kayhan.ir

کد خبر: ۸۴۸۰۸
تاریخ انتشار : ۱۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۸
واکنش‌ها به اظهارات وزیرعلوم درباره بسته شدن پرونده بورسیه‌ها

پرونده بورسیه‌ها مفتوح یا مختومه؟!



«بورسیه و ما ادراک مالبورسیه» سرآغاز ماجرایی بود که هزاران دانشجوی نخبه را درگیر خود کرد. دروغی که فقط و فقط با انگیزه‌های سیاسی به بیش از 3000 دانشجوی سرآمد این مرز و بوم نسبت داده شد اما بعدها مشخص شد که تنها 36 نفر درگیر این جنجال تبلیغاتی بوده‌اند. اخیراً هم «ع.غ» منتشر‌کننده اسامی دانشجویان بورسیه دولت دهم به جرم نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی به پرداخت چهل میلیون ریال جزای نقدی و تحمل یک‌سال حبس تعزیری محکوم شد و روسیاهی‌اش برای راستگویان باقی ماند!
در این میان اما پس از آن همه جار و جنجال و سر و صدا، محمد فرهادی، طی همین هفته در گفت‌وگو با رسانه‌ها در پاسخ به سؤالی درباره پرونده بورسیه‌ها اظهار داشت: «پرونده بورسیه‌ دانشجویان بسته شده است»!
وزیر علوم دولت یازدهم درحالی به راحتی هرچه تمام‌تر، از مختومه شدن پرونده جنجال دروغین بورسیه‌های غیرمجاز سخن به میان آورده است که گویی فراموش کرده چه کسی باید پاسخگوی آسیب‌های مادی و معنوی وارد آمده به 3000 نخبه کشور باشد؟!
فرهادی در حالی پرونده دانشجویان بورسیه را در وزارت علوم مختومه اعلام کرده که طبق آمار غیررسمی 1241 دانشجوی بورسیه فاقد جایابی هستند و دانشجویان بورسیه زیادی از عدم پرداخت شهریه خود از سوی وزارت علوم خبر می‌دهند و هنوز مشکلات این دانشجویان حل نشده است.
در همین رابطه مجمع دانشجویان و دانش‌آموختگان بورسیه در بیانیه‌ای نسبت به ادعای اخیر وزیر علوم در خصوص بسته شدن پرونده دانشجویان بورسیه واکنش نشان داد. در متن کامل این بیانیه آمده است:
«پیرو مصاحبه آقای دکتر فرهادی، وزیر محترم علوم دولت موسوم به تدبیر و امید در خصوص بسته شدن پرونده بورسیه‌ها با خبرگزاری‌ها، جهت اطلاع و تنویر افکار عمومی ملت شریف ایران به ویژه جامعه دانشگاهی نکات زیر بیان می‌گردد.
1- براساس قرائن موجود اساسا آقای دکتر فرهادی در وزارت علوم به صورت مسلوب‌الاختیار، در بی‌خبری کامل از مجموعه بزرگ زیر دست خود به سر برده و یک حلقه بسته مافیایی مشغول انتقال اطلاعات کاملا دروغ و جهت‌دار در امور مهم و جنجالی وزارت علوم، مانند رشد علمی، آمار دانشجویان، وضعیت فرهنگی، جذب هیئت علمی، رانت‌خواری برخی متنفذین در ورود به مقطع دکترا و پرونده بورسیه‌ها به ایشان می‌باشند. این مسئله، صراحتا توانایی آقای فرهادی را برای اداره عالمانه و بدون حاشیه یک وزارتخانه مهم جمهوری اسلامی ایران، زیر سوال برده و ادامه این وضع تاسف‌بار و بسیار بی‌سابقه، نه به صلاح دولت مدعی تدبیر و امید و نه به صلاح جامعه علمی و دانشگاهی است.
متاسفانه باند قدرتمند متشکل از اتاق جنگ وزارت علوم، از طرفی ایشان را در بی‌خبری محض نگه داشته و از طرف دیگر با ترغیب ایشان به اظهار نظرهای کذب مبتنی بر اطلاعات دروغ، خود را در حاشیه امن قرار داده است. به گونه‌ای که با آمد و رفت وزرا و سرپرستان مختلف، شاکله این باند مافیایی تغییری نکرده است.
2- آقای دکتر فرهادی از بسته شدن پرونده بورسیه‌ها سخن گفته است، اما نگفته است که آیا واقعا می‌داند شرایط بورسیه چیست؟ و مطالبات مصرح قانونی دانشجوی بورسیه از چه قرار است؟ یک مقام ارشد دولتی آیا نباید اخبار مربوط به حوزه تحت مسئولیت خود را به صورت مستقیم از منبع اصلی دریافت کند؟ آیا می‌توان باور کرد که آقای دکتر فرهادی طی حدود دو سال وزارت، حتی یک بار نیز در جریان مطالبات به حق و نامه‌های دانشجویان بورسیه قرار نگرفته باشد؟ آیا قابل باور است که این فرد از آیین نامه اعطای بورس سال 1364 یعنی دورانی که خود مسئولیت وزارت آموزش عالی کشور را بر عهده داشته است بی‌خبر باشد و نداند تعریف دانشجوی بورسیه چیست و اکنون از بسته شدن پرونده دانشجویان بورسیه و حل مشکلاتشان خبر می‌دهد؟
