذاب شدید باشند و مکرشان هم به جایی نمی‌رسد» (4)
در قرآن کریم عزت برای رسول و مومنان نیز قرار داده شده است؛ چرا که اولیاء و دوستان خدا نیز پرتوی از عزت او را دارند و به او متکی هستند: «ولله العزه و لرسوله و للمومنین ولکن المنافقین لایعلمون؛ و عزت از آن خدا و رسول و مومنین است ولی منافقان نمی‌دانند. (5)» پیامبر(ص) فرموده‌اند: «پروردگار شما همه روزه می‌فرماید: منم عزیز و هر کس عزت دو جهان بخواهد، باید اطاعت عزیز کند» (6) بنابراین عزت واقعی تنها از راه اطاعت به دست می‌آید. عزت واقعی که همان سرافرازی دنیا و آخرت است، حاصل قرب انسان به حق تعالی و نتیجه متصف شدن به اوصاف الهی و متخلق شدن به اخلاق الهی است، ولی عزت‌های خیالی که باعث سرافکندگی دنیا و آخرت است، حاصل معاصی و نتیجه دوری انسان از حق تعالی است. در دعای عرفه به نقل از سالار شهیدان می‌خوانیم که تمام عزت و بلند مرتبگی ویژه خداوند است و هر که خدا را دوست بدارد، عزیز و الا ذلیل خواهد بود، در احادیث گوناگون موجبات عزت در عواملی چون انصاف، بخشش، پایبندی به حق، فروتنی، مناعت طبع، توکل، حفظ زبان، فرو خوردن خشم، شکیبایی، قناعت و غیره آمده است. به عنوان نمونه امام علی(ع) رفتار منصفانه با مردم را باعث عزت دانسته و در احادیث دیگر شجاعت و قناعت را از عوامل نیل به عزت برمی‌شمارند؛ همچنین رسول خدا(ص) عفو و بخشش را مایه رسیدن به عزت و در حدیث دیگر فروتنی و مناعت طبع را مایه عزت مومن می‌دانند. امام باقر(ع)  نیز توکل به خدا را موجب عزت مومن می‌دانند و در جای دیگر صبر و شکیبائی را مایه عزت می‌شمارند.(7)
عزت در نهضت حسینی
واژه عزت در فرهنگ قرآن و عترت به مفهوم اوج گرفتن به مرحله توانمندی معنوی و اخلاقی و عظمت روح و توسعه شخصیت و آراستگی به مهر و مدارا و صلابت و شکست‌ناپذیری روان در برابر باطل و بیداد آمده است و حسین(ع) بزرگ آموزگار این ویژگی پرجاذبه انسانی و اخلاقی و درخشان‌ترین سمبل این راه پرافتخار است. یکی از هدفهای بلند نهضت عزت‌طلبانه عاشورا، نفی ذلت و ذلت‌پذیری از سیما و منش فرد و جامعه در بند استبداد اموی، آنگاه عزت‌آموزی و عزت‌طلبی و نشان دادن راه آزادمنشی و آزادگی مطلوب قرآن و پیامبر(ص) و بهاء دادن به کرامت و حقوق انسان درعصر و نسل‌هاست و از این زاویه است که می‌توان جلوه‌های عزت و آزادگی مورد نظر قرآن را در نهضت حسین(ع) و یا نمودهای عزت و آزادمنشی عاشورا را در آینه قرآن به نظاره نشست.
عزت بخشی و عزت‌آفرینی، از مهمترین اهدف تربیتی پیامبران و اوصیای ایشان است و هیچ نهضتی چون نهضت امام حسین(ع)  قلبها را منقلب نکرد و عواطف را همسوی خود نساخت و روح عزت را در بشر ندمید. نهضت امام حسین(ع)  حماسه عزت است و جای جای آن گویای این حقیقت که شرافت انسان به عزت اوست و کسی حق ندارد جز در برابر خدا، خود را ذلیل سازد. بر این اساس مومن پیوسته استوار و سازش‌ناپذیر است و در هر اوضاع و احوالی  عزت خود را حفظ می‌کند و مرگ را بر ذلت ترجیح می‌دهد. این راه و رسم در حماسه حسینی بیش از هر چیز جلوه دارد که حسین(ع) از پیامبراعظم(ص) چگونه زیستن، انتخاب کردن و مردن را آموخته بود.
