kayhan.ir

کد خبر: ۸۲۹۲۶
تاریخ انتشار : ۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۲
ادوارد براون؛ جاسوس MI6 در پوشش «شرق‌شناس»

شاهکار براون؛ تغییر رویکرد انگلستان از ازل به بها


علاوه بر همه اين مسايل كه سوء ظن‌ها را به جهت مأموريتي خاص متوجه براون مي‌كند، ملاقات او باافرادي خاص كه يا به طور مستقيم با انگليسي‌ها در ارتباط بودند يا به عنوان جاسوس از انگلستان مواجب مي‌گرفتند، چنان شك برانگيز است كه بدون در نظر گرفتن نقش و رابط او در سال‌هاي قبل از مشروطه انگليسي و پس از آن مي‌توان براي او نقش و ارزش يك «مامور ويژه انگليسي‌» را قائل شد.
  ***
  بهايي كه ايرانيان پرداختند
توقف يكساله براون در ايران با نامه دانشگاه كمبريج سرانجام به پايان رسيد، اما او تا پايان عمر بر روي مسايل ايران متمركز ماند و حتي درباره تاريخ و ادبيات ايران چندين جلد كتاب نوشت‌. كه برخي از افراد همچون محمد قزويني‌(۱) اين آثار را يگانه و منحصر به فرد مي‌دانند اما بايد دانست كه براون به‌عنوان يك مستشرق كار آزموده با هدايت خاص و مأموريت مشخص به ايران آمده بود تا به سود منافع كشورش عمل كند. ساده انگاري است اگر تأليفاتش در زمينه تاريخ ادبيات ايران را خدمتي ارزنده به ايرانيان به حساب آورد; چرا كه او در اين نوشته‌ها، نه تنها نسبت به بزرگان و علماي ايران اسائه ادب نموده‌; بلكه آن چه او از فرهنگ و تمدن ايران به دنيا معرفي كرده است‌، ماهيتي استعماري دارد. با اين حال برخي از مورخان اصرار دارند كه فارغ از ماهيت استعماري اين آثار، نوشته‌هاي براون را خدمتي ارزنده به ايران به حساب بياورند، البته شايد با نگاهي بسيار خوشبينانه به اين آثار بتوان براي او خدمتي اندك نسبت به ادبيات ايران قائل شد اما افسوس كه ايرانيان براي اين خدمت بهايي گران پرداخته‌اند. نقش براون در امور سياسي ايران ـ به‌خصوص از سال 1905 تا 1912 يعني در دوران انقلاب مشروطيت ـ غيرقابل انكار است‌. طيف ايرانياني كه براون طي اين سال‌ها در قالب «كميته ايران‌» تربيت كرد، در شريان سياسي كشور چنان مدافع انگلستان و قراردادهاي استعماري آن بودند كه محال و غير ممكن بود، اين نتايج از طريق نظامي به دست آيد. ضمن اين كه براون در احيأ و گسترش بهائيت كه براي ساليان طولاني در عهد پهلوي پست‌هاي كليدي كشور را در دست داشتند و آب فراواني به آسياب استعمارگران ريختند، نقشي اساسي و حتي يگانه داشت‌. افرادي همچون سپهبد علي‌محمد خادمي‌، سرلشكر پرويز خسرواني‌، مهندس فتح‌الله ستوده‌، سپهبد اسدالله صنيعي‌، دكتر منوچهر تسليمي‌، محمدحسين احمدي‌، ارتشبد جعفر شفقت‌، هوشنگ نهاوندي‌، فرخ‌رو پارسا ،‌ حبیب ثابت پاسال و... محصول اين جريان انحرافي هستند كه اگر براون آن‌ها را به حال خود گذاشته بود، به‌طور حتم به بوته نيستي و فراموشي سپرده مي‌شدند اما دستكم 68 اثر از مجموع 468 كتاب خطي عربي و فارسي و تركي متعلق به وي كه تقديم دانشگاه كمبريج شد، مربوط به شيخيه و بابيه است و به قول آقاي زرين كوب‌: «آثار او (براون‌) مهم‌ترين مراجع در اين باب به شمارست‌.»
