برای وضعیت بدر و خیبر (یادداشت روز)
کاسبان خوب و تاجران زیرک سالی یک بار بلکه چند بار در یک سال مینشینند و حساب و کتاب میکنند که چقدر خرج کردند و دخلشان چقدر بود، سود کردند یا ضرر؟ هر چند وقت یک بار از جایی که ایستادهاند و کاری که میکنند میپرسند و میسنجند که قرار بوده چه بکنند؟ همین روزها برخی کسبه مشغول حسابرسی و انبارگردانی هستند. اگر چنین محاسباتی برای یک مغازه یا تجارت کوچک ضرورت دارد، چرا برای سیاستمداران و مدیران و صاحبان رسانه مهم نباشد؟ این که از خود بپرسند زیان یا سود کردند؟ و اگر تصور میکنند تجارت خوبی کردهاند، آیا به هزینهاش میارزید یا نه؟
رهبر انقلاب قریب 4 سال پیش- 16 فروردین 1389- در دیدار نوروزی مسئولان نظام از 3 قوه، آنان را به خطیر بودن موضوع «مسئولیت» توجه دادند و فرمودند «مبارک بودن سال به این است که خداوند متعال به وسیله شما، برکات خودش را در این کشور به این مردم خوب و مومن برساند. انشاءالله وجودمان را برای مردم نافع کنیم. از لحظه لحظه روزهای مسئولیت من و شما سؤال خواهد شد. از همه سؤال خواهد شد؛ منتهی آن کسی که بار سنگینی بر دوشش نیست، مثل آن کسی است که مال زیادی ندارد؛ از او حساب بخواهند، سرانگشتی یک چند قلم بیان خواهد کرد، خلاص خواهد شد. آن کسی که مال زیاد دارد، اندوختهای دارد، رشتههای گوناگون درآمدی دارد، طبعا اگر از او حساب بخواهند با یک کلمه و دو کلمه این حساب تمام نمیشود... مسئولیت هم همین جور است. حالا الحمدلله شماها علیالظاهر افراد پولدار و مالدار و ثروتمندی نیستید- انشاءالله که نباشید- لیکن سنگینی مسئولیت شما از سنگینی آن مال بیشتر است. از ما سؤال میکنند در فلان قضیه، شما مسئولیتتان چه بود؟ جزئیات مسئولیت را باید بدانید. اگر ندانیم، سؤال میکنند که چرا نمیدانستی مسئولیتت این است؟ چطور غفلت کردی؟ وقتی که بدانیم، میگویند حالا این مسئولیت را چطور ادا کردید؟ طول میکشد تا شرح بدهیم، تا بیان کنیم، تا عذر بیاوریم. و همه بدهکاریم. همه بشریت، همه خلق عالم در مقابل محاسبه الهی بدهکارند... اگر بحث عدالت پیش بیاید و بخواهند مو را از ماست بکشند و اگر در کارهایمان دقت بکنند، واویلاست... البته یک حرف هست که آن را میشود در پیشگاه خدای متعال عرضه کرد و آن این است که من به قدر توان خودم تلاش کردم. اگر بتوانیم این را بگوییم خوب است. به قدری که میفهمیدم، به قدری که میتوانستم و میدانستم، تلاش کردم... پس باید همتمان را بگماریم به این که از همه نیرو و توان و استعداد و ظرفیت استفاده کنیم».
