kayhan.ir

کد خبر: ۸۳۶۸۳
تاریخ انتشار : ۰۳ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۱۷
المپیک یعنی حرکت مستمر و بدون وقفه

برای پیشرفت ورزش باید روش‌های حاکم و رایج تغییر کند


سرویس ورزشی-
ورزش ما در رشته‌های مختلف و بیش از چند رشته مثل کشتی، والیبال، وزنه‌برداری قادر است در میادین بزرگی چون المپیک حضور درخشان داشته باشد، افتخارآفرینی کند و... به شرط آنکه نگرش و روش‌های حاکم و رایج تغییر اساسی کند و از همین امروز هرکس که کاری از دستش ساخته و در این ورزش می‌تواند منشأ اثر باشد، انجام دهد.
 المپیک سی‌ویکم، به پایان ‌رسید، اما برای کشورهایی که در ورزش دنیا مطرح هستند  و ما آنها را «صاحب ورزش» می‌دانیم، «المپیک»، هرگز تمام نمی‌شود و هر لحظه و هر روز آنها «المپیکی» است، این طور کشورها، از همان فردای پس از پایان هر دوره المپیک، به فکر المپیک بعدی هستند و با برنامه، حواس جمع، دقت و تمرکز، چرخ‌های ورزش خود را به سوی دوره بعدی به حرکت در می‌آورند. برای این‌گونه کشورها، استراحت و اتلاف وقت و برنامه باری به هر جهت و غوطه خوردن در حاشیه‌ها و به ساز حاشیه‌سازان رقصیدن و... بسیار مضحک و بی‌معنی است. هر کشوری که می‌خواهد در ورزش دنیا حرفی برای گفتن «داشته باشد»، استعدادهای بالقوه خود را به فعلیت درآورد و به شعارهای خود عمل کند، باید به همین‌گونه و روش رفتار نماید و چنین دیدگاهی را بر کار و بار ورزش خود به ویژه در حوزه مدیریتی حاکم کند. این روش و دیدگاه نیز باید روزی در ورزش ما حاکم شود و رفتار و کردار و مناسبات و برنامه‌ریزی و مدیریت و مسابقات و تمرینات و... همه و همه چیز آن «المپیکی» باشد، با این بساط و دیدگاه و فرهنگی که بر ورزش ما سال‌هاست حاکم است، باید هم دل به روزمرگی‌ها بسپاریم و به حداقل‌ها قناعت نمائیم و برای کسب موفقیت و چند مدال دلخوش به اما و اگر و شانس و قرعه و بازی ابر و باد و مه و خورشید و فلک باشیم. این ماجرا سال‌های سال است در ورزش ما تکرار می‌شود و به همین دلیل ورزش ایران کم و بیش در یک نقطه و جایگاه قرار دارد و حرکتی ملموس و جهشی آنچنان که انتظار داریم و توقع می‌رود، در آن رخ نمی‌دهد.ما اگر آن‌چنان که می‌گوئیم و ادعا داریم، قصد ساختن و حرکت دادن ورزش در مسیر پیشرفت را داریم، باید در نوع نگرش و دیدگاه خود نسبت به ورزش و نحوه مدیریت و اداره آن تجدید‌نظری اساسی صورت دهیم و از حالت و نگاه فعلی که بر «روزمرگی» استوار است به سمت «المپیکی» حرکت نمائیم، (به قول نظیری نیشابوری:)
سبزه عیش ز بوم و بر هجران مطلب
نیشکر حاصل مصر است ز کنعان مطلب
تضاد حرف با عمل
تا زمانی که حرفمان چیزی است و گام در راه و عملی مغایر و حتی متضاد با آن می‌گذاریم، از ورزش بیش از این نباید و نمی‌توان انتظار داشت. ورزش ایران در حال حاضر در چند رشته تقریبا - آن هم تقریبا! - دارد، درست کار می‌کند، آینده‌نگر است، بر اساس آن برنامه‌ریزی و تدبیر دارد، باقی رشته‌ها بی‌تعارف و رودربایستی کم و بیش «مرخص» هستند و در حاشیه و روزمرگی و بحث‌های انحرافی و تحلیل‌های آبکی و مناسبات ناسالم و بده‌بستان‌های کاسبکارانه و باج‌دهی و باج‌گیری و سوءاستفاده در الخ، غرق هستند. رفتار و گفتمان غالب و اتفاقات و مناسبات رایج در آنها، نه تنها، هیچ شباهتی به دیدگاه و روش سطح بالا و المپیکی ندارد، که سخت از عقب‌ماندگی مفرط  - با وجود ژست‌ها و حرف‌ها و شعارها و پول‌هایی که در آن ردوبدل می‌شود و... - حکایت می‌کند. بدون تردید یکی از رشته‌هایی که گریبانش سخت گرفتار این وضع و شرایط است، رشته جذاب و زیبا و پرطرفدار فوتبال است، فوتبالی که گرفتار نگاه و روش‌های علمی و ضدالمپیکی است، به همین دلیل هم، سهم و جایگاهی در «المپیک» ندارد و سال‌های سال هم هست که ندارد!
