تضاد ظلم با معرفت توحیدی(پرسش و پاسخ)
پرسش:
آیا ظلم کردن در حق بندگان خدا میتواند نشانه این باشد که فرد ظالم با خداوند هم مشکل دارد؟
پاسخ:
از امام علی(ع) سؤال شد: عدل چیست؟ حضرت فرمود: «العدل يضع الأمور مواضعها» «عدل هر چیزی را در جای خود مینهد» (نهج البلاغه ـ حکمت 437) یا در روایت دیگری از پیامبر اکرم(ص) آمده است که فرمود: «بالعدل قامت السموات و الارض» «آسمانها و زمین بر پایه عدل استوار گردیده است» (عوالی الئالی، ابن ابی جمهور احسائی ج 4، ص 103)
از این دو روایت چنین برداشت میشود که خلقت هستی و آسمانها و زمین براساس حساب و کتاب دقیق میباشد و هر موجودی در جایگاه واقعی خودش قرار گرفته و مسیر هدایت و تکامل خود را طی میکند. از سوی دیگر این نکته نیز برداشت میشود که ظلم این است که هر چیزی را در جایگاه و مسیر خودش قرار ندهیم. بنابراین ظالم کسی است که هر چیزی را از جایگاه، بستر و مسیر طبیعی خودش خارج میکند و آنها را در غیرموضع و جایگاه اصلی خود بکار میگیرد. با ذکر این مقدمه میتوان گفت معرفت توحیدی اقتضا میکند که رفتارها و اعمال یک فرد موحد باید از هرگونه شائبه ظلم و جور به دور باشد. چرا که در غیراین صورت با مبانی معرفت توحیدی او در تضاد قرار میگیرد. قرآن کریم این نکته کلیدی را به صراحت مورد تأکید قرار میدهد.
بر اساس آیه شریفه «وَإِنْ یرِیدُوا خِیانَتَک فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکیمٌ» «امّا اگر بخواهند به تو خیانت کنند، (تازگی ندارد) آنها پیش از این (نیز) به خدا خیانت کردند و خداوند (شما را) بر آنها پیروز کرد خداوند دانا و حکیم است!» (انفال- 71)
می توان گفت کسی که به دیگری خیانت میکند یا ظلمی در رابطه با او مرتکب میشود و به هر روی، دست به گناهی میآلاید که در آن به مردم آسیب میرسد، به حتم پیش از آن، چنین گناهی را در حق خداوند مرتکب شده است. این یک اصل و قاعده کلی است. اگر کسی به همنشین خود دروغ بگوید، بهطور یقین پیش از آن به خدا دروغ گفته است. اگر کسی مال دیگری را به زور و به حرام بخورد، پیش از آن، چنین حرامی را از خدا خورده است. بسیاری در دنیا دروغ میگویند و عدهای در قیامت نیز به خدا دروغ خواهند گفت. چنین افرادی یقینا معرفت توحیدی و خدا باوری شان اشکال دارد.
کسی که در درون خود با خدای خویش بد است، نمیتواند به مردم هم خوبی نماید. آیه شریفه «الَّذِینَ آَمَنُوا وَلَمْ یلْبِسُوا إِیمَانَهُمْ بِظُلْمٍ، أُولَئِک لَهُمُ الاْءَمْنُ، وَهُمْ مُهْتَدُونَ» «(آری،) آنها که ایمان آوردند، و ایمان خود را با شرک و ستم نیالودند، ایمنی تنها از آن آنهاست و آنها هدایت یافتگانند!» (انعام- 82)
ظالم، نخست اعتقاد خویش را از دست میدهد و باطن وی به هم میریزد و سپس شکوه ظاهری او به نابودی کشیده میشود. باطن ظالم همانند ریشه درختی است که شروع به پوسیدن میکند؛ بهطوری که با وزش کمترین بادی از پای در میآید. کسی که ظلم نداشته باشد، برای دیگران امنیت میآورد. کسی که امنیت دارد، به استقلال میرسد. کسی که استقلال دارد و احساس امنیت میکند، آزادی دارد. استقلال و آزادی میوه درخت تناور امنیت است. امنیتی که با پرهیز از ظلم و ستم به دیگران و زیردستان حاصل میشود.
حاکمی که ظالم باشد، امنیت اجتماعی را از شهروندان خود سلب میکند. هدایت جایی اتفاق میافتد که امنیت وجود دارد، چون امنیت است که استقلال و آزادی میآورد. کسی که امنیت دارد بهحتم فردی قوی است؛ زیرا امنیت با ضعف سازگاری ندارد. آیه شریفه پس از یادکرد از امنیت، از هدایت میگوید: «وَهُمْ مُهْتَدُونَ». هدایت در جامعهای محقق میشود که امنیت داشته باشد. جامعهای که ستم و بیعدالتی در آن نباشد. البته این دین و ایمان درست و معرفت توحیدی ناب و بیپیرایه است که امنیت میآورد و انسان را از هرگونه ظلم و ستمی دور میکند.