آثار و پیامدهای ترک انفاق
* عباس مجیدی
انسان موجودی اجتماعی است که نیازهای خویش را از طریق دیگران برآورده میسازد. بنابراین، هر کسی به دیگری نیاز دارد و بیدیگری نمیتواند نیازهای ابتدایی خود را نیز تامین کند. از جمله نیازهای بشری نیازهای مالی و مادی است که انسانها با همکاری با یکدیگر آن را برآورده میسازند. بر این اساس اگر افراد جامعهای به نیازهای مادی و مالی همدیگر بیتوجه باشند، در شرایط ضداجتماعی قرار میگیرند و آثار و پیامدهایی برای این رفتارشان است که نویسنده با مراجعه به آموزههای قرآن درصدد تبیین گوشهای از آنها برآمده است.
***
انفاق، راهیابی به دلها
واژه انفاق از نفق به معنای راه نهانی در درون زمین است که جانورانی چون موش آن را میکنند تا راههای گریز و آمد و شد متنوع و متعددی داشته باشند. گرایشهای این جانوران به جهات گوناگون و گریختن آنان در هنگام خطرها، کارآمدی این نفق را دو چندان میکند . کسی که انفاق میکند راههای گریز متعدد را برای خود میسازد که توانایی او را برای بهره گرفتن از فرصتها و رهایی از تهدیدها دو چندان میکند.
انفاق هر چند به معنای اخراج مالی از ملک و ملکیت خود و بخشیدن آن به دیگری است (مجمعالبیان، ج 1 - 2، ص 121) اما در اصطلاح قرآنی اختصاصی به مال و اخراج آن ندارد، بلکه اعم از مال و غیر مال و نیز از واجب و غیرواجب است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ذیل واژه نفق) بنابراین، هر گونه خدمات مالی و غیرمالی که شخص نسبت به دیگری انجام میدهد میتواند به عنوان یک عمل انفاقی و عمل صالح مطرح باشد و آثار و برکات انفاق بر آن مترتب شود.
از نظر قرآن، انفاق یک عمل صالح است که انسانهای مومن و متقی به آن پایند بوده و همواره در کنار اعمال عبادی چون نماز به آن در قالب پرداخت زکات و صدقات و خدمترسانی و مانند آن میپردازند. این عمل صالح عبادی که به قصد عبادت و بندگی انجام میگیرد، دارای آثار اجتماعی از جمله امنیت اجتماعی و تقویت بنیه دفاعی جامعه (بقره، آیه 195؛ انفال، آیه 60) و رفع مشکلات اقتصادی از سوی ثروتمندان جامعه (نور، آیه 22) و آثار فردی چون آرامش درونی (بقره، آیات 262 و 265 و 274)، آسانی کار و زمینهساز تسهیل امور دنیوی و اخروی (لیل، آیات 5 و 7)، آمرزش و بخشش گناهان (بقره، آیات 267 و 268)، قرارگیری در زمره صالحان (منافقون، آیه 10) و نیکوکاران و محسنان (آل عمران، آیه 134)، امدادهای خاص الهی (بقره، آیه 270)، برکت (بقره، آیه 245 و 272) و مانند آنها خواهد بود.
انسان اگر بخواهد در دل دیگران جا گیرد و بر دلها حکومت کند، باید انفاق در همه اشکال آن را در دستور کار قرار دهد؛ چرا که با چنین رویهای میتوان محبت انسانها را به دست آورد، انفاق عبادی موجب تقرب به خدا (توبه، آیه 99) و محبت الهی (بقره، آیه 195؛ آل عمران، آیه 134) میشود و کسی که محبوب و مقرب درگاه خداوند شد، خداوند او را در دلها جا میدهد.
