kayhan.ir

کد خبر: ۸۲۲۵۵
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۷

اخبار ویژه


به پای کیهان بپیچ و با مدیران اشرافی حساب کن!
یک روزنامه زرد اجاره‌ای ضمن تقطیع و حذف استدلال‌های مدیرمسئول کیهان در مناظره تلویزیونی، به ناسزاگویی علیه وی پرداخت.
براساس اطلاعات موثق، علت این قبیل رفتارها چند موضوع است. 1- کسب معروفیت و شهرت به واسطه درگیر نشان دادن خود با یک مدیر رسانه‌ای اثرگذار 2- فاکتور کردن همین درشت‌گویی‌ها برای برخی مراکز دولتی مورد انتقاد مستند کیهان و امتیازگیری از آنها (بنابر اخبار موثق آفتاب یزد در برخی بازارها نظیر سیداسماعیل به رایگان توزیع می‌شود) 3- مقدمه چینی برخی پناهندگی‌های سیاسی بلاوجه به آمریکا و اروپا نظیر شامورتی بازی‌هایی که سردبیر دون پایه آفتاب یزد کرد و سپس در آمریکا پناهندگی گرفت.
آفتاب یزد در تیتر اول خود تحت عنوان «آلزایمر سیاسی یک روزنامه‌نگار» و کاربست ادبیاتی نظیر «مرد پرچانه و همیشه عبوس و ترش‌رو، شمشیرش را از رو بسته و...»  نوشت: او مرد روزهای بدبینی است. او کوباندن برجام و دولت را از نان شب واجب‌تر می‌داند... شاید دلواپس قصه ما به آلزایمر سیاسی مبتلا شده و مرد گفتارهای متناقض است. مثلا وقتی شریعتمداری گفت «خانم کلینتون گفته بدون شلیک یک گلوله ایران را مهار کردیم.»  پاسخ خرازی، پاسخ بسیار زیبایی بود؛ پاسخی که باز هم نشان از فراموشکاری‌های شریعتمداری  داشت، خرازی گفت: «چه طور شما به آمریکایی‌هایی که می‌گویید فاسق، به حرفشان استناد می‌کنید؟» و این عنصر انقلابی در جواب، حرفی زد که از اساس بسیاری از آنچه را که تا به امروز گفته بود را زیر سوال برد! شریعتمداری گفت: «چون حرف آنها سند است.» آری! شریعتمداری این بار حرف آمریکایی‌ها را سند قلمداد کرد، همان‌هایی  که جز فسق و فجور کار دیگری از آنها برنمی‌آید!
از سویی دیگر، وی که خود نیک آگاه است بابک زنجانی زاییده دولت سابق بوده است، خود را به کوچه‌ای دیگر زده و  موجود بودن عکسی مشترک از هاشمی و زنجانی در یک مراسم را لابد دلیلی بر دخالت هاشمی در پدیده زنجانی توصیف کرد، هر چند خرازی رندانه به عکسی دسته جمعی که در آن احمدی‌نژاد و عناصری منفور حضور دارند اشاره کرد و می‌گوید: «آقای احمدی‌نژاد هم در سازمان ملل با شارون عکس گرفت.»
این روزنامه زنجیره‌ای می‌افزاید: اما شاید اوج این مناظره زمانی بود که شریعتمداری خطاب به اصلاح‌طلبان گفت: «دوستان شما مقابل فساد سکوت کردند»  و خرازی پاسخ داد: «دوستان ما آن زمان نبودند و شما آزادانه حرف می‌زدید».
روزنامه مذکور ضمن کتمان انتقاد و اعتراض‌های متعدد کیهان نسبت به دولت سابق به دروغ مدعی شد کیهان تیتر یک «8 سال خدمات دولت خدمتگزار» را منتشر کرده، حال آن که کیهان همواره بر خدمات دولت نهم و برخی اجزای دولت دهم تاکید داشته و همزمان به برخی عملکردهای انحرافی دولت دهم اعتراض‌های جدی داشته به نحوی که یارانه مطبوعاتی کیهان از سوی  همان دولت قطع شد و احمدی‌نژاد مدعی بود من نه شرق می‌خوانم و نه کیهان.
