پیام امام موسی صدر برای عید قربان
بازگشت به عیدی که از ما ربودهاند
امام موسی صدر در پیامی که در عید قربان سال 1971، خطاب به مردم لبنان صادر کرد، با نگاه متفاوتی از عید و مفهوم آن سخن گفته است. متن کامل این پیام را که برای اولین بار در پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر منتشر شده، از نظر میگذرانید.
***
دوست داشتم دربارۀ عید با شما صحبت کنم، اما سرگردان ماندم که از کدامین عید سخن بگویم؟ از عید مرهم و درمان یا از عید زخم و جراحت؟ از عید امید و آرزو یا از عید ناامیدی و افسردگی؟ از عیدی که فرصت حماسه آفرینی بود ولی اکنون به سرودن حماسه محدود شده است. آیا دربارۀ عیدی صحبت کنم که شوق دیدار از آفریدگار است یا عیدی که چاپلوسی از آفریدگان شده است؟
به دنبال ریشههای این عید در زمانهای پیشین میگشتم. دیدم ابراهیم، پدر پیامبران و پیشوای یکتاپرستان در کهن سالی و با قلبی سرشار از ایمان، جگرگوشۀ خود را به قربانگاه میبرد تا در پیشگاه خداوند و برای خشنودی او قربانی کند و خداوند مهربان و کریم نیز قربانی او را میپذیرد و فدیهای از جانب خود برای او میفرستد و او را به امامت و پیشوایی همۀ آفریدگان میگمارد.
پیامبر خاتم عید را هجرتی خالص برای خداوند قرار داد و آن را در حج گزاردن به سوی کعبه، برای هر که بتواند به آن راه یابد، معنا کرد. حج همانا سفر از «من» به سوی «او»ست تا «من» را از آنچه در درون دارد تهی و با «او» پر کنیم. خانه و کاشانه و آسایش را رها کنیم و به سوی او برویم.
در میقات، در چند قدمی کعبه احرام میبندیم... یعنی لباس عَرَضی را قربانی میکنیم و از خوشیها و لذتهای جسم رو میگردانیم، سپس بر گرد کعبه طواف میکنیم و میان صفا و مروه هروله میکنیم ... یعنی وقار و خودپسندی را نیز قربانی میکنیم. آیا همۀ اینها جز بذل مال در راه خداوند بلندمرتبه است؟ آری، همۀ اینها راه پیامبر خاتم است... راهی که برای امت خویش در عید ترسیم کرد تا جایگاه والای خود را در معراج زندگی بشناساند. و بدین ترتیب، نخستین صفحه را پشت سر میگذاریم و صفحهای دیگر میگشاییم و میخوانیم...
موسی (ع) سی شب را بر روی کوه میگذراند و هنگام بازگشت ده شب دیگر نیز بر موعد خود با پروردگارش میافزاید. سامری از غیبت نور و تأخیر موسی در بازگشت به میان بنی اسرائیل سوءاستفاده میکند و آنان را به پرستش گوسالهای فرا میخواند که خود از طلا ساخته بود تا چشمها و جانها را خیره سازد. آنان نیز پرستش خداوند را واگذاشتند و در برابر مال سر فرو آوردند و بهرهمندی از دنیا و خواهشهای نفسانی را مقدسترین مقدسات و جولانگاه آرزوها و آرمانهای خویش قرار دادند.
و زمان صفحهای دیگر از این سِفر را رقم میزند... در طرف دیگر این صفحه، در این برهه از زمان... صاحب گوسالۀ طلایی، عید را میرباید و در پرتو آن قربانگاهی میسازد تا خود را مهتر همگان، از
کلیسای مهد تا مسجد صخره، قرار دهد و بر این سرزمین پیشرو در قلب زمین چیره شود و با آن هرچه میخواهد بکند. در این میان، ما که استاد و پیش کسوت در قربانی دادیم... در گوسالههای طلایی، آجرهای چیده شده و چند وجب زمین فرو میرویم و در حاشیۀ منطقهای که خود اهل آنیم زندگی میکنیم و همچون یتیمانی که چشم به دستان فرومایه دوختهاند، به آن مینگریم.
ای برادران ایمانی، پس از عید چه رخ میدهد؟ به گمانم این تصادفی نیست که عید قربان امسال برابر با پنجم فوریه شده است... آیا در پیامها و مفاهیم این روز دقت و درنگ میکنیم؟ برای این وضعیت در ذهن من چهار ضلع ترسیم شده است:
دشمنی سرکش، دوستی محافظه کار، جهانی سازش کار و ما که به همراه گوسالههای طلایی خود به سوی کشتارگاه میخزیم.
برادران!