یک روش عوامانهای در میان بخشی از سیاسیون و ژورنالیستهای ما وجود دارد که سود و زیان و برد و باخت را با ملاکهای پرنوسانی چون رقابتهای انتخاباتی یا شهرت رسانهای و حجم برجسته شدن چهرهها یا حتی مثلا صرف اثرگذاری آنها میسنجند. اما در منطق اسلامی، ارزش هر کس به دلمشغولیها و تعلقات خاطر و دغدغههای اوست. گاه یک رقابت انتخاباتی چنان حجم دلمشغولی سیاستمداران را پر میکند که یادشان میرود این رقابت اصالت و موضوعیت نداشت و هدف و غایت چیز دیگری بود. کم نیستند سیاسیونی که هر سالشان با یک رقابت و کش و قوس انتخاباتی آغاز میشود و به یک رقابت یا انتخابات دیگر خاتمه مییابد. اصلا نظم حیات سیاسی آنها با همین مسابقه تنظیم شده و لا غیر. کلی نقشه بلدند، با مهرهها بازی میکنند، برای حریف تله میگذارند، ضربه میزنند، میخورند و از خودشان هم متشکرند. عرض و طول همتشان به این است که عقدههایشان را چگونه خالی کنند، چگونه با دیگری تسویه حساب نمایند و چگونه خودی نشان بدهند. این طیف از نخبگان سیاسی شاید بی تناسب با آیات شریفه سوره کهف نباشند که میفرماید «قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا... بگو آیا شما را باخبر کنیم که زیانکارترینها چه کسانی هستند؟
آنان که تلاششان در زندگی دنیا، گم و تباه شد و گمان میبرند که همانا آنان نیکو رفتارند». بیحکمت نبود که پیامبر اعظم(ص) به عنوان یک نیاز حیاتی از خداوند مسئلت میکرد «اللهم ارنی الاشیاء کما هی. خدوندا اشیاء و پدیدهها را همان گونه که هستند- نه آن گونه که مینمایند- به من نشان بده» و اولیای معصوم علیهمالسلام عرض مینمودند «اللهم ارنی الاشیاء کما هی ثم ارنی الحق حقاً و ارنی الباطل باطلاً وارزقنی اجتنابه».
درست دیدن صحنه، بخشی از مسئولیت مهمی است که طیف مسئولان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بر عهده دارند. حضرت آیتالله خامنهای سوم مرداد 1391 در دیدار مسئولان نظام ضمن دفاع از واقعنگری و آرمانگرایی توجه دادند «درسی که انقلاب داد و امام بزرگوار باقی گذاشت این است که در این حرکت 33 ساله، آرمانها و آرزوهای عظیمی که اسلام آنها را به ما القا میکند و تعلیم میدهد، از نظر دور نماند؛
در عین حال واقعیتهای موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت... اگر ما توانستیم آرمانگرایی را با واقعبینی و واقعگرایی همراه کنیم، ترجمه عملیاتیاش میشود این که ما تدبیر را با مجاهدت ترکیب کنیم. هم مجاهدت کنیم و مجاهدانه حرکت کنیم، هم این حرکت مجاهدانه در یک چارچوب تدبیرشدهای قرار بگیرد... ما وقتی میخواهیم آرمانگرایی همراه با واقعبینی داشته باشیم و براساس واقعیتها حرکت کنیم، باید توجه کنیم که در اینجا لغزشگاههایی وجود دارد. یک لغزشگاه واقعیتپنداری است؛ چیزهایی که واقعیت ندارد. دشمنان سعی میکنند واقعیتسازی کنند؛ یک چیزهایی را به عنوان واقعیت مسلم در نظر ما جلوهگر کنند... یکی از لغزشگاهها برمیگردد به درون خود ما دلبستگیهای ما فلجکننده است و موجب میشود چیزهایی را واقعیت بپنداریم که واقعیت ندارد، در واقع خطایی است که نفس راحتطلب یا دلبسته ما به مسائل مادی بر ما تحمیل میکند. یکی از این لغزشگاهها این است که انسان تصور کند دست یافتن به آرمانها بدون هزینه امکانپذیر است... یک لغزش دیگر این است که ما بخشی از واقعیتها را ببینیم، بخش دیگری را نبینیم... این که ما عرض کردیم وضعیت بدر و خیبر، یعنی تهدید هست، چالش هست اما بنبست نیست. در بدر امکانات کم بود اما غلبه حاصل شد. امکانات طرف مقابل شاید در بعضی بخشها غیرقابل مقایسه با امکانات جبهه اسلام بود. در خیبر سختی وجود داشت؛ رفتند مدتها آنجا ماندند، مقاومت دشمن شدید بود اما غلبه پیدا کردند. چالش هست اما در قبال چالش توان و قدرت و استعداد و ظرفیت هم وجود دارد. این معنای وضعیت بدر و خیبر است. اگر این ظرفیت را به میدان آوردیم، اگر نقاط ضعف را کم کردیم، پیشرفت خواهیم کرد».
