ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرقشناس»
ورود بهاییان به تشکیلات فراماسونری!
از بدو تسلط انگلستان بر شبه قاره هند، سياست كلي بريتانيا در قالب هدايت تشكيلات بهايي فراماسونري به طور معمول بر اين محور دور زده است كه كشورهاي مجاور اين مستعمره زرخيز، را در حال ضعف و ناتواني و حتي توحش نگاه دارد تا اين كشورها هرگز در خيال تصرف يا نفوذ در هند نباشند. عليرغم دلسوزي و تظاهر مأموران انگليسي كه به ايران سفر ميكردند، نمود خواسته قلبي انگلستان را در جملات صريح سرگور اوزلي بارت خطاب به ميرزا ابوالحسنخان ايلچي از فراماسونرهاي آن دوره، درباره ايران ميتوان يافت.
سرگوراوزلي بارت كه ميرزا ابوالحسنخان ايلچي را از لندن تا تهران همراهي كرد و براي نخستين بار دادن مقرري و حقوق را به برادر فراماسونش (خان ايلچي) تجويز كرد، در نامهاي كه 15 اكتبر 1844 از پطرزبورگ به وزارت خارجه انگلستان نوشت، عقيدهاش را اين چنين بيان كرد.
«عقيده صريح و صادقانه من اين است كه چون مقصود نهايي ما فقط صيانت هندوستان ميباشد، در اين صورت بهترين سياست اين خواهد بود كه كشور ايران را در همين حال ضعف و توحش و بربريت بگذاريم و سياست ديگري مخالف آن تعقيب نكنيم.»
در فاصله سالهاي 1280-1270 ق اتفاقات مهمي در ايران روي داد كه از جمله ميتوان به واقعه تجزيه هرات و افغانستان از ايران، تأسيس فراموشخانه فراماسونري ملكمخان ورود مانكجي ليمجي هاتريا (رييس سازمان اطلاعاتي انگليس در ايران) به كشورمان در 1270 ق و ملاقاتش در 1280 با حسينعلي بهأ در بغداد و... اشاره كرد.
تجمع طيف وسيعي از سياستمداران، نجيبزادهها و اشراف در تشكيلات فراماسونري، آنها را با مفاهيمي جديد و نوين مبتني بر اومانيسم، وحدت عالم انساني، حكومت واحده بشر و ادبياتي از اين دست آشنا ميكرد. اين تشكيلات مخفي، وابسته به لژهاي فراماسونري در خارج از ايران بودند. آنها تحت تأثير همين ادبيات وظيفه مبارزه با اديان را كه تعليماتشان برخلاف اومانيسم و انسان محوري بود، برعهده داشتند. ضمن اينكه فراتر از اين مأموريت، هر عضوي از اين تشكيلات در چهارچوب سياسي وظايفي داشت كه در جهت براندازي يا تقويت پايههاي يك رژيم تعريف ميشد. اين انجمنهاي برادري سواي هر مليتي كه داشتند با منافع لژهايي كه از آن برآمده بودند، پيوند ميخوردند.
بهعنوان مثال، در جريان مشروطه ايران، عليرغم اينكه «كميته ايران» ـ توسط براون در انگلستان تشكيل شده بود ـ در ظاهر در جهت منافع و استقلال ايران كار ميكرد اما در واقع حافظ منافع مجموعه فراماسونري بود كه براون، كرزن، سيد حسن تقيزاده، لامينگتن و ديگر اعضاي فراماسونر اين تشكلات به آن وابسته بودند.
در هر حال آشنايي ملكمخان مؤسس فراموشخانه در ايران با حسينعلي بهأ باب جديدي از ورود بهاييان را به تشكيلات فراماسونري گشود. آنچه كه روشن است، جايگاه سياسي ـ اطلاعاتي مانكجي و ملكمخان كه به تبع ايجاد فراموشخانه و عضويت بسياري از سياستمداران فعال و متمايل به غرب در اين لژها ايجاد شده بود، در تحولات ايران نقش مهمي را ايفا كرده است.
از طرفي آشنايي بابيان اوليه با افكار و تحركات اعضاي محفل فرهنگي مانكجي نظير شاهزاده جلالالدين ميرزا، ميرزا فتحعلي آخوندزاده، ميرزا ملكمخان، ميرزا حسينخان سپهسالار و...، تغييراتي را در روش فكري آنها بهوجود آورد و آنها را با افكار ماسوني وليبرالي آشنا كرد. بابيان بهخصوص در ادرنه با افكار آخوندزاده (يعني فتحعلي آخوندوف، دستيار نايب السلطنه روسيه در قفقاز اشغالي و يكي از مروجين فراماسونري در ايران) آشنا شدند. آنها با ديدن مكاتيب جلالالدوله و كمال الدوله اثر آخوندزاده پي بردند كه به غير از شيوه باب، حرفهاي ديگري نيز از جمله افكار ضدديني آخوندوف و مكلم وجود دارد كه در ايران رواج يافته است.