عوامل ترک انفاق
البته برخی از افراد به علل واهی و بهانههای باطل ترک انفاق میکنند که قرآن نسبت به آن واکنش نشان داده است. این علل و عوامل شامل اموری میشود که برخی از آنها عبارتند از:
1. نفاق: از نظر قرآن، نفاق عاملی برای ترک انفاق از سوی مردم است. منافقان نه تنها خود به انفاق اقدام نمیکنند بلکه دیگران را نیز از انفاق کردن باز میدارند. (منافقون، آیه 7) قرآن می فرماید که از خصلتهای منافقان ترک انفاق به دیگری است (توبه، آیه 67) و آنان گاه این عمل را به این سبب انجام میدهند تا مردم از دور پیامبر(ص) پراکنده شوند و به سبب فشار اقتصادی و تنگناهای معیشتی دست از ایمان بردارند و به خداوند و پیامبرش کافر شوند. (منافقون، آیه 7)
2. بخل: از دیگر عواملی که موجب ترک انفاق میشود، بخلورزی است. بخیل کسی است که حاضر نیست تا خیری به دیگری از او برسد. از نظر قرآن بخیل با این کار خویش علیه خداوند طغیان میورزد و از حدود الهی بیرون میرود. (قلم، آیات 23 و 24 و 31) خداوند در قرآن میفرماید برخی از اصحاب و یاران پیامبر(ص) با وجود دارایی، از انفاق و گشاهدستی پرهیز میکنند که رفتاری نادرست و غلط است. (نور، آیه 22)
3. شرک: از نظر قرآن شرک، عاملی دیگری برای ترک انفاق است، مشرکان با وجود کثرت ثروت و دارایی بسیار، حاضر به انفاق نیستند. (اسراء، آیه 100)
4. بهانههای واهی: برخی از مردم به سبب بهانههای باطل و واهی ترک انفاق میکنند. به عنوان نمونه برخی از مسلمانان به بهانه بروز خطا از سوی نیازمندان حاضر نمیشوند به آنان انفاق کنند و بر این باورند که خطا و اشتباه نیازمندان موجب میشود که مستحق انفاق نباشند؛ در حالی که باید از خطا و اشتباه آنان چشم پوشید و با عفو و گذشت در مقام اکرام به ایشان انفاق کرد. (نور، آیه 22)
5. کفر: از دیگر علل و عوامل ترک انفاق، کفر به خدا و قیامت و معاد است. کسی که به خداوند کافر است حاضر نیست به دیگران انفاق کند. (یس، آیه 47)
6. غفلت از خدا: از دیگر علل و عوامل موثر در ترک انفاق غفلت انسان از خدا است که در آیاتی از جمله آیه 67 سوره توبه به آن توجه داده شده است.
7. غفلت از مرگ: غفلت از مرگ، از عوامل ترک انفاق مال است. (منافقون، آیه 10)
8. غفلت از قیامت: غفلت از قیامت از عوامل ترک انفاق مال از سوی مردم است که قرآن به آن توجه داده است. (بقره آیه 254)
9. ترس از فقر: ترس از تهی دستی و فقر و نداری در آینده با انفاق مال خود، از مهمترین موانع انفاق در میان ثروتمندان است که در آیات قرآنی به آن توجه داده و به عنوان یک بهانه واهی تلقی و تفسیر شده است. (بقره، آیات 267 و 268؛ اسراء، آیه 100)
10. تلقین سوء: تلقین سوء افراد و گروههای جامعه ممکن است موجب ترک انفاق از سوی دیگر افراد شود؛ به عنوان نمونه برخی با اشاره به سوءاستفاده از انفاقات از سوی برخی افراد یا نهادها بر آن میشوند تا اصل انفاقات به ویژه مالی را سست کرده و از گرایش مردم به انفاق بکاهند و در حقیقت خود که تارک انفاق هستند مانع خیر نیز شوند و دیگران را به بخل دعوت کنند. (نجم، آیه 34؛ روایات تفسیری)
11. حرص و ثروتاندوزی: حرص بر تکاثرگرایی و ثروتاندوزی از دیگر علل و عوامل ترک انفاق از سوی افراد دارا و ثروتمند جامعه است. (توبه، آیات 34 و 35)
12. جبرگرایی: بینش جبرآلود افراد، مانع انفاق مال از سوی آنان میشود. بر اساس این بینش هر کسی آنچه دارد و ندارد به سبب امری بیرون از اختیار افراد است و این اراده طبیعت با خدا است که خواسته برخی دارا و برخی دیگر ندار شوند و اگر افراد انفاق کنند در حقیقت تصرف در طبیعت یا حکمت و اراده و مشیت الهی است. به این معنا که اگر خدا میخواست خودش میداد؛ در حالی که بینش و نگرش اسلامی براساس «الامر بین الامرین» سامان یافته است و اگر خداوند در تکوین نداده ولی در تشریع خواسته تا با انفاق دستگیر دیگران باشیم. به هر حال، یکی از علل و عوامل ترک انفاق، بینش باطل جبرگرایی است که باید آن را نادرست دانست. (یس، آیه 47)
13. جهل و نادانی: جهل و نادانی افراد موجب میشود تا انفاق را ترک کنند و خود را از آثار و برکات آن محروم سازند. اینان گمان میکنند که خداوند، دانایی و توانایی انجام کمکرسانی را ندارد در حالی که خزائن الهی در دست اوست و او به هر کاری از جمله انفاق به هر کسی دانا و توانا است. جهالت افراد باعث میشود تا کارهایی انجام دهند که هیچ تاثیری جز ظلم به خودشان ندارد و اگر میدانستند، این کارها را انجام نمیدادند که از جمله آن ترک انفاقات است. (منافقون، 7)
14. سوگند: برخی از افراد در پی مسایل و رفتارهایی سوگند و قسم میخورند که انفاق را ترک کنند که این رویه از نظر قرآن غلط و نادرست است ولی از عوامل ترک انفاق است. (نور، آیه 22؛ و روایات تفسیری)
15. شیطان: از دیگر عواملی که موجب ترک انفاق از سوی افراد میشود، شیطان و وسوسههای اوست. (بقره، آیات 267 و 268) شیطان گاه وسوسه میکند تا شخص از مال خوب و برتر انفاق نکند. (همان) یعنی اگر شخص بخواهد انفاق کند او را وسوسه میکند که از جنس خوب انفاق نکند.