جلوه‌های عزت در عاشورا
از زیباترین خصلت‌ها و روحیاتی که در روز عاشورا تجلی کرد، جلوه‌های گوناگون «عزت» بود، دودمان بنی‌امیه می‌خواستند ذلت بیعت با خویش را بر امام حسین(ع) تحمیل کنند، ولی روح بلند امام(ع) و یارانش این ذلت و فرومایگی را تحمل نکرد. این سخن بلند و حیات بخش آن امام همام است که در رجزخوانی‌های روز عاشورایش فرمود: «الموت اولی من رکوب العار» مرگ نزد من از ننگ و خواری برتر است.(8)
یکی از درس‌های حیات بخش عاشورا این است که هم فرد مسلمان باید عزیز زندگی کند و هم جامعه اسلامی باید با عزت و سربلندی به پیش برود. در تفکر حسینی، شکستی که برای دستیابی به عزت باشد، شکست نیست بلکه پیروزی واقعی است. لذا در روز عاشورا می‌فرماید«... وان نغلب فغیر مغلبینا» اگر شکست بخوریم و کشته شویم، هرگز شکست نخورده‌ایم، در این راه ما را شکستی نیست(9)
یکی از عوامل عزت و اقتدار در نهضت حسینی، پایداری امام(ع) و یارانش در راه مبارزه با ستم است. امام(ع) در جامعه‌ای می‌زیست که در آن به حق عمل نمی‌شد و از باطل نهی نمی‌گردید، بزرگ‌ترین آسیبی که جامعه را تهدید می‌کرد، سکوت مردم در برابر کار زشت و فساد ستمگران و دوری از امر به معروف و نهی از منکر بود.
آنچه بر زبان امام حسین(ع) و یارانش جاری شد و آنچه در رفتار و کردار آنان جلوه‌گر گردید، شأن واقعی یک انسان عزیز بود. امام(ع) درباره این شأن و جلوه‌های آن در برخورد با «حر بن یزید ریاحی» هنگامی که راه را بر او و کاروانش بست و آن حضرت را از مرگ بیم داد چنین فرمود:«شأن من شأن کسی نیست که از مرگ بهراسد. چقدر مرگ در راه رسیدن به عزت و احیای حق، آسان و راحت است»(10) در مسلک امام حسین(ع) مرگ با عزت، زندگی است و زندگی با ذلت، مرگ است. زندگی امام حسین(ع) سرمشقی روشن است برای مردم، تا از آن درس عزت آموزند و تن به پستی ندهند و با ستمگران سازش نکنند. عزت حقیقی که برخاسته از عبودیت حق است، انسان را در راه حق پایدار و شکست‌ناپذیر می‌سازد و نهضت حسینی برترین نمونه چنین عزتی است و این عزت در گام به گام حماسه حسینی جلوه دارد.
زیباترین صحنه گویای عزت امام حسین(ع)، شب عاشورا بود که با وجود خیل عظیم دشمن، بیعت خود را از یاران اندکش برداشت و آنها را مرخص کرد.(11)  ولی آنهایی هم که درس عزت را در مکتب او فرا گرفته بودند، در کنارش ماندند و با عزت و افتخار به شهادت رسیدند و الگوی کسانی شدند که خواهان عزت واقعی بوده و هستند.