دشمن پس از شکست در فتنه سیاسی 4 سال پیش به این جمعبندی رسید که شکست اصلی را از خود مردم خورد و بنابراین باید به همین مردم ضربه بزند و از انرژی و نیروی همیشگی انقلاب علیه آن استفاده کند. بدین ترتیب پس از یک سال جمعبندی، وزیر خارجه وقت آمریکا از آغاز سال 1390، موضوع تحریمهای فلجکننده را پیش کشید و عملا این جنگ از زمستان 2 سال پیش شروع شد. اگر دشمن این جنگ غیرانسانی را از 2 سال پیش وارد فاز تازهای کرد، رهبر معظم انقلاب از 3 سال و نیم پیش یعنی شهریور 89 مکرراً مسئولان و سیاستمداران و جریانهای سیاسی درون نظام را اول به هماهنگی و همدلی و دوم به طراحی و اجرای راهبرد اقتصاد مقاومتی فرا خوانده و از جمله در جمع کارآفرینان سراسر کشور تصریح کردند که این راهبرد، هم متناسب با ظرفیتها و فرصتهای بزرگ کشور و هم مهارکننده تهدیدهای محتمل دشمن است.
ایشان سوم مرداد سال گذشته نیز در جمع مسئولان فرمودند «ما چند سال پیش اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم. همه کسانی که ناظر مسائل گوناگون بودند میتوانستند حدس بزنند که هدف دشمن، فشار اقتصادی بر کشور است. معلوم بود و طراحیها نشان میداد که میخواهند روی اقتصاد کشور متمرکز شوند... من سال 86 در صحن مطهر علیبن موسیالرضا (علیهالصلاهًْ والسلام) گفتم که اینها دارند مسئله اقتصاد را پیگیری میکنند بعد هم آدم میتواند فرض کند که این شعارهای سال، حلقههایی بود برای ایجاد یک منظومه کامل در زمینه مسائل اقتصاد؛ یعنی اصلاح الگوی مصرف، مسئله جلوگیری از اسراف، مسئله همت مضاعف و کار مضاعف، مسئله جهاد اقتصادی و سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی. ما اینها را به عنوان شعارهای زودگذر مطرح نکردیم. اینها چیزهایی است که میتواند حرکت عمومی کشور را در زمینه اقتصاد ساماندهی کند و ما را پیش ببرد».
اگر دشمن به ویژه در این چند سال اخیر- در مقابل شکستهای بزرگی که متحمل شده- ثبات و اقتدار و امنیت ایران را نشانه رفته، رهبر معظم انقلاب امسال را سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نامیدند و برای آن بسترسازی کردند تا ملت بزرگ ایران - فارغ از کش و قوس احزاب و نامزدها- برای عزت و استحکام کشور به میدان بیایند. در حقیقت، پیروز بزرگ این مصاف، ملت و نظام اسلامی بودند که سرزندگی و نشاط انقلاب اسلامی در سی و پنج سالگی آن را به رخ کشیدند. در این میان ناظران منصف نیز امانتداری نظام را نسبت به رأی مردم مشاهده کردند و یقین کردند ادعای تقلب که ابزار و بهانه آشوبگری جماعتی بیمبالات و جفاکار شد، کمترین مایهای از واقعیت ندارد. اما اگر برای برخی سیاستمداران همه چیز انتخابات و رقابت سیاسی است، نه مردم و نه مقتدای آنان در این رقابتها که طریقیت دارد و نه بیشتر، متوقف نمیمانند. حق مردم موقعیتشناس که آن حماسه سیاسی را رقم زدند، بر دوش همه مسئولان به ویژه دولت جدید سنگینی میکند که با همدلی، برای تحقق حماسه اقتصادی برنامهریزی کنند. به همین علت نیز رهبر معظم انقلاب چه در دولت گذشته و چه در دولت فعلی مشعل گفتمان «اقتصاد مقاومتی» را فروزان نگاه داشته و به انحاء مختلف پیگیری آن را از مسئولان 3 قوه و مجمع تشخیص مصلحت مطالبه کردهاند؛ هرچند که رقبای سیاسی به اندازه حماسه سیاسی، برای حماسه اقتصادی قبول زحمت نکردهاند!
