kayhan.ir

کد خبر: ۸۷۴۲
تاریخ انتشار : ۲۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۸:۵۵
دانشگاه در جبهه - 62

دانشجوی شهید محسن صانعی‌مهری


شهيد سيدمحسن صانعي مهري در ماه رمضان سال 1343 در تهران دیده به جهان گشود. در سن 6 سالگي وارد دبستان شد و دوره پنج ساله ابتدايي را در دبستان فضيلت واقع در نارمك تهران گذراند .در سال 1350 به علت مأموريت پدر به كشور عراق، راهی این کشور شد و تحصيلات راهنمايي و سال اول دبيرستان را در مدرسه علوي ايرانيان نجف گذراند. اين مسافرت مقارن با ايام تبعيد حضرت امام(ره) در نجف بود و همين امر موجب ايجاد علاقه شديد وي نسبت به بنیانگذار جمهوری اسلامی گشت و از اين روی هر شب افتخار دست بوسي و همراهي امام خمینی(ره) را در مرقد مولي الموحدين(ع) مي يافت. بعد از بازگشت از سفر عراق دوره دبيرستان را در دبيرستان كمال (احمديه) تهران به پايان رساند و در  سال 62 موفق به اخذ مدرك تحصیلی ديپلم گرديد. بعد از شركت در كنكور سراسري دانشگاه، در رشته آبياري پذيرفته شد اما به دليل عدم علاقه به رشته مورد نظر در سال 63 مجدداً در كنكور شركت كرده و در رشته فني مهندسي دانشگاه تهران قبول شد .
از اين زمان به بعد در دوران جنگ تحميلي حضور در جبهه و كلاس هاي درس دو كار توأمان وي شده بود. تا آنكه سرانجام در 27 اسفند 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه به درجه رفيع شهادت نائل آمد .
در گزیده‌ای از وصیت نامه شهید والامقام "سید محسن صانعی‌مهری” می‌خوانیم:
خدايا! بيشترين و بزرگ‌ترين كاري كه مي توانستم بكنم همين بود كه به جبهه بيايم به اميد هجرت به سوي تو .خدايا اگر خواسته باشي با عدل خود اعمال مرا محاسبه كني در عاقبت خود بيمناكم.
اي مردم! ‌سعادت در جبهه است سعادت در پيروي از امام است .امام را تنها مگذاريد.
اي مردم اگر خدا خون مرا بپذيرد و قدرت مواخذه نسبت به مردم همزمانم را به من بدهد، آنگاه جلوي كساني را كه به هر نحو روبه‌روي انقلاب ايستاده‌اند را خواهم گرفت.
اما اي پدر! ‌تقدير خدا بر اين بود كه من شهيد شوم شما با هزاران رنج و زحمت سال ‌ها تلاش امكانات مرا فراهم كرديد كه به دانشگاه  بروم تا درس بخوانم درحالي‌كه برادرانم يكي پس از ديگري از اين دنياي پست به سوي خدا هجرت مي كردند. وجودم پر از خلأ و كمبود بود كه تنها در جبهه احساس آرامش مي كردم اما بديهي است و بايد اثر خون من بيشتر از حضورم در دانشگاه باشد اگر پيام‌رسانان كوشا باشند .
پدر و مادر عزيزم! مگر شما نمي خواستيد كه فرزندتان به سعادت برسد مگر تمام تلاش و كوشش شما براي من نبود پس چه سعادتي بالاتر از اينكه بدام زندگي پست نيفتادم و به جبهه آمدم و همچنين شد .
به مردم بگویيد اگر كار جنگ را يكروزه نكنند، بايد تن به صلح تحميلي بدهند كه خيانت به خون شهدا كرده اند.