براون كه در طول سفر يك ساله‌اش به خوبي با اسرار بابيان آشنا شده بود، در 26 رجب تا 14 شعبان 1307‌، در شهر ماغوساي قبرس با ميرزا يحيي صبح ازل -جانشين اوليه سيد علي محمد- ديدار كرد، او سپس در 22 شعبان به عكا رفت و دو روز بعد با حسينعلي نوري معروف به بهأ در قصر بهجت ملاقات كرد.براون جريان ديدارش را اين‌گونه نوشته است‌:
پس از آن‌، پرده را بلند كرده‌، من داخل تالار وسيعي گشتم‌، در يك گوشه تالار بربالاي مخده‌اي ديدم مرد وقور محترمي نشسته كلاهي مانند تاج درويشان ولي بسيار بلندتر بر سر و دور آن عمامه كوچكي از پارچه سفيد پيچيده‌، با چشمان درخشان ...اين شخص خود بهأا... بود، پس از تقديم مراسم تعظيم به بهأا... با يك صداي ملايم نجيبانه مرا مجلوس نموده‌(۲) پس از آن نطقي نمود فقرات آن كه به‌خاطر مانده بود از اين قرار است‌: «الحمدلله كه فائز شدي‌... تو آمده‌اي كه اين مسجون منفي‌(۳) را ببيني‌... ما به جز صلاح عالم و فلاح امم غرضي نداريم ولي مردم با ما مثل مفسدين كه شايسته حبس و طرد باشند رفتار مي‌كنند... تمام ملل بايد صاحب يك مذهب شوند(۴) و جميع مردم با هم برادر گردند... جنگ‌هاي منحرف برطرف خواهد شد و «صلح اكبر» به جاي آن برقرار خواهد گرديد.»(۵)
بهأ در ملاقات با براون از لزوم ايجاد محبت و يگانگي ميان نوع بشر، پايان گرفتن «جنگ‌هاي بي‌ثمر و منازعات خانمانسوز» و تحقق «صلح اكبر» در جهان دم زد و به براون با لحني ترحم‌انگيز گفت‌:  
«جز اصلاح عالم و آسايش امم مقصدي نداريم‌. مع‌ذلك ما را از اهل نزاع و فساد شمرده‌اند و مستحق سجن و نفي بلاد... آيا اگر جميع عالم در ظل‌ّ يك دين متحد و مجتمع گردند و ابنأ بشر چون برادر مهر پرور شدند، روابط محبت و يگانگي بين نوع انساني استحكام يابد و اختلافات مذهبي و تباين نژادي محو و زايل شود، چه عيبي و چه ضرري دارد؟»
روشن است كه براون بايد از سخنان بهأ به خصوص ادعاي صلح و برادري و ادعاي ديني جديد با وجود نوشته‌هاي متعدد و تحقيقات فراوان متعجب مي‌شد! اما او كه به استناد كتاب مشهورش «موادي براي مطالعه در  باره آيين باب‌» به درستي از وجود آدمكشان و مزدوران حرفه‌اي در دستگاه ميرزا حسينعلي جريان قتل ازلي‌ها به دست ياران بهأ اطلاع داشت و از پيشينه حسينعلي بهأ و اوضاع و احوال بهاييان آگاه بود، نه تنها از اين ادعا متعجب نشد، بلكه به فراست دريافت از آن جا كه بابيان علي‌رغم گذشت دهها سال از شروع ادعاي باب‌، با اقبال در ميان شيعيان و به‌خصوص ايرانيان روبرو نشده بودند، به ناچار به تغيير استراتژي از شعارهاي جنگ به شعارهاي صلح و برادري دست زده‌اند.