همان‌طور که بارها هم نوشته و گفته‌ایم و به مصداق
آن که در راه طلب خسته نگردد هرگز
پای پر‌آبله بادیه پیمای من است
نگرش و روش مدیریتی
تا بتوانیم و قلم در دست ما باشد، خواهیم نوشت، دلیل اصلی گرفتار آمدن و مهمتر از آن، تداوم این گرفتاری را هم بی‌تردید «مدیریت» فوتبالی و نگاه و دیدگاه و روش‌های حاکم مدیریتی بر این رشته است، مدیریتی که به هر دلیل طی سال‌های اخیر، نخواسته - و چون نخواسته نتوانسته - گریبان این رشته را از چنگال زیاده‌خواهان و باندهای منفعت‌جو و... برهاند و سهل است خیلی جاها با آن همنوایی کرده، از آنها خط و ربط گرفته و در نهایت طوری عمل کرده که آنها خواسته و منافع ایشان - و نه فوتبال - ایجاب می‌کرده است. این رشته‌ها - مثل فوتبال - از حضور در المپیک عاجز و محروم هستند، به دور خودشان می‌چرخند و عمر و سرمایه و انرژی را هدر می‌دهند، به روزمرگی و صد درد بی‌درمان گرفتار آمده‌اند، چون بر کار و بار آنها مدیریتی متعهد، مسئول و با انگیزه و شجاع مسلط نبوده است. این رشته‌ها - مثل فوتبال - جلو نرفته و پیشرفت نکرده، و حتی عقب هم رفته و از هر حیث - فرهنگ و فن - عقب‌مانده هستند، چون اراده‌ای راسخ و عزمی انقلابی و ملی برای نجات آنها از مهلکه‌ای که بدان گرفتار آمده وجود نداشته است. چون غالب مدیران آن، دنبال صندلی مدیریت دویده، و با هزار ترفند و تبانی و لابی‌گری و.... «مدیر» شده‌اند، تا فقط و فقط «مدیر» شوند و از جایگاه مدیریتی و مواهب آن استفاده ببرند و حداقل سابقه  مدیریت بر فوتبال یا فلان رشته را در پرونده خود ثبت کنند و به هنگام نیاز شخصی آن را به رخ این و آن بکشانند. از این دیدگاه و روش مدیریتی چگونه می‌توان انتظار پیشرفت و المپیکی عمل کردن و المپیکی شدن و مدال المپیکی گرفتن، داشت؟!
رمز موفقیت
رشته‌های موفق
این است که عرض می‌کنیم ورزش ایران فعلا و مثل همه سال‌های گذشته، می‌تواند و باید به چند رشته و چند فدراسیون - مثل کشتی، وزنه‌برداری، تکواندو و والیبال - دل‌خوش دارد و از آنها توقع داشته باشد اولا در میادین بزرگ جهان و صحنه‌های مهم ورزش دنیا، مثل المپیک حضور داشته باشند، ثانیا ضمن حضور، با نمایش قابل قبول و یا فراتر از آن کسب چند مدال، ما را و علاقه‌مندان ورزش را دل‌خوش دارند که: بعله! ما هم ورزش داریم.