آفتاب یزد همچنین مدعی شد روحانی آمریکا را کدخدای اروپا می‌داند و نه ایران. این در حالی است که روحانی در همایش گازی تصریح کرد «ما باید همراه شویم، نمی‌توانیم در برابر  قدرت‌های بزرگ بایستیم، با شعارهایی که گاهی هم توخالی است».
یادآور می‌شود برخی استدلال‌های مدیرمسئول کیهان به دلایل کاملا روشن توسط گردانندگان بی‌مایه و ترسوی آفتاب یزد تقطیع شده است، از جمله آنجا که درباره استناد به مواضع آمریکایی‌ها، به ماجرای قرض گرفتن الاغ همسایه استناد کرد. «پیرمرد همسایه می‌گفت الاغ را به دیگری قرض داده‌ام... اما ناگهان صدای الاغ بلند شد و اعتراض همسایه دیگر را موجب شد که؛ مگر نمی‌گفتی الاغ را قرض داده‌ام. پیرمرد همسایه در پاسخ گفت تو حرف این الاغ را باور می‌کنی و حرف من پیرمرد را قبول نمی‌کنی؟  و همسایه گفت؛ صدای این الاغ سند است»! و معلوم نیست چرا آفتاب یزد دوستان خود را مخاطب تمثیل شریعتمداری دانسته است! ضمن آن که  این استدلال روشن است که آمریکایی‌ها مطالبی را درباره فکت شیت و برجام گفتند که در این سو تکذیب شد اما گذر زمان نشان داد که آن اخبار درست بوده است. وقتی توماس فریدمن می‌گوید با غلاف خالی از اسلحه از دولت ایران امتیاز گرفتیم و کری و اوباما به کنگره می‌گویند  که اگر برجام عملی نمی‌شد، تحریم‌ها در آستانه فروپاشی  قرار داشت و حتی شرکای ما حاضر به ادامه تحریم‌ها نبودند،  و هنگامی که معلوم می‌شود  خزانه خالی نبوده که در همین دوره تبدیل به بزرگ‌ترین وارد‌کننده خودروهای لوکس اشرافی و لوازم آرایشی و... در منطقه شده‌ایم، - با وجود همه واقعیت‌های روشن- چرا نباید «صدای الاغ آمریکایی» را سند بدانیم؟!
اما درباره بابک زنجانی، فقط موضوع تصاویر اعطای لوح و نشان تقدیر به وی از سوی هاشمی و روحانی مطرح نیست. نه کیهان بلکه نشریه کارگزارانی آسمان بود که از قول وی نوشت کاسبی‌های توأم با رانت را 20 سال پیش به واسطه پیوند با رئیس بانک مرکزی و توزیع دلار و سود خالص، روزانه 17 میلیون تومان و خرید یک دفتر تجاری در خیابان میرداماد آغاز کرده و سپس کار خود را توسعه داده است. مفسدین اقتصادی نظیر زنجانی و شهرام جزایری و... که قارچ نیستند یک شبه سبز شوند!... عجیب اینکه رسانه‌های زنجیره‌ای تصاویر تقدیر هاشمی و روحانی از زنجانی را با عکس یادگاری سران شرکت‌کننده در مجمع عمومی سازمان ملل را که در آن احمدی‌نژاد و شارون در دو منتهی‌الیه چپ و راست عکس به فاصله 15-20 نفر ایستاده‌اند مقایسه کردند!!
و بالاخره اینکه افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی نه به خاطر اعتراض به فساد اقتصادی بلکه به خاطر وطن‌فروشی و برپایی آشوب نیابتی در زندان افتادند و نشانه بی‌صداقتی آنها همین است که چهره‌ها و نشریات مدعی اصلاح‌طلبی علنا مدیران حرام‌خوار نجومی و بی‌کفایت را در کنار شهرام جزایری و مه‌آفرید خسروی به عنوان «سرمایه‌های ملی»، «کارآفرین‌های نابغه و نمونه» و «استیو جابزهای ایرانی» معرفی می‌کنند!  آیا با این همه عجیب نیست که ژست مبارزه با فساد هم می‌گیرند؟!