اين سياست جديد كه عبارت بود از اعلام رسمي پايان شيوه اتخاذ شده از سوي باب و بابيان نخستين مبني بر برخورد خشونت بار و حتي قيام مسلحانه بر ضد دولت و ملت مسلمان ايران و توجيه ادعاها و اهداف بابيان اوليه مبني بر فتح جهاني و نابودي كفار بود، به سوي امور قلبي و معنوي نظير جذب قلوب‌، تظاهر به صلح و دوستي با همگان و تقبيح نزاع با دشمنان حتي با شيطان و طرح شعارهايي نظير وحدت عالم انساني و صلح‌، تقبيح تعصبات ميهني‌(۵) و بيزاري از هر نوع جنگي‌.
براون در عكا با هر دو رهبر ازلي و بهايي ـ باوقار! به تعبير خودش ـ در فاصله كمي رو برو شد، در نگاه نخست ازلي‌ها نيز اگر چه مانند بهايي‌ها متهم بودند كه اخبار رقيب را به دولت عثماني مي‌رسانند و رقيبشان را متهم به جاسوسي براي انگلستان مي‌كردند اما مانند بهايي‌ها دست به كشتار نزده و شايد همين نرمش بود كه براون را در ابتدا به اين تفكر واداشت‌، شايد ازلي‌ها در ميان عامه مردم در مقايسه با طرفداران حسينعلي بهأ كه به خشونت متهم بودند، از اقبال بهتري برخوردار شوند.(۶) اما روند اتفاقات به گونه‌اي ديگر بود و او به مدد اتفاقات مختلف دريافت كه حسينعلي نوري در تزوير و سياست بر برادرش ارجح است و همين مسئله باعث شد تا او دست حمايتش را از صبح ازل بردارد و بر سر بهأ بگذارد.
اين جاست كه برخي از نويسندگان همچون عباس نصر، تغيير رويكرد انگلستان از ازل به بهأ را شاهكار براون ذكر مي‌كنند.  
به راستي اگر پرداخت براون و حمايت‌هاي بعدي دولت انگلستان از بهائيت نبود، آيا اين جريان مي‌توانست بيش از يك دهه عمر كند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
-۱ محمد قزويني يكي از مدافعان براون است كه گفته مي‌شود، مقدمه كتاب نقطه الكاف را او به نام ادوارد براون نوشته است‌.
-۲ دعوت به نشستن كرد.
-۳ تبعيد شده‌.
-۴ اين نگرش در تعاليم بهاييت وجود دارد كه بايد همه پيرو بهاييت
شوند.
-۵ اگر چه بابيت و تقسيمات آن به‌خصوص بهائيت در بين مسلمانان با اقبال مواجه نشد اما سياست جهان وطني كه بهاييان در طول دوران‌هاي بعد به آموزه‌هاي خود اضافه كردند، احساسات ناسيوناليستي پيروان بهائيت را نيز گرفت و آن‌ها كه تا حدود زيادي از مسايل ديني تهي شده بودند، به ابزاري در دست استعمارگران تبديل شدند، چنان كه بهاييان در عصر پهلوي براي تأمين منافع غرب‌، هيچ وطني را نمي‌شناختند.
-۶ انتشار كتاب موسوم به نقطة الكاف توسط براون‌، ناخرسندي بهاييان را به‌دنبال داشت و آن‌ها اين كار را اقدامي به سود رقيبان ازلي خويش تلقي كردند. از اين رو به دستور عبدالبهأ يا به عبارتي عباس افندي فرزند حسينعلي نوري‌، ميرزا ابوالفضل گلپايگاني در پاسخ به آن به تأليف مستقلي به نام كشف الغطأ دست زد كه به‌علت مرگ او ناتمام ماند و مهدي گلپايگاني آن را تمام كرد و در عشق آباد از 1330 تا 1334 ق‌، منتشر شد اما به‌دليل تغيير جو سياسي خاورميانه پس از فروپاشي امپراتوري تزاري (حامي آن دوره بهاييت‌) حاكميت بريتانيا برفلسطين و هراس از تقابل با پروفسور انگليسي‌، بهائيان مجبور شدند تا نسخه‌هاي كشف‌الغطأ را به سرعت جمع و بسوزانند.