بالاتر نوشتیم، این‌گونه رشته‌‌ها، موفق هستند، چون مسئولان و مدیران آن، کار و مسئولیت خود را جدی گرفته‌اند و روش و نگاه و برنامه‌هایشان کم و بیش حساب شده و «المپیکی» است. آن رشته‌ها - مثل فوتبال - موفق نیستند، چون اصلا رشد و پیشرفت این رشته‌ها، مدنظر مسئولان و مدیران آنها نیست، «هیاهویی»، به اسم و بهانه آن رشته برپا شده، تا عده‌ای از قبل آن و شلوغی و حواشی و هرکی به هرکی حاکم بر آن، نام و نان خود را تضمین نمایند. ما البته ناامید نیستیم، اما به صراحت و برای چندمین بار عرض می‌کنیم، ورزش ما در رشته‌های مختلف و بیش از آن چند رشته موفق ذکر شده، قادر است، در میادین بزرگی چون المپیک، حضور درخشان داشته باشد، افتخار آفرینی کند و... به شرط آن که نگرش و رو‌ش‌های حاکم و رایج در ورزش تغییر اساسی کند و از همین امروز هرکس که کاری از دستش ساخته و در این ورزش می‌تواند منشأ اثر باشد (از مدیر و مسئول و مربی گرفته تا ورزشکار و تماشاگر و رسانه و...) با نگاه به المپیک بعدی، سر کار خود حاضر شود و... منافع ملی ورزش را قربانی منافع شخصی، و راحت طلبی و عافیت‌جویی نکند. یادمان هم نرود اگر برای ورزش ایران و مدیران و مسئولان و اجزاء و عناصر آن، المپیک، رویدادی است که هر چهار سال یک بار به مدت دو هفته در گوشه‌ای از این جهان پهناور خاکی برگزار می‌شود که ما هم مثل همه کشورهای دنیا در آن شرکت می‌کنیم، برای کشورهای صاحب ورزش، المپیک، یعنی حرکتی مستمر و بدون وقفه ورزش که هر چهار سال یک بار به مناسبت آن، جشنی برگزار می‌شود و نتایج عملی برنامه‌ها و میزان کارآیی تدابیر و... ارزیابی می‌شود!
قدرت عظیم نهفته در انسان
مرحوم دکتر شریعتی، در یکی از سخنرانی‌هایش (اگر اشتباه نکنم «انسان»)، ظاهرا از قول فیلسوف فرانسوی که از سردمداران مکتب اصالت وجود (اگزیستانسیالیسم) است، یعنی ‌ژان‌پل‌سارتر، می‌گوید: «اگر فردی معلول، قهرمان المپیک نشود، علت آن نه معلول بودن و نقص جسم او، بلکه ضعف اراده اوست!» (نقل به مضمون) سخنی که راستش برای من مخاطب و خواننده معمولی و کم سن و سال خیلی زیاد - و نه کمی!- غیر قابل هضم بود اما وقتی در المپیک ریو 2016، اسکار فیگوئرا وزنه‌بردار دسته 62 کیلوگرم  کلمبیایی با یک دست معلول در صحنه حاضر و قهرمان شد و مدال طلای المپیک را به گردن آویخت، بعد از سی و خرده‌ای سال که برای اولین بار آن مطلب را دیدم و آن سخن را شنیدم، تازه فهمیدم جریان از چه قرار است و آن حرف و سخن چه معنای عمیق و مفهوم عینی‌ای داشته است. آن دو متفکر قصدشان از پیش‌کشیدن آن سخن و آن مثال، نشان دادن قدرت عظیم نهفته در وجود موجودی به نام «انسان» بود. قدرتی در همه ابعاد که متاسفانه درصد زیادی از آن تا آخر عمر اکثر قریب به اتفاق انسان‌ها مغفول می‌ماند و تنها بخش کمی از آن مورد استفاده قرار می‌گیرد. یکی از کارکردهای ورزش و هنر و کسانی که در این عرصه و حوزه کار می‌کنند و مسئولیتی که برعهده دارند، کشف و پرورش استعدادهایی است که در بعد ورزشی و جسمانی دارای قابلیت‌های بالقوه هستند. تفاوت سطوح مدیریتی و برنامه‌ریزی در کشورهای مختلف دنیا را از همین جا می‌توان یافت. کشورهایی در ورزش دنیا موفق هستند و جوانان مستعد خود را کشف و آنان را تا حد «اعجوبه»‌های ورزش دنیا مطرح و «فلپس» و «بولت» و «کارل لوئیز» و «کارلین» و «یوردانف»، «کومانچی»، «محمدعلی»، «په له» و «بکن بوئر» و... را به جهان ورزش معرفی می‌کنند، که دلسوزی و همت و اراده بیشتر و قوی‌تر برای کشف استعدادها و به فعلیت در آوردن قدرت نهان و نهفته آنان را دارند. کشورهایی هستند که در عمل قدر سرمایه‌های انسانی و استعدادهای سرشار جوانان خود را می‌دانند و با بی‌خیالی و شعار دادن صرف و خودپسندی و باندبازی و... آن را تباه و آن توانایی‌های بالقوه را نفله نمی‌کنند و هدر نمی‌دهند.