و بالاخره، عصبانیت آفتاب یزد کاملا مصنوعی است! چرا که این روزنامه در میان روزنامه‌های زنجیره‌ای هم به روزنامه‌ای شهرت دارد که در مقابل کارفرمایان خود فرمول «به فرموده» را به کار می‌گیرد. مناظره شریعتمداری و خرازی در مقابل چشم دهها میلیون بیننده در داخل و خارج کشور پخش شده و آفتاب یزد می‌داند که نمی‌تواند با تحریف آن، برای کارفرمایان خود آبرویی کسب کند، اما چرا با این حرکت دست به «خودزنی» می‌زند؟ و چرا سایر روزنامه‌های زنجیره‌ای حاضر نشده بودند، مطلبی که آفتاب یزد به چاپ رسانده را درج کنند؟!  و بر این اعتقاد بوده‌اند که حاضر نیستند آبروی روزنامه‌شان را پای اینگونه دروغ پراکنی‌ها که دهها میلیون نفر شاهد آن بوده‌اند، قربانی کنند؟ و بازتاب‌های گسترده مناظره یاد شده را نادیده بگیرند؟!  پاسخ این پرسش‌ها روشن‌تر از آن است که نیازی به شرح و تفصیل داشته باشد، برخی از روزنامه‌های زنجیره‌ای اعتقاد داشتند نمی‌توانیم در کانال‌های مجازی خود که مراجعه کننده فراوانی دارد آقای خرازی را به شدت مورد ملامت قرار دهیم و حتی از روحانی بخواهیم که رابطه وی با دولت را تکذیب کند تا اظهارات وی به پای دولت نوشته نشود ولی در همان حال در روزنامه‌های خود از وی تعریف و تمجید کنیم!

خیز دولت برای دور زدن مجلس در تصویب برنامه پنج ساله توسعه!
تحرکات غیرقانونی دولت برای دور زدن مجلس در روند تصویب لایحه برنامه «پنج‌ساله» ششم توسعه، اعتراض نایب رئیس اصلاح‌طلب مجلس را هم موجب شده است.
به گزارش اعتماد اختلاف میان مجلس و دولت بر سر شکل بررسی برنامه ششم توسعه، روند بررسی این لایحه را وارد فاز تازه‌ای کرد.
در حالی نمایندگان مجلس اختلاف نظر خود با رئیس جمهور در خصوص مفاد لایحه برنامه ششم توسعه را علنی کرده‌اند که این لایحه برای دومین بار از سوی دولت به مجلس ارایه شده است.
نمایندگان مجلس با استناد به قانون برنامه و بودجه، مصوب سال 1381 بر این اعتقادند که لازم است کلیه مفاد پیش‌بینی شده در برنامه ششم توسعه در قالب لایحه به مجلس ارایه شود حال آنکه رئیس جمهور بر این عقیده است که طبق قانون اساسی، بررسی برنامه ششم در حوزه اختیارات رئیس جمهوری است و آنچه به مجلس ارایه شده نیاز به مصوبه دارد.
اعتماد از قول برادران شرکاء ، رئیس اسبق سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی نوشت: اگر این توافق صورت گیرد می‌شود به جای آنکه برنامه به مجلس ارایه شود تا تبدیل به قانون شود، در شورای عالی اقتصاد به تصویب برسد.(!!)
یادآور می‌شود شورای اقتصاد نهاد زیرنظر دولت است. این روزنامه در عین حال از قول پزشکیان نایب رئیس اصلاح‌طلب مجلس نوشت: اول دولت لایحه‌ای تحت عنوان اصلاح‌ و یا ویرایش برنامه ششم با امضای آقای نوبخت به مجلس فرستاده است که امروز نیز نمایندگان تذکراتی را در مورد آن مطرح کردند که ما آن را وارد می‌دانیم چون قانون برنامه باید با امضای رئیس جمهور به مجلس ارایه شود و معاون رئیس جمهور نمی‌تواند آن را امضا کند.
