kayhan.ir

کد خبر: ۸۴۶۰۰
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۳:۴۶

برای داعش کارت دعوت نفرستید!(یادداشت روز)



آقای هاشمی رفسنجانی در اظهارنظر تازه‌ای که از هاشمی اوایل انقلاب دور از انتظار و از رفسنجانی بعد از سال 88 بعید نبوده و نیست گفته است؛ «اگر می‌بینید آلمان و ژاپن این روزها محکم‌ترین اقتصاد دنیا را دارند، اینها بعد از جنگ جهانی دوم از اینکه نیروی نظامی داشته باشند محروم شدند... نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را می‌بردند و از این رو با این اقدام پول‌هایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش‌بنیان برای خود درست کردند، لذا دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند، این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلمان باید وارد این فضا شوند، مطمئنم  دوره دوم دولت روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند»!
آقای هاشمی، پیش از این هم اظهارات مشابهی داشته است و چندماه قبل در توئیت خود نوشته بود «دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست، نه‌موشک‌ها»!
درباره اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی که -چه بداند و بخواهد و چه نداند و نخواهد - دعوت از آمریکا و سایر دشمنان تابلودار جمهوری اسلامی ایران برای حمله به کشورمان است، گفتنی‌هایی هست؛
1- ابتداء باید گفت برخلاف آنچه آقای هاشمی رفسنجانی مطرح کرده‌اند، ژاپن و آلمان به ترتیب با 41 میلیارد دلار و 36/7 میلیارد دلار هزینه نظامی سالانه در ردیف‌های هشتم و نهم کشورهایی قرار گرفته‌اند که بیشترین هزینه نظامی سالانه را دارند. در این فهرست آمریکا، چین، عربستان، روسیه، انگلیس، هند و فرانسه، رتبه‌های اول تا هفتم را به خود اختصاص داده‌اند. بنابراین اطلاعات ارائه شده از سوی ایشان درباره ژاپن و آلمان، غیرواقعی و بی‌اساس است و هزینه نظامی سالانه این دو کشور از بسیاری کشورهای اروپایی دیگر نظیر، ایتالیا و اتریش و... نیز بیشتر است.
2- محروم بودن ژاپن و آلمان از داشتن نیروی نظامی و ارتش مستقل به میل و اراده خود نبوده است بلکه بعد از جنگ‌جهانی دوم و شکست «دولت‌های‌محور» شامل ژاپن، آلمان و ایتالیا از متفقین، این دو کشور بالاجبار از داشتن نیروی نظامی و ارتش مستقل محروم شدند و تأمین امنیت خارجی آنها را متفقین برعهده گرفتند و این در حالی بود که ژاپن و آلمان به دو کشور تحت سلطه کامل بلوک غرب و مخصوصا آمریکا درآمدند که این سلطه از آن هنگام تاکنون ادامه دارد. بنابراین بسیار طبیعی است که کشورهای  تحت سلطه کامل و گوش به فرمان آمریکا، با هیچگونه تهدیدی از جانب آمریکا و متحدانش روبرو نباشند، که نیستند. آیا جناب هاشمی برای جمهوری اسلامی ایران نسخه سلطه‌پذیری و تن دادن به قیمومیت آمریکا و متحدانش را می‌پیچد؟ آقای رفسنجانی به خوبی می‌دانند که نسخه ایشان بازگشت به دوران اختناق، فقر، عقب‌افتادگی و فلاکت دوران طاغوت و تبدیل شدن به نوکر حلقه به گوش آمریکاست!
