kayhan.ir

کد خبر: ۸۷۵۹
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۹:۰۰
روایتی از اربعین‌های انقلاب اسلامی -14

دیگر سکوت جایز نبود ! (پاورقی)


محسن حسینی نهوجی

من از هر دوستی پرسیده‌ام که رفتن به منزل مراجع پیشنهاد چه کسی بود با ابهام مواجه شده‌ام. موضوع عجیبی بود. هیچ‌گاه طلاب انقلابی با رفتن به بیت مراجع عظام موافق نبودند و استدلال می‌کردند مراجع نگران ریختن خون طلاب و پلمب شدن مدارس حوزه بوده و با تظاهرات ما موافق نیستند. اما مگر طلاب مأمن و پناهگاه دیگری خواهند یافت؟ سال 1354 رژیم مستبد وقتی متوجه شد طلاب متحصن شده در فیضیه ارتباطی با مراجع نداشته، از هواداران آیت‌الله‌خمینی هستند، با زدن برچسب مارکسیست‌های اسلامی با بی رحمی تمام آنان را سرکوب کرد و فیضیه را پلمب نمود. اما طلاب با این جمع‌بندی‌ها تصمیم به این کار نگرفتند و به نحو شگفت‌انگیزی، علی‌رغم نداشتن هیچ وسیله ارتباطی، همه طلاب از رفتن به منزل مراجع باخبر و بدون مخالفتی عزم بر راهپیمائی بدون شعار و با سکوت داشتند. با چند تن از دوستان برای کسب نظر به منزل آیت‌الله مشکینی مراجعه کردیم. معظم‌له از وجود چنین تصمیم‌گیری بین شاگردان حضرت امام اظهار بی‌اطلاعی کرده، فرمودند تصمیم مناسبی است. به هر حال هر اقدامی لازم باشد، باید از همین طریق صورت پذیرد. من هم با آقایان صحبت می‌کنم تا زمینه برگزاری تجمع اعتراضی باشکوهی فراهم شود. به دوستانتان سفارش کنید راهپیمائی با سکوت باشد. بهانه به دست دشمن ندهید تا بتوانیم وسعت اعتراض را به دنیا نشان دهیم.(1) برای اطلاع از اوضاع و رساندن توصیه آیت‌الله‌مشکینی، راهی ستاد انقلاب، مدرسه حقانی شدم. فضای شگفتی بر مدرسه و گفتار و رفتار طلاب حاکم شده بود. دیگر خبری از تقیه و رعایت اصول مخفی‌کاری نبود. امام خمینی نماد و حجت مسلمانی و اسلام بود. همه به خط قرمز و نقطه‌ای بین فاجعه و فلاح رسیده بودند. منطقشان حکم می‌کرد، یا از این پس نباید مدعی مسلمانی و طلبه پیرو امام علی و امام صادق و امام باقر و منتظر مصلح موعود علیهم السلام باشیم و پی کار و زندگی و مشغله خود برویم، و یا به تعهدی که با خدا، پیامبر و ائمه اطهار به‌ویژه حضرت مهدی(عج) و نایبش امام خمینی داریم، مردانه وفادار بمانیم. چنانچه چنین اهانتی به مراجع و علماء و طلاب شده بود، امام خمینی چه واکنشی نشان می‌داد؟ درس و مطالعه و درس و مباحثه و تحقیق و درس برای کسب فضائل علمی، برای ترویج مکتب اسلام و برای دفاع و صیانت از حریم اسلام و تشیع؟ خاکریز دفاع از اسلام کجاست؟ ارزش‌های اسلامی را به تمسخر گرفتند و در جشن هنر شیراز نقشه راهشان را آشکار کردند. مبدأ هجرت پیامبر را از تاریخ رسمی کشور زدودند. صهیونیستها به پاس قدردانی از حامیانی که، در بازسازی و احیاء مجدد مرکز شرارت و ستاد عملیاتی ابلیس «یهودیه» مساعدت نمودند، در ویرانه‌های تخت‌جمشید به پایکوبی پرداختند و با توطئه‌های خبیثانه و پلیدشان در آرزوی پایکوبی بر گور پیروان و سربازان صاحب ضربت ذوالفقار، برای نابودی ما، نقشه می‌کشند، تا حقارت انهدام ستاد ابلیس و قلع و قمع قلعه خیبرشان را جبران کنند. مرجع بزرگ ما را تبعید کردند. علماء متعهد را زندانی و شکنجه می‌کنند و از شهادت آنان ابائی ندارند. دست و دهان همه را با حزب رستاخیزشان بستند و طلاب معترض به حزب را در 17خرداد 54 با بی رحمی و سرکوب خونین مضروب و مصدوم کرده ، فیضیه مرکز نشر و ترویج مکتب تشیع را پلمب کردند، دهها مسجد و کانون اسلامی را تعطیل کردند. هر روز به گونه‌ای برای علماء و اندیشمندان اسلام ایجاد محدودیت می‌کنند، و ذکر نامشان در ذیل اطلاعیه تسلیت والده یکی از آیات را هم تحمل نمی‌کنند! و اینک مرجع ما مقتدای ما و حجت مسلمانی ما را هدف گرفته‌اند! زبونانه در برابر همه مصائب تن به خفت سکوت و سازش دادیم. برای برقرار ماندن حوزه علمیه و آسیب ندیدن مرکز علمی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و حفظ شئونات والای مرجعیت تشیع سکوت کردیم و اینک مرجع تقلید بلند پایه‌ای را که با اشراف بر علوم اسلامی، تاریخ ایران و جهان، تحولات سیاسی و علل پیروزی یا شکست جنبش‌ها و با انگیزه‌ الهی، به دفاع از اسلام و مردم کشورش برخاسته، این چنین گستاخانه، مورد اهانت قرار داده‌اند! دیگر هیچ عذر و بهانه‌ای، برای سکوت و بی‌تفاوتی، و پرداختن به درس و مباحثه پذیرفته نیست. وقتی توصیه آیت‌الله مشکینی را مطرح کردم، برایشان تازگی نداشت. چند تن از آنان نیز نزد ایشان رفته، راهنمایی‌های لازم را دریافت کرده
بودند.

منابع در دفتر روزنامه موجود است