پزشکیان می‌گوید: انتظار ما این است که دولت به مجلس لایحه برنامه و نه یک‌سری احکام را ارایه دهد و بعد بخواهد مجلس مجوزهای لازم را نیز صادر کند. ما باید بدانیم که محتویات برنامه چیست و سپس آن را به تصویب برسانیم و نه اینکه احکام کلی صادر شود و انتظار داشته باشند مجلس آن را تصویب کند.
وی گفت: وقتی ما نمی‌دانیم دولت می‌خواهد در قالب برنامه توسعه چه کاری انجام دهد نمی‌توانیم مجوزهای لازم را نیز بدهیم چون دادن مجوز به معنای نظارت بر آن کار است که باید این موارد به روشنی مشخص شود.
از سوی دیگر تاج‌گردون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس با اشاره به ارایه لایحه احکام مورد نیاز برنامه ششم به مجلس نهم عنوان کرد: با اصرار مجلس مبنی بر اینکه به جای احکام مورد نیاز برنامه باید خود برنامه ششم به مجلس ارایه شود، لایحه ای که در مجلس دهم تقدیم شد، عنوان لایحه برنامه ششم را دارد. وی افزود: رئیس جمهور نگاهی را مطرح کردند که نیازی به تصویب برنامه توسعه در مجلس نیست و تنها باید احکام مورد نیاز به تصویب برسد اما ما تقریباً در مجلس در این زمینه اتفاق نظر داریم که برنامه باید به تصویب مجلس برسد.

روایت اصغرزاده از نقش کارگزاران در ایجاد فساد و بی‌عدالتی
عضو مرکزیت حزب اشرافی کارگزاران با وقاحت مدعی شد انقلاب در مأموریت عدالت اجتماعی شکست خورده است.
در حالی که بسیاری از صاحب‌نظران حزب اشرافی کارگزاران را ریل‌گذار و عامل اصلی بسیاری از رویکردهای تبعیض‌آمیز و اشرافی معطوف به ایجاد شکاف طبقاتی می‌دانند، سعید لیلاز در گفت‌وگو با مجله مهرنامه (به سردبیری محمد قوچانی) گفت: من سال 87 برای یک نشریه اسپانیایی نوشتم که به نظر من ما در اصلی‌ترین مأموریت خود یعنی عدالت اجتماعی شکست خورده‌ایم و به بیانی همراهانه‌تر، هنوز به مأموریت اصلی جامه عمل نپوشانده‌ایم.
این اظهارات وی به قدری گستاخانه و از موضع فرار به جلو بود که ابراهیم اصغرزاده- دیگر شرکت کننده میزگرد مهرنامه- در پاسخ می‌گوید: جامعه در دوره سازندگی در یک بی‌تعادلی به جایی رسید که در مشهد، در شهر ری، اسلامشهر و... اعتراضات شکل گرفت. (لیلاز: به خاطر چند اتفاق جزئی که رخ داده، نباید کل روند را زیر سؤال ببریم...) اصغرزاده: چند اتفاق جزئی؟ البته، قرار نیست در اینجا کسی را محاکمه کنیم؛ اما هر کسی باید سهم خود را بپذیرد. ما باید به این سؤال پاسخ دهیم که چگونه جامعه‌ای که دوره سازندگی و اصلاحات را پشت سر گذاشته است و علی‌الظاهر دولت بعدی باید یک قدم این روند را به پیش می‌برد، بازگشت 180 درجه‌ای داشت؟
لیلاز در ادامه مدعی شد: اتفاق بزرگی که افتاد، این بود که ما در تمام این سال‌ها یعنی از سال 1368 تا سال 1384 موفق شدیم چنان پمپاژی از ثروت به طبقات محروم جامعه ایران کنیم که حتی دهک‌های دوم، سوم و اول هم قدرت خرید خودرو پیدا کردند. یعنی در حالی که یک پراید هشت میلیون تومان بود، شما با دو الی سه میلیون تومان می‌توانستید یک پراید از کمپانی بخرید.