در دیدگاه امام حسین(ع) تن سپردن به مناسبات اجتماعی ظالمانه و روابط سیاسی و حکومتی ستمگرانه موجب خواری و زبونی است، زیرا در چنین اوضاع و احوالی، حرکت و کرامت مردمان، براحتی زیر پا گذاشته می‌شود و حقوق انسانها به صورت‌های گوناگون مورد تعدی قرار می‌گیرد و دین هتک و روابط انسانی محو می‌شود و عده‌ای به بندگی عده دیگر در می‌آیند. پس امام حسین(ع) فریاد می‌زند که ایستادن در برابر این امور، زندگی حقیقی است و آدمی نباید کرامت و عزت خود را بفروشد. از این رو، در آغاز نهضت خویش فرمود: «لا اعطی الدنیه من نفسی ابدا؛ هرگز تن به پستی نخواهم داد»
برای وجود مبارک سالار شهیدان(ع) سه کار  ممکن بود، یا بیعت و تسلیم و پذیرش ذلت یا ترس و فرار و پذیرش بی‌چارگی یا استقامت و جهاد با عزت و پذیرش شهادت که راه سوم سیره راست قامتان است تا جاودانه تاریخ باشند. فقط این راه عزت و افتخار است، راه‌های دیگر جز ذلت و خواری چیز دیگری نیست. همچنان که در روز عاشورا امام برای اتمام حجت به نزد سپاه دشمن رفته و در ضمن سخنان روشنگر خود با اشاره به درخواست عبیدالله بن زیاد از او، چنین عزت خود را به نمایش می‌گذارد: «آگاه  باشید فرومایه پسر فرومایه (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته است یا با شمشیر کشیده، آماده جنگ شوم و یا لباس ذلت بپوشم ( با یزید بیعت کنم) ولی ذلت از ما بسیار دور است و خدا و رسول خدا و مومنان و پرورده‌شدگان دامن‌های پاک و افراد با حمیت و مردان با غیرت، چنین کاری را بر ما نمی‌پسندند که ذلت اطاعت از فرومایگان را بر کشته شدن همانند کریمان و بلندهمتان ترجیح دهیم. بدانید من با آنکه یار و یاورم کم است، با شما می‌جنگنم.»(12)
هنگامی که مروان از فرماندار مدینه می‌خواهد در صورت نپذیرفتن بیعت توسط امام آن حضرت را به قتل برساند، با شهامت و صداقتی و صف‌ناپذیر فرمود: «هان ای امیر!  تو نیک می‌دانی که ما، خاندان پیامبر(ص) و گنجینه رسالت هستیم؛ خانه ما محل آمد و شد فرشتگان و جایگاه فرود قرآن و رحمت خداست. خدا، اسلام را به وسیله خاندان ما آغاز کرد و سرانجام نیز به وسیله ما جهان‌ گستر خواهد ساخت. اما یزید ددمنش عنصری است گناه‌پیشه، میگسار، خونریز، برده و ذلیل‌ هوای دل، که بی‌هیچ پروایی به جنایت و بیداد دست می‌زند و مرز مقررات خدا را می‌شکند و خود را به زشتی و گناه آلوده می‌سازد، از این رو فردی چون من با این ریشه و تبار پرافتخار و خاندان درخشان و سبک و منش عادلانه و بشردوستانه، با عنصر خودکامه و تبهکاری چون یزید- که مدیریت دنیای وجود خود را به کششهای حیوانی سپرده است- دست بیعت نخواهد داد. (13)
آن حضرت تفسیر عینی عزت انسان است، مبین واقعی شرافت و کرامت زندگی است، احیاگر روح آزادی و شارح مسیر آزادگی است. قرب با آن حضرت درس آزادی و عزت می‌دهد، پیروی صادقانه از ایشان راه زندگی انسانی می‌آموزد.