به عبارتي آنها چون راه شورش مسلحانه را مسدود ديدند، تحت تأثير اين تشكيلات ادبياتشان را تغيير دادند و با حذف و تعديل واژههاي تند بر ضد حكومت به مخالفت با روحانيت دست زده و با استفاده از روش ملكم و آخوندزاده كتابهايي همچون مقاله سياح يا رسالههايي ديگر به تقليد از روش رساله شيخ و رفيق را تأليف كردند.
از آن پس بابيان و بهاييان در تشكيلات فراماسونري در كنار چهرههاي شاخص اين تشكيلات حضور پررنگي را داشتند. حبيب ثابت از چهرههاي مطرح بهاييت، در كتابچهاي تحت عنوان سجن اعظم مدعي است كه اكثريت اعضاي انجمني كه قبل از طلوع آفتاب در دوره مشروطه تشكيل ميشد، از بابيها بودند. به احتمال زياد منظور او انجمن بينالطلوعين است كه افرادي نظير ابراهيم حكيمي، ملك المتكلمين، سيد جمال واعظ، اردشير جي... عضو آن بود.
در رابطه با حضور بابيان و شاخه ازلي بابيت در لژهاي ماسوني و انجمنهاي مخفي شبه ماسوني ميتوان از افراد ديگري نظير يحيي دولت آبادي، علي محمد دولت آبادي، سيدجمال واعظ اصفهاني، ملكالمتكلمين در لژ بيداري، نام برد.
با قوت گرفتن تشكيلات حسينعلي بهأ و به تبع جريان بهاييت، به نامهايي چون عليقليخان نبيل الدوله، دكتر ذبيح قربان، اميرعباس هويدا، منصور روحاني، منوچهر تسليمي، غلامعباس آرام و... بر ميخوريم كه هر كدام در زمان خود نقشهاي مهمي را در سياست ايران به نفع انگلستان بازي كردند.
بهعنوان مثال، طي سالهاي ملي شدن نفت، لژ همايون در ايران تشكيل شد كه يكي از كاركردهاي اصلي آن مقابله با نهضت ضداستعماري نفت و جاسوسي براي انگلستان بود. يكي از اعضاي اين لژ دكتر ذبيح قربان از اعضاي تشكيلات بهاييت بود كه نفوذ فراواني در شيراز داشت. او رييس دانشكده پزشكي دانشگاه شيراز و عضو مؤسس لژ ديگري به نام حافظ بود. ذبيح قربان داراي پنجاه سمت رسمي و غيررسمي ديگر نيز بود. وابستگي او به بريتانيا به قدري آشكار بود كه مردم شيراز هنگامي كه كنسولگري انگلستان در شيراز مدتي تعطيل شد، ميگفتند: احمق آن است كه با بودن قربان از تعطيل كنسولخانه خوشحال شود!»
علاوه بر قربان ميتوان به چهره مشهور ديگري به نام اميرعباس هويدا از جرگه فراماسونهاي بهايي اشاره كرد. هويدا بيش از 13 سال نخستوزير ايران بود و جد و پدرش از بهاييان مشهور بودند.
شهره است كه جدش از محرمان بهأ بود. هويدا در لژ فروغي عضويت داشت. در دوره نخست وزيري او بهائيت توانست بعنوان يكي از ابزارهاي استعمار در كنار صهيونيسم و فراماسونري اركان دولت و نظام را در دست بگيرد. افرادي چون منصور روحاني، وزير آب و كشاورزي منابع طبيعي (عضو لژهاي مولوي، سعدي، مشعل و عضو كلوپ روتاري)، منوچهر تسليمي وزير بازرگاني (عضو لژ ابن سينا، لژ مولوي، لژ ابوعلي سينا، لژ كمال سقراط، عضو مؤسس لژ بزرگ ناحيه ايران)، غلامعباس آرام وزير امورخارجه كابينه، (عضو لژ ستاره سحر و كيوان) تنها شمار اندكي از بهاييان فراماسونر ايران بودند; البته از ارتباط سران بهاييت با تشكيلات فراماسونري در عصر كنوني نيز نبايد غافل شد. بهاييان كه ميكوشند تا اعضاي فراماسونري را بهدليل همان قدرت پشت پرده سياست كشورها به خود جلب كنند، خود نيز به هر طريقي تلاش ميكنند تا وارد اين تشكيلات بشوند.
در گزارشهاي اخبار امري، ارگان محفل بهاييان و آهنگ بديع به موارد بسياري برميخوريم كه حكايت از حضور سران بهاييت در كلوپهاي روتاري و باشگاههاي لاينز و ملاقات و سخنراني در مجامع فراماسونري دارد.
بهعنوان مثال اخبار امري در شماره 6و7 خود از حضور روحيه ماكسول (بيوه شوقي افندي، سومين رهبر بهاييان) در برزيل در كلوپهاي روتاري و لاينز و ملاقات با اعضاي آنها نوشته است.
يا در مواردي ديگر به اين اخبار ميتوان اشاره كرد: علي اكبر فروتن (از سران شاخص و فعال بهائيت) بهعنوان نماينده بيت العدل در سفر به هنگكنگ در كلوپ روتاري حاضر شد و سخنراني كرد. اولينگا از ديگر سران بهاييت در سفر به جامائيكا در باشگاه لاينز سخن گفت.