اکنون که سال دیگری به پایان میرسد و سال نو آغاز میشود، توقعی بهجا از همه مسئولان در قوای مختلف است که چند ساعتی با خود خلوت کنند و چرتکه بیندازند که آیا ادای امانت کرده و بخشی از بار مسئولیت را از شانههای خود سبک نمودهاند یا خیر؟ برای دیدن واقعیتها آن گونه که هست، هم از خداوند باید خاضعانه مسئلت کرد و هم باید استعداد درست دیدن را در خود پدید آورد. گاه تعلقات چنان ما را زمینگیر میکند که فرصت نکنیم به بار مسئولیت و امانت نیز بیاندیشیم.
محمد ایمانی
رهبر انقلاب قریب 4 سال پیش- 16 فروردین 1389- در دیدار نوروزی مسئولان نظام از 3 قوه، آنان را به خطیر بودن موضوع «مسئولیت» توجه دادند و فرمودند «مبارک بودن سال به این است که خداوند متعال به وسیله شما، برکات خودش را در این کشور به این مردم خوب و مومن برساند. انشاءالله وجودمان را برای مردم نافع کنیم. از لحظه لحظه روزهای مسئولیت من و شما سؤال خواهد شد. از همه سؤال خواهد شد؛ منتهی آن کسی که بار سنگینی بر دوشش نیست، مثل آن کسی است که مال زیادی ندارد؛ از او حساب بخواهند، سرانگشتی یک چند قلم بیان خواهد کرد، خلاص خواهد شد. آن کسی که مال زیاد دارد، اندوختهای دارد، رشتههای گوناگون درآمدی دارد، طبعا اگر از او حساب بخواهند با یک کلمه و دو کلمه این حساب تمام نمیشود... مسئولیت هم همین جور است. حالا الحمدلله شماها علیالظاهر افراد پولدار و مالدار و ثروتمندی نیستید- انشاءالله که نباشید- لیکن سنگینی مسئولیت شما از سنگینی آن مال بیشتر است. از ما سؤال میکنند در فلان قضیه، شما مسئولیتتان چه بود؟ جزئیات مسئولیت را باید بدانید. اگر ندانیم، سؤال میکنند که چرا نمیدانستی مسئولیتت این است؟ چطور غفلت کردی؟ وقتی که بدانیم، میگویند حالا این مسئولیت را چطور ادا کردید؟ طول میکشد تا شرح بدهیم، تا بیان کنیم، تا عذر بیاوریم. و همه بدهکاریم. همه بشریت، همه خلق عالم در مقابل محاسبه الهی بدهکارند... اگر بحث عدالت پیش بیاید و بخواهند مو را از ماست بکشند و اگر در کارهایمان دقت بکنند، واویلاست... البته یک حرف هست که آن را میشود در پیشگاه خدای متعال عرضه کرد و آن این است که من به قدر توان خودم تلاش کردم. اگر بتوانیم این را بگوییم خوب است. به قدری که میفهمیدم، به قدری که میتوانستم و میدانستم، تلاش کردم... پس باید همتمان را بگماریم به این که از همه نیرو و توان و استعداد و ظرفیت استفاده کنیم».
یک روش عوامانهای در میان بخشی از سیاسیون و ژورنالیستهای ما وجود دارد که سود و زیان و برد و باخت را با ملاکهای پرنوسانی چون رقابتهای انتخاباتی یا شهرت رسانهای و حجم برجسته شدن چهرهها یا حتی مثلا صرف اثرگذاری آنها میسنجند. اما در منطق اسلامی، ارزش هر کس به دلمشغولیها و تعلقات خاطر و دغدغههای اوست. گاه یک رقابت انتخاباتی چنان حجم دلمشغولی سیاستمداران را پر میکند که یادشان میرود این رقابت اصالت و موضوعیت نداشت و هدف و غایت چیز دیگری بود. کم نیستند سیاسیونی که هر سالشان با یک رقابت و کش و قوس انتخاباتی آغاز میشود و به یک رقابت یا انتخابات دیگر خاتمه مییابد. اصلا نظم حیات سیاسی آنها با همین مسابقه تنظیم شده و لا غیر. کلی نقشه بلدند، با مهرهها بازی میکنند، برای حریف تله میگذارند، ضربه میزنند، میخورند و از خودشان هم متشکرند. عرض و طول همتشان به این است که عقدههایشان را چگونه خالی کنند، چگونه با دیگری تسویه حساب نمایند و چگونه خودی نشان بدهند. این طیف از نخبگان سیاسی شاید بی تناسب با آیات شریفه سوره کهف نباشند که میفرماید «قل هل ننبئکم بالاخسرین اعمالا... بگو آیا شما را باخبر کنیم که زیانکارترینها چه کسانی هستند؟
آنان که تلاششان در زندگی دنیا، گم و تباه شد و گمان میبرند که همانا آنان نیکو رفتارند». بیحکمت نبود که پیامبر اعظم(ص) به عنوان یک نیاز حیاتی از خداوند مسئلت میکرد «اللهم ارنی الاشیاء کما هی. خدوندا اشیاء و پدیدهها را همان گونه که هستند- نه آن گونه که مینمایند- به من نشان بده» و اولیای معصوم علیهمالسلام عرض مینمودند «اللهم ارنی الاشیاء کما هی ثم ارنی الحق حقاً و ارنی الباطل باطلاً وارزقنی اجتنابه».