ذلت‌ناپذیری در فرهنگ شیعه
 با پیروی از امام حسین(ع)
اگر حسین بن علی(ع) مظهر عزت واقعی است به جهت آن است که عینیت حریت و آزادی است و به انسانیت می‌آموزد تا آزاد نباشد، عزیز نخواهد بود و اصلی‌ترین آزادی انسان، آزادی از قید طبیعت و خواهش‌های نفسانی است. کسی که از نفس رهیده، زیر بار ظلم هیچ ظالمی نمی‌رود اما کسی که اسیر نفس و رهین اعمال و گرفتار امیال است به راحتی تن به ظلم و ستم فرعون‌های عصر خود می‌دهد.
بنابراین اگر کسی پیرو حسین بن علی(ع) باشد و از عزت حسینی که همان عزت واقعی انسان است، برخودار باشد؛ اولین مرحله این مسیر، مبارزه با نفس و جهاد اکبر و تهذیب اخلاق است.
مهم‌ترین کارکرد قیام امام حسین(ع) حفظ بقای اسلام بوده است. بنی‌امیه در زمان خلافت یزید در پی ویران کردن بنیادهای دین پیامبر(ص) یعنی توحید، نبوت، نماز، روزه و... بودند. ولی امام(ع) با حماسه خونین خود چهره کریه بنی‌امیه را فاش کرد و با از بین بردن مشروعیت و مقبولیت بنی‌امیه بقای اصول اعتقادات و مسلمات دین را تضمین کرد. از این رو وقتی ابراهیم پسرطلحه بن عبیدالله در شام از امام سجاد(ع) پرسید: اگر در جنگ جمل جدت پیروز شد، حالا چه کسی پیروز شده است؟ امام(ع) در پاسخ او فرمودند: «اذا اردت ان تعلم من غلب، و دخل وقت الصلاه فأذن ثم اقم» اگر می‌خواهی بدانی چه کسی پیروز شده است، هنگام فرا رسیدن وقت نماز، ابتدا اذان و سپس اقامه بگو» (14)
این سخن، نشان آن است که هدف نهضت سیدالشهداء(ع) در درجه نخست، حفظ اسلام و استمرار شهادت به توحید و نبوت و صلاه بر مأذنه‌های جامعه بوده؛ چرا که اگر این مولفه‌های مهم از صفحه جامعه محو می‌شد، دیگر چیزی از اسلام باقی نمی‌ماند. البته کارکرد نهضت عاشورا تنها در این مقوله خلاصه نمی‌شود، نهضت ابی‌عبدالله(ع) در احیای فرهنگ شهادت‌طلبی و ایثار و ظلم‌ستیزی و نفرت‌انگیزی نسبت به سلاطین اموی و بازگشت به سوی اصالت‌های عصر نبوی نقش مهمی ایفا کرده که همه اینها موجب بازگشت عزت از دست رفته مسلمانان شد.
امام حسین(ع) مرگ را پذیرا شد تا عزت ایمانی و انسانی پایدار بماند. کسی که دریافتی درست از عزت داشته باشد، آن را با هیچ‌چیز معامله نمی‌کند. وقتی آدمی به عزت ایمانی پشت می‌کندو کرامت انسانی را زیر پا می‌گذارد، از هر حیوانی درنده خوتر می‌شود و به هر پستی و زشتی دست می‌زند، اما چون چراغ جان آدمی، به عزت ایمانی روشن می‌شود، هویتش، رنگ کرامت انسانی می‌گیرد، زندگی را جز براساس مناسبات انسانی و روابط ایمانی نمی‌خواهد و اگر این‌گونه نباشد، مرگ را بر زندگی زیر بار ستمگر و ذلت‌پذیری ترجیح می‌دهد، امام حسین(ع) با زندگی و شهادتش این معنا را در زیباترین جلوه‌اش تحقق بخشید.