3- مطالبات دانشجویان بورسیه بسیار فراتر از ادامه تحصیل می‌باشد، زیرا بسیاری از دانشجویان بورسیه یا در آزمون دکترای روزانه قبول شده بودند و آن را به خاطر استفاده از بورس رها کرده‌اند یا از بهترین دانشگاه‌های اروپا و آمریکا و کانادا پذیرش داشته و به شوق ماندن و خدمت در وطن، به تعهدات سنگین بورس تن داده و در داخل مشغول به تحصیل گردیده‌اند. طبق تعریف قانونی، دانشجوی بورسیه دولت جمهوری اسلامی ایران، به منظور تامین نیاز اعضای هیئت علمی بورس شده و در این خصوص یک قرارداد دو طرفه میان دانشجو و وزارت علوم به نمایندگی از دولت، بسته می‌شود و طبق این تعهد دو طرفه، دانشجو در مقابل سلب حق داشتن درآمد غیردانشگاهی و نیز اشتغال همزمان با تحصیل از خود، باید به مدت دو برابر استفاده از بورس تحصیلی به عنوان هیئت علمی برای دولت جمهوری اسلامی خدمت کند.
در مقابل نیز دولت موظف است به منظور جبران سلب حق اشتغال از دانشجو و به منظور رفع دغدغه‌های مادی دانشجوی بورسیه محروم از اشتغال همزمان با تحصیل، به پرداخت مستمری ماهانه به او اقدام کند. این روال در تمام طول مدت حیات نظام مقدس جمهوری اسلامی برقرار بوده و اکثریت قابل توجهی از اعضای هیئت علمی مخصوصا مسئولان فعلی وزارت علوم و حتی همان اعضای باند مافیایی وزارت علوم دولت مدعی تدبیر و امید، از این شیوه به جایگاه فعلی خود رسیده‌اند. بر اساس اصول حقوقی هیچ کس حق لغو این بورسیه که به تایید شورای مرکزی بورس وزارت علوم رسیده است، را ندارد و تنها راه لغو آن ظلم، قلدری، سرکشی و گردن کشی در برابر قانون و حق‌الناس (یعنی کاری که دولت تدبیر و امید با دانشجویان بورسیه کرده است) می‌باشد.
4- تعداد بسیاری از دانشجویان دارای حکم جایابی طبق دستور و ظلم مجموعه تحت مدیریت آقای دکترفرهادی، با لغو جایابی مواجه شده‌اند که این مشکل نیز کماکان پابرجاست و هر روز نیز بر تعداد آنها افزوده می‌شود. همچنین تعداد بسیار زیادی «بالغ بر 1600 نفر» از دانشجویان بورسیه فاقد جایابی بوده که در سه سال گذشته با همان شیوه ظالمانه وزارت زیر نظر آقای فرهادی از انجام جایابی بازمانده‌اند و وزارت علوم از جایابی آنان طفره می‌رود. و همچنین شهریه 540 نفر از دانشجویان بورسیه نیز تاکنون به حساب دانشگاه‌ها واریز نشده است و تعداد 39 نفر نیز به‌صورت ظالمانه ممنوع‌التحصیل شدند که هیچ دادگاه صالحه‌ای تاکنون پرونده این دانشجویان را بررسی و صحت ادعای وزارت علوم را نیز تایید نکرده است.
5- در متن تعهد محضری دانشجویان بورسیه صراحتا محل خدمت دانشجو «وزارت علوم تحقیقات و فناوری» اعلام شده است و بر این اساس نیز دانشجو «ملزم به جایابی» نیست. پس وزارت علوم باید اولا در مدت تحصیل مستمری ماهانه تمام دانشجویان (اعم از دارای جایابی و یا فاقد جایابی) را علاوه بر شهریه پرداخت نماید، ثانیا وزارت علوم به نمایندگی از دولت مکلف است طبق این بند از تعهد قانونی دو طرفه، به جایابی دانشجو پس از فراغت از تحصیل اقدام نماید و دانشجو نیز موظف است هر محلی را که وزارت علوم مشخص می‌کند، به عنوان محل خدمت بپذیرد.
6- فارغ از تمام استدلال‌های فوق شاید حادثه ناگوار پیش آمده برای مرحوم ایوب آقایی، دانشجوی مظلوم بورسیه دانشگاه کاشان و اهل یکی از مناطق دور افتاده و محروم استان ایلام، در تیر ماه 1395، بهترین گواه برای اثبات کذب بودن ادعای خلاف واقع آقای فرهادی مبنی بر حل مشکل دانشجویان بورسیه باشد.
در پایان به آقای فرهادی توصیه می‌کنیم در فرصت اندک باقی مانده به عمر این دولت پیش از آن که دیر شود، یا خود را از مهلکه اخروی ظلم به حدود 3700 دانشجوی مظلوم بورسیه کنار بکشد، یا به وجدان خود رجوع کند و شجاعانه جبران مافات نماید و با ظالمین و فتنه‌گرانی که در زیر سایه بی‌خبری وزیر مشغول انهدام پایه‌های علم و دانش در ایران اسلامی هستند، برخورد نماید.»