اصغرزاده در مقابل می‌گوید: نیروی کار که باید  به عنوان عامل مهم توسعه در نظر گرفته شده و از آن صیانت شود، در دولت‌های سازندگی و اصلاحات متأسفانه آسیب دید. برخی از این خودروهایی که آمار تولید آن را دادند، برای افرادی بود که می‌خواستند بیشتر کار کنند و شغل دوم آنها مسافرکشی بود. یعنی کالای لوکس و برای اینکه با خانواده به تفریح بروند، نبود.
دولت آقای هاشمی به رغم اینکه تلاش کرد در کشور توسعه ایجاد کند به دلیل انسداد سیاسی و بی‌توجهی به مشارکت اجتماعی طبقات پایین دست اجتماعی که چرخ حرکت اقتصاد دوره آقای هاشمی بودند، مصونیت و حمایت لازم را دریافت نمی‌کردند... سیاستی که آقای هاشمی با شتاب به جلو می‌برد، تماماً سیاست‌های بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول بود.
وی با اشاره به طلاق عاطفی مردم با دولت در دوره‌ هاشمی گفت: خصوصی‌سازی دولت آقای هاشمی فاسد بود. وام‌های خارجی که گرفته شده بود تا به صنعت تزریق شود، فساد ایجاد کرد. دلارها توزیع شد و مردم به سفرهای خارجی رفتند. برخی دوستان همان زمان می‌گفتند اساس بر بنیادی بودن قیمت‌ها و آزادی عمل آن است. اصل را بر کارکرد آزادانه قیمت‌ها می‌گذاشتند، ولی ما تأکید بر الزامات نهادی داشتیم؛ می‌گفتیم اول اصلاح بروکراسی دولتی و توانمندسازی نهادهای نظارتی، بعد بروید سراغ کالایی‌سازی همه چیز یا بازاری‌سازی دولت. اول دموکراتیزه کردن بدنه دولت بعد خصوصی‌سازی و بازار آزاد وگرنه بر سر ما همان خواهد رفت که سر شوروی وارد آمد. بعد هم دیدید چطور از چاله نظام متمرکز دولتی مهندس موسوی به چاه یک فساد سیستماتیک اقتصادی افتادیم؟!
اصغرزاده می‌گوید: یادتان رفته سیاست تعدیل و خصوصی‌سازی هاشمی رفسنجانی منجر به چه بلبشویی در اقتصاد کشور شد؟! حتی به واکنش‌های خیابانی فقرا انجامید. در بعضی نقاط شورش شد. در سطح انباشت ثروت و تغییر مالکیت نیروهای نظامی - امنیتی را هم آلوده اقتصاد کرد و بزرگترین سرمایه‌ها را به شبه‌دولتی‌ها منتقل کرد. به جای خصوصی‌سازی، اختصاصی‌سازی شد. آزادسازی قیمت‌ها به خصوص نرخ ارز که صرفاً در انحصار دولت بود نه تنها مشکل اقتصاد جنگ‌زده ما را حل نکرد که خودش از جنس تبانی دست‌اندرکاران و نیروهای دارای انحصار برای افزایش قیمت تلقی شد و به بی‌اعتباری دولت و عدم اعتماد عمومی انجامید. اواخر دولت هاشمی شکاف دولت- ملت به بیشترین عمقش پس از انقلاب رسید نه بهبود کیفیت نه ارتقای کارآیی و بهره‌وری هیچکدام به دست نیامد؛ جز افزایش قیمت‌ها و تورم. درست است که دولت هاشمی توانست رونق و رشد را به اقتصاد کشور برگرداند و دست به ابتکارات بزرگی در حوزه تولید انرژی آبی و برقی بزند، ولی همان تورم خانمان‌برانداز خیابان را از دست هواداران دولت گرفت.
یادآور می‌شود پیش از این پیوستن کسانی چون سعید لیلاز (فتنه‌گر بازداشتی سال 88 و مرتبط با سفارت انگلیس و محمد قوچانی به مرکزیت کارگزاران موجب استعفای اعتراضی محمد هاشمی از این حزب شد.