آثار زیانبار ترک انفاق
بر فرد و جامعه
همان گونه که انفاق آثار و برکات مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی برای انسان و جامعه انفاقگر دارد، ترک آن نیز آثار و پیامدهای زیانباری به دنبال دارد که توجه به آنها میتواند مشوقی برای انفاق کردن شود. از این رو خداوند در آیات قرآنی به مسئله ترک انفاق و آثار آن پرداخته است.
در اینجا به برخی از آثار و پیامدهای آن اشاره میشود:
1. عمل زشت: از نظر قرآن ترک انفاق از مصادیق عمل زشت است؛ یعنی کسی که انفاق نمیکند یا دیگری را به آن فرمان میدهد در حقیقت به زشتی فرمان میدهد و رفتاری ناپسند در زندگی خویش در پیش گرفته است. (بقره، آیات 267 و 268)
2. انحطاط جامعه: ترک انفاق موجب انحطاط جامعه میشود. این انحطاط به ویژه در ترک انفاق در حوزههای دفاعی و نظامی به شدت به چشم میآید، زیرا سقوط جامعه را در پی دارد.
3. هلاکت جامعه: اگر جامعه به اصل انفاق عنایت و اهتمام نداشته باشد و آن را ترک کند باید در انتظار هلاکت و نابودی باشد؛ زیرا ترک انفاقات مالی و غیرمالی موجب میشود تا ارتباط اجتماعی سست شود و جامعه نتواند نیازهای ابتدایی و طبیعی خود را از طریق اجتماع تامین کند و از همین رو موجب تباهی جامعه و هلاکت افراد جامعه میشود. (بقره، آیه 195)
4. حسرت: ترک انفاق تا هنگام مرگ، موجب حسرت و پشیمانی انسان است. (منافقون، آیه 10)
5. سرزنش: ترک انفاق مال به دیگران، درخور سرزنش خالق و خلق است. کسی که انفاق نمیکند باید منتظر سرزنش و مذمت باشد و امید نداشته باشد با ثروتی که دارد مذموم در نزد خدا و خلق نباشد. (نجم، آیات 33 و 34)
6. ستم به خود: ترک انفال مال: موجب ظلم به خویشتن است؛ زیرا مالی که خداوند داده برای رشد و رسیدن به کمالات و بهرهمندی فردی و اجتماعی و دنیوی و اخروی انسان است و کسی که ترک انفاق میکند خود را از باقیات صالحات و آثار و برکات بسیار انفاق محروم میسازد که خود مصداق ظلم به خویش است. (بقره، آیه 270؛ قلم، آیات 23 و 24 و 29)
7. محرومیت از امداد الهی: ترک انفاق موجب محرومیت از یاری خداوند و امدادهای الهی میشود که هر کسی و هر جامعهای نیازمند آن است تا بتواند از مشکلات و بحران عبور کند. (بقره، آیه 270؛ قصص ،آیات 76 و 78 و 81)
8. محرومیت از لطف الهی: محرومیت از لطف خدا، از آثار ترک انفاق است که در آیاتی از قرآن به آن توجه داده شده است. (توبه، آیه 76)
9. عذاب الهی در دنیا و آخرت: ترک انفاق از سوی ثروتاندوزان، در پیدارنده عذاب دردناک الهی است که در آیات قرآنی از جمله آیه 34 سوره توبه به آن اشاره شده است؛ خداوند در آیات 17 تا 33 سوره قلم نیز ترک انفاق در راه خدا از سوی مردم را در پیدارنده عذاب دنیوی و اخروی دانسته است.
10. خشم الهی و هلاکت: ترک انفاق موجب خشم و غضب الهی میشود و جامعه تارک انفاق باید خود را آماده بلایایی چون زلزله و سیل و توفان و مانند آن بکند که به ظاهر جزو بلایای طبیعی است ولی همین بلایای طبیعی با اراده و مشیت خداوند است که میتواند ضرر و زیانی به انسان و جامعه برساند یا نرساند. اگر خداوند، قارون را به خشم خویش با خانهاش دفن کرد، دیگر تارکان انفاق را نیز با زلزله و زمینلرزه و سیل و رانش زمین و کوه و مانند آنها دفن میکند. (توبه، آیه 34؛ قلم، آیات 17 تا 33؛ قصص، آیات 76 تا 81)
اینها تنها گوشهای از آثار و پیامدهایی است که خداوند برای ترک انفاق بیان کرده است. در آیات و روایات به جزئیات بیشتر این کلیات اشاره و به آدمی و جوامع بشری هشدار داده شده تا مواظب باشند با ترک انفاق بلایا را به جان نخرند و برای خود هلاکت و تباهی را رقم نزنند.