3- آقای هاشمی درباره پیشرفت‌های علمی آلمان و ژاپن هم، اطلاعات غیرواقعی و آدرس غلط داده‌اند، پیشرفت‌های این دو کشور به گواهی شواهد و نشانه‌های غیرقابل تردید ناشی از کار و تلاش بی‌وقفه، برنامه‌ریزی و مدیریت دقیق و مقابله با فساد بوده است، وگرنه چرا این پیشرفت‌ها در بسیاری از کشورهای دیگر که تحت سلطه آمریکا هستند دیده نمی‌شود؟ در آلمان فلان وزیر کابینه فقط به این علت که در یک سفر داخلی - و نه خارجی - همسر خود را نیز به هزینه دولت با خود برده است، از کار برکنار می‌شود ولی اینجا همفکران آقای هاشمی از فلان غارتگر بیت‌المال با عنوان ذخیره نظام! یاد می‌کنند. در نروژ عضو رشوه‌دهنده شرکت نفتی استات اویل به طرف ایرانی، محاکمه و مجازات می‌شود ولی طرف ایرانی که میلیون‌ها دلار رشوه گرفته و دهها برابر آن به کشور خسارت زده است، در نقش رابین هود ظاهر می‌شود در آلمان  و ژاپن بر اصل  ما می‌توانیم تکیه می‌شود ولی عضو کابینه دولت یازدهم، توان تولیدی کشور را در حد آبگوشت بزباش و قرمه‌سبزی می‌داند و آن دیگری، معتقد است باید از خارج مدیر وارد کنیم و...!
4- چند ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی از جریانات سیاسی که بعدها پرده نفاق را کنار زده و آشکارا به صف دشمنان پیوستند، شعار «انحلال ارتش»  را سر دادند و روی آن اصرار فراوانی داشتند، تا آنجا که برخی از اعضای دولت موقت پیشنهاد می‌کردند جنگنده‌های «اف-14» را که پیش از این خریداری کرده بودیم به آمریکا پس بدهیم و... اصرار این جریانات با مخالفت شدید حضرت امام(ره) و یاران  انقلاب روبرو شد و مدتی بعد که ارتش بعثی عراق با حمایت آشکار آمریکا به ایران حمله کرد، معلوم شد که آبشخور واقعی آن شعارها و آن اصرارها کجاست؟!  و یا مدتی قبل از شبیخون ناکام آمریکا که در طبس زمین‌گیر شد، ضدهوایی‌های اطراف پایگاه نظامی منظریه قم را جمع‌آوری کردند. بهانه این بود که هزینه فراوان دارد بی‌آن که نیازی به آنها باشد!  اما بعد از چند روز معلوم می‌شود که قرار بود آمریکایی‌ها بعد از حمله به لانه جاسوسی و آزادی جاسوسان، آنها را ابتداء به پایگاه منظریه قم ببرند و سپس از آنجا به سوی مقصدی بیرون از مرزهای ایران منتقل کنند.
اکنون باید پرسید  در حالی که آمریکا  و متحدانش بی‌وقفه ایران اسلامی را به حمله نظامی تهدید می‌کنند و به اعتراف خود، تروریست‌های داعش را برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران پدید آورده‌اند و از حضور نظامی و مستشاری مقتدرانه ایران در منطقه جیغ بنفش می‌کشند و... اصرار چندباره و مکرر آقای هاشمی رفسنجانی برای حذف برنامه موشکی ایران و محروم کردن کشور از نیروی نظامی با چه انگیزه‌ای صورت می‌پذیرد؟!  اصرار آقای رفسنجانی اگر فقط یک‌بار بود - اگر چه باز هم نیاز به توضیح ایشان داشت، چرا که دعوت آشکار دشمن به حمله نظامی است- ولی می‌توانستیم با اغماض و احتمال «خطا» از کنار آن، عبور کنیم، ولی «خطا» وقتی تکرار می‌شود، نشانه «خط»  است و از آنجا که پای جان و مال و ناموس مردم و استقلال و موجودیت کشور در میان است، باید به ملت توضیح بدهند که در پس اصرار ایشان چه ماجرای ناگفته‌ای هست و این توضیح از آن جهت ضروری است که اظهارات آقای رفسنجانی با هیچ منطق و معیار عقلی و شرعی نه فقط همخوانی ندارد، بلکه در تضاد و تقابل با عقل و شرع نیز هست.