عید باید مناسبتی باشد تا در مفاهیم و پیامهای آن ژرف بیندیشیم و پس از آنکه روشن شد وضعیت کنونی ما فاسد و تباه است، فضای مناسبی را برای عملکردی دیگر، از عید اقتباس کنیم. در تاریخ امتها، جنبشهایی وجود داشته است... در تاریخ امتها بیداریهایی بوده است. پس کی زنگها به صدا درمی آیند و چه موقع بانگ مؤذن رسا به گوش میرسد؟
امتی که نمیداند چگونه نیروها و تواناییهایش را به کار گیرد، نمیتواند به موجودیت خود ادامه دهد، زیرا یکی از اصول اولیه در این عالم بیرون راندن بیگانه است و ملتی که نمیداند چگونه برای خود فرصتسازی کند یا اجازه میدهد فرصتهایش تباه شوند، نباید دیگرانی را سرزنش کند که برای او فرصت مرگ را رقم میزنند.دشمن همۀ توان خود را برای ورود به میدان مبارزهای مستمر بسیج کرده و همۀ نیروهای شر و تباهی را در راه آن به خدمت گرفته است تا از رهگذر آن به خرافههای دینیاش جامۀ عمل بپوشاند و خودش را عنصری برتر از بشر نشان دهد، ولی ما فقط با نیروهایی پراکنده و با رؤیای انسانهای خوابآلود و مریض وارد این میدان شدهایم. میدان دیگر، میدان ورود به تمدن قرن بیستم و همگام شدن با دنیای جدید است، ولی برای ورود به این میدان نیز چیزی آماده نکردهایم، به جز جلوههایی بیفروغ و حاشیههایی ناکارآمد و تشریفاتی ظاهری و عاری از هرگونه ژرفای انسانی.
در کشاکش این دو میدان، بیدهای اختلافات داخلی درون را میخورد و بریدن از میراثی غنی و محرومیت از هر آرزوی بزرگ و هر آرمان شریف نیز باعث از هم گسیختگی بیشتر میشود.
در این میان، عید مناسبت خیرهکنندهای است برای ژرف اندیشیدن در سرنوشت... ایام عید ارادۀ ما را برمیانگیزد و به ما هشدار میدهد و نهیب میزند که چرا پرچم آرمانخواهی و فداکاری را به دشمن خود سپردید و به جای خدای یگانه، گوسالۀ او را به خدایی گرفتید؟
ای مردم لبنان!
عید یعنی اینکه افکار خود را متمرکز و در حماسههای پایداری و ایستادگی تأمل کنید؛ حماسههایی که پیشینیان بزرگ شما در طول تاریخ رقم زدهاند و در پرتو آن از موجودیت عظیم خود در برابر همۀ عالم دفاع کردهاند؛ حماسهها و پایداریهایی که بدون فداکاری بزرگ مردانی سخت اراده که کوه را از جا میکندند، پدید نمیآمد.
در عید از این ارادهها الهام میگیریم تا زخمهایمان را مرهم نهیم و در ارزیابی و سنجشی همه جانبه، وضعیت موجود را بررسی میکنیم؛ ارزیابی و سنجشی همراه با قاطعیتی قاضیوار، امیدی مؤمنانه و افتخار حقیقی به گذشته و حال؛ نه با تکیه بر کهنهای که بت شده یا بیگانهای که هنوز پذیرفته نشده است. بیایید از لهو و لهوانگیزی، فساد و فسادانگیزی و اقدامات نسنجیده و تفرقهافکنیهای نابخردانه دوری کنیم و برای ساختن میهنی مبارز تلاش کنیم و لهو، هرزگی، مجلههای فاسد، قلمهای ناپاک، سفرههای سیری ناپذیر قمار و پوششهای بیبندوبار را از میان برداریم و این موجها را که ریشه و بنیاد امت را تهدید میکند و به اسم آزادی ترویج و تبلیغ میشود، متوقف کنیم. آزادی واقعی از این دورنگی و نفاق به دور است. و این ساختۀ دشمن است.
بیایید از صدها هزار نفر از برادرانی که در مرزها هستند، در سنگرها و پناهگاهها پشتیبانی کنیم. این کار بهتر از آن است که بر سر مزار کشتهای که جان خود را فدا کرده، پایکوبی کنیم یا خود را با خون سرباز دلاوری بیاراییم؛ سربازی که میدانسته چرا اسلحه به دست میگیرد و در همین راه کشته شده است.
بیایید دست فرزندان و جگرگوشههایمان را بگیریم و به قربانگاه مقدس الهی، یعنی قربانگاه آمادگی برای دفاع از شرافت و آزادگی و سازندگی ببریم تا بتوانیم وطنی یک پارچه، سرافراز، شکستناپذیر و مقتدر بسازیم و آیا اینها جز با تصویب و اجرای طرح خدمت سربازی به دست میآید؟ و با گام برداشتن در مسیر دانش و فناوریهای سالم؟ چرا که برای همه روشن شده است که دانش ناقص چیزی جز نادانی و ناکارآمدی نیست. اگر در مسیر خدای یکتا و یگانه حرکت کنیم در واقع به سوی وحدت و همبستگی حقیقی و ارزشهای آرمانی گام برداشتهایم، زیرا دیگر هیچگونه غوغاسالاری، جبرگرایی، فسیل و اهداف و منافع شخصی در میان نخواهد بود. فقط در این صورت است که توانستهایم عیدی را که از ما ربودهاند، بازگردانیم و از عیدی که ما را به آن سرگرم کردهاند، فاصله بگیریم. اینجاست که خداوند به شما و عیدها و بلکه به همۀ روزهایتان برکت میدهد.