از مختارنامه تا رستاخیز
حسین کارگر
موضوعات تاریخی-مذهبی همواره یکی از سوژههای استراتژیک در سینمای غرب بوده است. به طوری که بسیاری از آثار سینمایی مشهور از این نوع هستند. از «ال سید» و «ده فرمان» گرفته تا فیلمهایی مثل «هجرت: خدایان و پادشاهان» و «نوح». اتفاقاً همه این فیلمها هم مضامینی یهودی داشته و به بازتولید تاریخ و ایدئولوژی صهیونیستی کمک میکنند.
در میان همه حماسههای تاریخی، عاشورا، غنیترین، کاملترین و جامعترین زمینه و نرم افزار برای خلق بدیعترین و شورانگیزترین درامهاست. یکی از قدیمیترین الگوهای درامپردازی در هنرهای نمایشی و تصویری–از قبیل سینما، تلویزیون، پویانمایی، بازیهای رایانهای و ...- تقابل خیر و شر بوده است. اگر سینمای ایران در پی زیباترین زیباییها و عاشقانهترین داستانهاست، پس چرا رنگ عاشورا در این سینما کمرنگ است؟ حتی اگر سینما را صرفا برای تجارت و سرگرمی بخواهیم، باز هم حماسه عاشورا بهترین موضوع برای ساخت پرجاذبهترین و مردم پسندترین آثار است. مگر نه اینکه هنوز هم آئینهای ذکر شهادت امام حسین(ع) و یارانش در هیئتها، پرمخاطبترین گردهمایی مردمی در ایران محسوب میشود؟ سینمای ما در پی جهانی شدن و فتح بازارهای سینما در اقصی نقاط جهان است و مگر میتوان داستانی جز عاشورا یافت که توان تسخیر قلوب انسانها از همه ملل و نژادها را داشته و در عین حال، گویای فرهنگ و آرمانهای ملی ما نزد خارجیها باشد؟
نمونه بارز استفاده از چنین سوژه بزرگ و سترگی، سریال «مختارنامه» است. سریالی که طی سالهای اخیر و به بهانههای مختلف از سیما به نمایش درآمده است.فیلم «رستاخیز» نیز نمونه دیگری از پرداختن به قیام عاشوراست. این فیلم به رغم سرمایه گذاری هنگفت اما به خاطر برخی تحریفهای تاریخی صورت گرفته در متن فیلم، ضعف ساختاری و همچنین نمایش نه چندان مطلوب چهره اسوههای قیام کربلا ازجمله حضرت عباس(ع)، فیلم موفقی محسوب نمیشود. اما با این تجربه و درس گرفتن از نقاط ضعف فیلم «رستاخیز» باید زمینه ساخت آثاری در شأن قیام اباعبدالله(ع) فراهم شود.