درست دیدن صحنه، بخشی از مسئولیت مهمی است که طیف مسئولان سیاسی و اقتصادی و فرهنگی بر عهده دارند. حضرت آیتالله خامنهای سوم مرداد 1391 در دیدار مسئولان نظام ضمن دفاع از واقعنگری و آرمانگرایی توجه دادند «درسی که انقلاب داد و امام بزرگوار باقی گذاشت این است که در این حرکت 33 ساله، آرمانها و آرزوهای عظیمی که اسلام آنها را به ما القا میکند و تعلیم میدهد، از نظر دور نماند؛
در عین حال واقعیتهای موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت... اگر ما توانستیم آرمانگرایی را با واقعبینی و واقعگرایی همراه کنیم، ترجمه عملیاتیاش میشود این که ما تدبیر را با مجاهدت ترکیب کنیم. هم مجاهدت کنیم و مجاهدانه حرکت کنیم، هم این حرکت مجاهدانه در یک چارچوب تدبیرشدهای قرار بگیرد... ما وقتی میخواهیم آرمانگرایی همراه با واقعبینی داشته باشیم و براساس واقعیتها حرکت کنیم، باید توجه کنیم که در اینجا لغزشگاههایی وجود دارد. یک لغزشگاه واقعیتپنداری است؛ چیزهایی که واقعیت ندارد. دشمنان سعی میکنند واقعیتسازی کنند؛ یک چیزهایی را به عنوان واقعیت مسلم در نظر ما جلوهگر کنند... یکی از لغزشگاهها برمیگردد به درون خود ما دلبستگیهای ما فلجکننده است و موجب میشود چیزهایی را واقعیت بپنداریم که واقعیت ندارد، در واقع خطایی است که نفس راحتطلب یا دلبسته ما به مسائل مادی بر ما تحمیل میکند. یکی از این لغزشگاهها این است که انسان تصور کند دست یافتن به آرمانها بدون هزینه امکانپذیر است... یک لغزش دیگر این است که ما بخشی از واقعیتها را ببینیم، بخش دیگری را نبینیم... این که ما عرض کردیم وضعیت بدر و خیبر، یعنی تهدید هست، چالش هست اما بنبست نیست. در بدر امکانات کم بود اما غلبه حاصل شد. امکانات طرف مقابل شاید در بعضی بخشها غیرقابل مقایسه با امکانات جبهه اسلام بود. در خیبر سختی وجود داشت؛ رفتند مدتها آنجا ماندند، مقاومت دشمن شدید بود اما غلبه پیدا کردند. چالش هست اما در قبال چالش توان و قدرت و استعداد و ظرفیت هم وجود دارد. این معنای وضعیت بدر و خیبر است. اگر این ظرفیت را به میدان آوردیم، اگر نقاط ضعف را کم کردیم، پیشرفت خواهیم کرد».
دشمن پس از شکست در فتنه سیاسی 4 سال پیش به این جمعبندی رسید که شکست اصلی را از خود مردم خورد و بنابراین باید به همین مردم ضربه بزند و از انرژی و نیروی همیشگی انقلاب علیه آن استفاده کند. بدین ترتیب پس از یک سال جمعبندی، وزیر خارجه وقت آمریکا از آغاز سال 1390، موضوع تحریمهای فلجکننده را پیش کشید و عملا این جنگ از زمستان 2 سال پیش شروع شد. اگر دشمن این جنگ غیرانسانی را از 2 سال پیش وارد فاز تازهای کرد، رهبر معظم انقلاب از 3 سال و نیم پیش یعنی شهریور 89 مکرراً مسئولان و سیاستمداران و جریانهای سیاسی درون نظام را اول به هماهنگی و همدلی و دوم به طراحی و اجرای راهبرد اقتصاد مقاومتی فرا خوانده و از جمله در جمع کارآفرینان سراسر کشور تصریح کردند که این راهبرد، هم متناسب با ظرفیتها و فرصتهای بزرگ کشور و هم مهارکننده تهدیدهای محتمل دشمن است.
