خورشید من برای چه تاخیر کردهای؟(چشم به راه سپیده)
بهانه پرواز
من را نمیشناخت کسی اینجا
گمنامم و به نام تو مینازم
شادم که مثل عده معدودی
شعری برای نام نمیسازم
شعرم برای توست شعاری نیست
کشتی برای موجسواری نیست
باور مکن که دل به زمین دادم
وقتی تویی بهانه پروازم
***
سال فرج
هر راه بجز راه تو کج خواهد شد
بیلطف تو آسمان فلج خواهد شد
ما منتظران اگر بخواهیم همه
امسال همان سال فرج خواهد شد
سیدمجتبی شجاع
***
حضور پنهانی
در امتداد خزان، روزها زمستانی
و در غیاب شما، آفتاب زندانی
جسارت است ولی یک سوال میپرسم
چقدر در پس پرده حضور پنهانی؟
ببین برای شما جمعه ندبه میخوانند
نوادگان زمین خسته از پریشانی
چه وقت میرسد آقا نگاهتان باشد
برای شبزدگان آیت غزلخوانی؟
چرا نمیرسی ای منتقم ببین امروز
به نیزهها شده قرآن به دست شیطانی
دوباره پنجرهها، زل زدن به غربت شهر
در انتظار شما ای طلوع پایانی
علی سلیمانی
***
گذر از کوچه ما
تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
آن باد که آغشته به بوی نفس توست
از کوچه ما کاش گذر داشته باشد...
***
آن که باید باشد
یکی میپرسد اندوه تو از چیست؟
سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟
برایش صادقانه مینویسم،
برای آنکه باید باشد و نیست...
***
پیر شدیم
از عشق تو گفتیم و نمکگیر شدیم
تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم
گفتند غروب جمعه خواهی آمد
آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم
***
دیر کردهای!
شاید برای آمدنت دیر کردهای
وقتی نگاه آینه را پیر کردهای
دیری است آسمان مرا شب گرفته است
خورشید من، برای چه تاخیر کردهای؟
محمد بختیاری
***
یک نفر مانده
مینویسم که شب تار، سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم، که برمیگردد...
***
اصل انتظار
من اصل انتظار تو را بردهام ز یاد
با انتظارهای فراوانم از شما...
***
جادههای سجاده
چه وقتها که برایت دعا نکرده دلم
چه نذرها که برای شما نکرده دلم
چقدر نام مرا در نوافلت بردی
ولی به هیچ کدام اعتنا نکرده دلم
عجیب نیست دلم را گناه پر کرده است
دری به سمت مناجات وا نکرده دلم
مسافر سحر جادههای سجاده
بگیر دست مرا تا خدا نکرده دلم
نیفتد از قلم رو به آسمانیها
به جرم کفش سلوکی که پا نکرده دلم
درست یاد ندارم که چندمین روز است
که حق چشم خودم را ادا نکرده دلم