جهاد با جهل(نگاه)
فاطمه جعفریان
تاریخ را که دقیق ورق بزنیم در لابهلای اوراق پرحادثهاش جهل را مییابیم خصلتی که در میان خصوصیات بشری بزرگترین عامل ناکامیها و سیهروزیها و شقاوتهای بشری بوده است. اوراق نوشته و نانوشته تاریخ سراسر پر است از حکایت انسانهایی که نادانسته پیاده نظامی شدند برای رسیدن شیطانهای انسانی به اهداف شومشان. تکفیر را جهل ساخت، داعش را جهل ساخت اصلاً بگذارید عقبتر برویم استکبار و استعمار را نیز جهل ساخت همه کشتههای پشته شده تاریخ را نیز جهل ساخت. این یک واقعیت است، تعداد کسانی که در طول تاریخ دانسته به بشریت خیانت کردند از کسانی که نادانسته و جاهلانه انسانها را گرفتار ظلم و بندگی و مرگ کردند بسیار کمتر بوده است. اصلاً اگر شیاطین انسانی با تعداد اندکشان نمیتوانستند لشگرهای انبوهی از جاهلان را با خود همراه کنند و از آنها برای خود پیادهنظامی مطیع بسازند کاری از پیش نمیبردند انگار این رسم روزگار است که همیشه جاهلان و شیاطین در اتحادی شوم در جایجای تاریخ آفریننده غمناکترین تراژدیهای بشر و سد کننده زیباترین اندیشههای بشری باشند. در واقع تاریخ چیزی نیست جز حکایت انسانهایی که فریب خوردهاند تا نادانسته مجری اهداف کسانی باشند که خوب میدانند چه میکنند و چه میخواهند.
این رسم روزگار است رسمی که همیشه بوده و هنوز هم پابرجاست. اگر خداوند در قرآن از جهاد کبیر میگوید و رهبری دلسوزانه و دردمندانه بر پایه همان قرآن و شرایط زمان از جهاد کبیر دم می زنند و همگان را به آن میخوانند، یعنی رسم جهل زمان نمیشناسد و ایستادن در برابرش تمامی ندارد. یعنی فقط انسانهای صدر اسلام نبودند که باید در برابر استحمار شیاطین انسانی میایستادند و مخالف خواستهشان عمل میکردند و از عقیده و آزادیشان دفاع میکردند، این مسئولیت برای انسانهای امروز هم هست که اگر این مسئولیت امروز بیشتر نشده باشد کمتر نشده که حیلهها پیچیدهتر شده و ایستادن در برابرش سختتر.
رسم جهل مکان هم نمیشناسد. فقط قاتلان تکفیری در جغرافیای خاص خویش نیستند که حاملان جهل امروزند. فقط آنها نیستند که سادهلوحانه بزرگترین ضربهها را به اندیشهای میزنند که مصرانه معتقدند در حال خدمت به آنند! چون شیاطین انسانی روزگار آنها را متقاعد کردهاند که اینگونه است. همه انسانها در جایجای این کره خاکی میتوانند در هر جایگاهی و مکانی و موقعیتی و با هر عقیده و مسلک و مرامی حتی به مراتب بیشتر از آنان بار این جهل را به دوش بکشند و عاملانش را یاری دهند آخر حکایت شیاطین انسانی این روزگار حکایت سلطه است و استثمار آن هم نه در یک محدوده جغرافیایی در اندازهای به وسعت همه جهان و همه انسانها با هر نوع فکر و نژاد و ملیتی.
جهل را باید شناخت تا بتوان در برابرش ایستاد. جهل یک ویژگی است، خصوصیتی که میتواند تو را ناخواسته وادار به کاری کند که نتیجهاش بیآنکه بخواهی همانی باشد که دشمنانت میخواهند. همانی باشد که استکبار میخواهد. همانی باشد که دشمنان عقیده و سرزمینت میخواهند، همانی باشد که سلطهگران مستکبر روزگار میخواهند.
اگر متعصب باشی، اگر بدون دلیل بر هر چه به تو منتسب است از انسانها تا اندیشهها صرفاً به این دلیل که به تو نزدیکاند پای بفشاری. اگر خودمحور شوی و متعصبانه خود را مصون از هر اشتباهی بدانی و حاضر نشوی اشتباهاتت را بپذیری درگیر جهلی.
اگر هر آنکه و هر آنچه را که با تو مخالف است صرفاً به دلیل مخالفتش با خودت بیهیچ منطقی برانی و ناحق بدانی و عنوان غیر را به او بدهی، اگرچه هموطن و همکیش و دلسوز تو باشد و همه را جز مجیزگویانت دشمن بدانی. اگر این مخالفان را در اوج عصبانیت برانی و آنها را مستحق هر برخوردی از فحش تا سر بریدن! بدانی درگیر جهلی.
اگر اشتباهت را نپذیری و به جای سعی در اصلاحش مدام بیدلیل و با هر بهانه تنها مدافعش باشی و تعریف و تمجیدش کنی، اگر ندانی که چه میکنی آن قدر که دوست و دشمن را گم کنی و مدام دوستان دلسوزت را برانی و دشمنانت را به این قیمت از خود شاد کنی و حتی حاضر نباشی در برابر ظلم و تعرضی که به تو و دوستانت روا میدارند در برابرشان بایستی درگیر جهلی.
اگر درگیر جهل باشی اگر این خصوصیات را داشته باشی تو در خود یک داعشی داری، یک جاهل که میتواند نهتنها خودت را که جامعهات را به قهقرا ببرد. اگر اینگونهای باید مجاهد باشی. باید لباس رزم بپوشی و بدانی که وقت وقت جهاد است. وقت جهاد کبیر، وقت فاصله گرفتن از همه خصوصیات و اخلاقیاتی که میتواند از تو پیاده نظام استکبار بسازد. همه ما در هر مقام و موقعیتی امروز برای خودمان، برای انقلابمان، برای آزادیمان، برای عقیدهمان و برای فردای سرزمینمان موظف به جهادیم، موظف به جهاد کبیر و ایستادن در برابر همه آنچه که استکبار جهانی از ما میخواهد.