ایشان سوم مرداد سال گذشته نیز در جمع مسئولان فرمودند «ما چند سال پیش اقتصاد مقاومتی را مطرح کردیم. همه کسانی که ناظر مسائل گوناگون بودند میتوانستند حدس بزنند که هدف دشمن، فشار اقتصادی بر کشور است. معلوم بود و طراحیها نشان میداد که میخواهند روی اقتصاد کشور متمرکز شوند... من سال 86 در صحن مطهر علیبن موسیالرضا (علیهالصلاهًْ والسلام) گفتم که اینها دارند مسئله اقتصاد را پیگیری میکنند بعد هم آدم میتواند فرض کند که این شعارهای سال، حلقههایی بود برای ایجاد یک منظومه کامل در زمینه مسائل اقتصاد؛ یعنی اصلاح الگوی مصرف، مسئله جلوگیری از اسراف، مسئله همت مضاعف و کار مضاعف، مسئله جهاد اقتصادی و سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی. ما اینها را به عنوان شعارهای زودگذر مطرح نکردیم. اینها چیزهایی است که میتواند حرکت عمومی کشور را در زمینه اقتصاد ساماندهی کند و ما را پیش ببرد».
اگر دشمن به ویژه در این چند سال اخیر- در مقابل شکستهای بزرگی که متحمل شده- ثبات و اقتدار و امنیت ایران را نشانه رفته، رهبر معظم انقلاب امسال را سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی نامیدند و برای آن بسترسازی کردند تا ملت بزرگ ایران - فارغ از کش و قوس احزاب و نامزدها- برای عزت و استحکام کشور به میدان بیایند. در حقیقت، پیروز بزرگ این مصاف، ملت و نظام اسلامی بودند که سرزندگی و نشاط انقلاب اسلامی در سی و پنج سالگی آن را به رخ کشیدند. در این میان ناظران منصف نیز امانتداری نظام را نسبت به رأی مردم مشاهده کردند و یقین کردند ادعای تقلب که ابزار و بهانه آشوبگری جماعتی بیمبالات و جفاکار شد، کمترین مایهای از واقعیت ندارد. اما اگر برای برخی سیاستمداران همه چیز انتخابات و رقابت سیاسی است، نه مردم و نه مقتدای آنان در این رقابتها که طریقیت دارد و نه بیشتر، متوقف نمیمانند. حق مردم موقعیتشناس که آن حماسه سیاسی را رقم زدند، بر دوش همه مسئولان به ویژه دولت جدید سنگینی میکند که با همدلی، برای تحقق حماسه اقتصادی برنامهریزی کنند. به همین علت نیز رهبر معظم انقلاب چه در دولت گذشته و چه در دولت فعلی مشعل گفتمان «اقتصاد مقاومتی» را فروزان نگاه داشته و به انحاء مختلف پیگیری آن را از مسئولان 3 قوه و مجمع تشخیص مصلحت مطالبه کردهاند؛ هرچند که رقبای سیاسی به اندازه حماسه سیاسی، برای حماسه اقتصادی قبول زحمت نکردهاند!
اکنون که سال دیگری به پایان میرسد و سال نو آغاز میشود، توقعی بهجا از همه مسئولان در قوای مختلف است که چند ساعتی با خود خلوت کنند و چرتکه بیندازند که آیا ادای امانت کرده و بخشی از بار مسئولیت را از شانههای خود سبک نمودهاند یا خیر؟ برای دیدن واقعیتها آن گونه که هست، هم از خداوند باید خاضعانه مسئلت کرد و هم باید استعداد درست دیدن را در خود پدید آورد. گاه تعلقات چنان ما را زمینگیر میکند که فرصت نکنیم به بار مسئولیت و امانت نیز بیاندیشیم.
محمد ایمانی