5- باید از آقای هاشمی پرسید آیا بر این باور است که دشمنی و کینه‌توزی آمریکا و متحدانش علیه جمهوری اسلامی ایران، پایان یافته است؟! پاسخ این پرسش به یقین منفی است و این کینه‌توزی و دشمنی نه فقط نسبت به سال‌های آغازین انقلاب کاهش نیافته بلکه همه روزه بر میزان و شتاب آن نیز افزوده شده است تا آنجا که امروزه علاوه بر آمریکا، سایر متحدان غربی و حکومت‌های ریز و درشت منطقه‌ای تحت امر آمریکا هم آشکارا علیه ایران اسلامی به میدان آمده‌اند. حتی آل‌سعود فکسنی، زبان به رجزخوانی گشوده است. آمریکا پنهان نمی‌کند که تروریست‌های تکفیری را با هدف نهایی ناامن کردن جمهوری اسلامی ایران پدید آورده و به میدان فرستاده است و دهها نمونه دیگر از این دست که فهرست آن نیز به درازا می‌کشد. آیا جناب هاشمی از این واقعیت محسوس و ملموس بی‌خبر است؟! بدیهی است که نمی‌تواند بی‌خبر باشد! بنابراین پرسش بعدی آن است که با چه انگیزه‌ای در پی خلع‌ سلاح جمهوری اسلامی ایران است؟!
6- تصور کنید - فقط تصور کنید - که ایران اسلامی از نیروهای مسلح و کارآمد - نظیر آنچه امروز دارد - برخوردار نباشد و از موشک‌های بالستیک خود نیز به فرمایش حضرت هاشمی دست کشیده باشد!  آیا در اینصورت نه فقط آمریکا، بلکه برخی از کشورهای فکسنی و کوچک منطقه که از انقلاب اسلامی دل خونی دارند، برای حمله به کشورمان کمترین تردیدی خواهند کرد؟ و آیا داعش که مدتهاست آرزوی ورود به ایران و انجام جنایاتی شبیه آنچه در عراق و سوریه مرتکب شده است را در سر می‌پروراند، حتی یک لحظه را برای ارتکاب آن جنایات هولناک از دست خواهد داد؟ اگر پاسخ این سوال منفی است و ایران در صورت خلع سلاح به یک لقمه راحت برای بلعیدن از سوی دشمنان ریز و درشت تبدیل خواهد شد -که خواهد شد- آیا می‌توان کمترین تردیدی داشت که اظهارات آقای هاشمی رفسنجانی ارسال کارت دعوت برای تروریست‌های داعش است؟!
7- در کلام خداوند تبارک و تعالی آمده است؛ «ودّ الذین کفروا لو تغفلون عن أسلحتکم و أمتعتکم فیمیلون علیکم میلة واحدة... کافران بسیار دوست دارند که شما از اسلحه و متاع خود غفلت کنید تا ناگهان بر شما حمله آورند و...» (102 نساء) آقای هاشمی رفسنجانی یک روحانی و عالم دینی است و بعید است که با این هشدار خدای حکیم بیگانه باشد.
و یا در سوره مبارکه انفال (آیه 60) می‌فرماید؛«و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه و رباط الخیل ترهبون به عدوالله و عدوکم... هر چه توان در قدرت دارید برای مقابله با آنها- دشمنان - آماده کنید و نیز اسب‌های ورزیده برای میدان نبرد، تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید».
در این آیه شریفه که زینت‌بخش آرم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، با صراحت بر افزایش توان رزمی تاکید شده و از ترساندن دشمن به عنوان یکی از اهداف این افزایش نیروی رزمی یاد شده است. باز هم سؤال این است که آیا جناب هاشمی از این دستور اکید الهی بی‌خبر است؟! بدیهی است که نه!...
8- و بالاخره آقای هاشمی در اظهارات اخیر خود به نکته درخور تأمل و سؤال‌برانگیز دیگری نیز اشاره کرده است. آنجا که بعد از پیشنهاد حذف نیروهای نظامی کشور، می‌گوید «این راه در ایران باز شده است» و تاکید می‌کند که «مطمئنم دوره دوم دولت روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند»!  که با توجه به برخی اقدامات اخیر دولت، نظیر پذیرش FATF  که تضعیف قطعی اقتدار نظام از جمله پی‌آمدهای آن است - و در گزارش مبسوط کیهان دیروز به آن اشاره شده است - نمی‌توان و نباید از کنار این اظهارات به آسانی عبور کرد و آبشخور احتمالی آن را نادیده گرفت.
حسین شریعتمداری