هرکس به امام حسین(ع) پیوست و حقیقت نهضت او را دریافت، به اوج کرامت انسانی و عزت ایمانی رسید و شکست‌ناپذیری را با همه وجود دریافت. سخنان یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا گویای این حقیقت است. وقتی امام(ع)  در آن شب خطبه‌ای ایراد کرد و به آنان اجازه داد تا بروند و اظهار داشت که دشمن فقط در پی اوست و اگر به او دست یابد، از دنبال کردن دیگران غافل می‌مانند، آنان کرامت و عزت خود را نشان دادند. (15)
ذلت‌زدایی و تنفر از ذلت‌پذیری در فرهنگ شیعه به صورت شعار حیاتی و همگانی درآمده است و شیعیان با الهام از این اصل تربیتی، همواره عزت‌مدارانه زندگی می‌کنند، آنان این آموزنده حسینی را ملاک عمل قرار داده و جان می‌دهند، ولی خود را به خاک ذلت نمی‌افکنند و این اصل را از عمل امام حسین(ع) آموخته‌اند که در گرماگرم جنگ، در حالی که تمام یارانش در خون غلطیدند، شعار سیادت و کرامت و عزت‌مداری و آقایی را سر داد و از ذلت و پستی اعلان بیزاری کرد.
امام(ع) در قیام عاشورا توانست فرهنگ شهادت‌طلبی را زنده کند و رنگ جاودانه به آن زند که تا قیام قیامت، هر انسان آزادی‌خواهی با یاد حماسه عاشورا در خط خون و قیام و عزت و اقتدار فریاد می‌زند. با نگاهی گذرا به حرکت‌ها و قیام‌های پس از عاشورا و در اعصار بعد، بدرستی می‌توان به این نتیجه رسید که فرهنگ شهادت‌طلبی با حماسه عزت و اقتدار کربلا رونق گرفت و انسان‌ها را به آزادی و آزادگی رهنمون و هدایت ساخت.
امام حسین(ع) مظهر اسم «العزیز» است و مکتب حسینی تبلور عزت خدای است و اگر این مکتب حسینی کانون عزت است به راهیان کوی حسین(ع) درس عزت و افتخار می‌آموزد.
مدرسه حسینی، مدرسه عزتمندی است و امام حسین(ع) مظهر کامل کرامت انسانی و عزت ایمانی است، از جمله اهداف تربیت این است که انسان به گونه‌‌ای تربیت شود که اعتلای  روحی یابد و خود را از پستی و فرومایگی به دور نگه دارد و برای خود حرمت و شرافت و شخصیت قائل شود و بزرگواری خود را در همه حال حفظ کند و نیز به گونه‌ای تربیت شود که در برابر حوادث، شکست‌ناپذیر گردد و به صلابت و محکمی و استواری دست یابد و سختی و راحتی، و نعمت و نقمت، و شکست و پیروزی، او را به سستی و تباهی نکشاند. چنین انسانی است که هرگز به پستی و خواری و فرومایگی و زبونی تن نمی‌دهد و در برابر سخت‌ترین سختی‌ها و بزرگ‌ترین مصیبت‌ها پایدار می‌ماند. چنان‌که امام حسین(ع)  این‌گونه بود، انسانی که به هیچ‌وجه به خواری و زبونی تن نسپرد، دارایی‌اش بر باد رفت، فرزندان و یارانش کشته شدند، خاندانش به اسارت درآمد، بدنش با شمشیر‌ها قطعه قطعه شد اما روحش استوار و محکم ماند.
پی‌نوشت‌ها
(1) ن.ک:نساء: 139. یونس:65. منافقون:8
(2) فاطر:10
(3) نساء: 139
(4) فاطر:10
(5) منافقون:8
(6) محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، ج5،ص 1957
(7) این شهر آشوب، المناقب، ج 4، ص 68
(8) تاریخ طبری، ج5، ص 419
(9) سیدبن طاووس، لهوف، ص 143
(10) همان، صص117-116
(11) شیخ طوسی، امالی، ج 1432، ص11
(12) تاریخ طبری، ج5، ص 419
(13) دشتی، پیام‌های عاشورا، ص 174
(14) دلشاد تهرانی، مدرسه حسینی، ص 274
(15) القاضی، نورالله تستری، احقاق الحق، ج11، ص 601