kayhan.ir

کد خبر: ۸۲۱۸۷
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۵۳
نقدی بر نظرات طرفداران تولید محصولات تراریخته در داخل کشور(بخش پایانی)

آیا محصولات تراریخته داخلی بی‌خطر است؟


* الهام انصاری- دانشجوی دکتری ژنتیک مولکولی - اصلاح نباتات
بررسی و آسیب‌شناسی تولید محصولات دست کاری شده ژنتیک (تراریخته) در داخل کشور به جای واردات، موضوع مطلب هفته گذشته بود که در آن به نقد جدی برخی دیدگاه‌های موافقان تولید این محصولات در داخل کشور پرداخته شد. موافقانی که خود از جدی‌ترین مخالفان واردات محصولات دستکاری شده ژنتیک به کشور به علت خطرات بسیار زیاد آنها از جمله ناشناخته بودن منشاء و چگونگی تولید این محصولات و ناتوانی در بررسی کافی محصولات غذایی در مبادی ورودی کشور، امکان تهدید بیوتروریسم و... هستند، اما معتقدند به علت تأمین و جبران کمبود کامل نیاز غذایی کشور مجبور به تولید محصولات تراریخته در داخل کشور و البته با نظارت و کنترل بر روی این پروژه هستیم. در مطلب هفته گذشته که به نقد نظرات موافقان تولید محصولات تراریخته در داخل کشور اختصاص داشت به نکاتی پرداخته شد ازجمله لزوم ارائه راهکارهایی برای کم شدن نیاز کشور به محصولات غذایی و استفاده بهینه از امکانات موجود، وجود ابهامات و نا شناخته بودن بخش عمده‌ای از علم و دانش مربوط به ژن‌های انسان ،گیاهان و موجودات دیگر، لزوم استفاده از روش‌های طبیعی و سنتی در اصلاح نباتات و افزودن و کاستن طبیعی ژن‌ها، تأکید بر ضعف ساختاری نظارت بر تولید و عرضه محصولات غذایی حتی در موارد کم اهمیت‌تر نسبت به محصولات تراریخته و وجود روش‌های مناسب برای استفاده کمتر از سم به جای دست کاری ژن‌ها به منظور سم‌زدایی و .... در بخش دوم و پایانی این مطلب به بررسی و نقد بخش دیگری از نظرات موافقان تولید محصولات دست کاری شده ژنتیک در داخل کشور می‌پردازیم.
خود اتکایی با تراریخته؟
یکی از موافقان تولید محصولات تراریخته در کشور معتقد است: «این مسئله به نظر من یک زمین بازی است که دشمن برای ما فراهم کرده و به‌ جای اینکه ما مسیر خوداتکایی در اقتصاد و به خصوص امنیت غذایی را طی کنیم، دانشمندان داخلی خود را برای دستیابی به گونه‌های متناسب با اقلیم ایران ناامید می‌کنیم و ماحصل این کار به جیب واردکنندگان مواد غذایی و واردکنندگان سم و نظایر آن می‌رود.»
در پاسخ به این حرف باید گفت، در سایر کشورها حتی در خود اروپا نیز گروه‌های سبز و دوست‌دار طبیعت با تولید تراریخته‌ها که به گفته آقایان اغلب دارای بازده بسیار بیشتر و سود سرشار برای آنها است در خاک کشور خودشان و نه مثلاً در آمریکا که رقیب آنهاست مخالفت می‌نمایند. البته می‌توان قضیه را به نحو دیگری دید که کاملا برعکس نظریه فوق است یعنی چه بسا افرادی که با تولید محصولات تراریخته و تبلیغ برضد محصولات طبیعی و سالم ضمن به رکود کشانیدن تولیدات طبیعی، امتیاز مادی تراریخته‌ها را که خود تولید کنندگان اولیه آن هستند به دست گرفته و درآمد همیشگی کلان را از آن خود سازند وگر نه چرا برخی از ایشان در کنار ترویج محصولات تراریخته از بدی محصولات ارگانیک! که طبیعی و سالم می‌باشند داد سخن سر می‌دهند؟ (همان گونه که شرکت آمریکایی «مونسانتو» با دستکاری ژنتیک محصولات کشاورزی حق انحصاری آنها را از آن خود می‌کند. هنگامی که مونسانتو برای اولین بار دانه‌های سویای اصلاح‌شده خود را در آرژانتین به فروش رساند، خواستار پرداخت حق انحصاری نشد. اما چند سال بعد پس از آنکه این شرکت سهم بزرگی از بازار جهانی را به دست آورد و کشاورزان را وابسته نمود، به آرژانتین بازگشت و از کشاورزان درخواست پرداخت هزینه حق انحصاری را کرد.) به علاوه معمولاً وقتی بذر تراریخته از یک کمپانی خریده می‌شود سم و کود نیز باید از همان شرکت و مناسب آن بذر تهیه گردد!
سفارش برخی آزمایش‌ها به خارج کشور
گفته می‌شود:« اگر ما ناچار به استفاده از محصولات اصلاح ژنتیکی هستیم، آیا اطمینان‌بخش‌تر نیست که محصول از سوی دانشمند ایرانی و تحت‌نظارت مراجع رسمی کشور تولید شود تا اینکه محصول اصلاح‌شده خارج از کشور را وارد کنیم که ممکن است در کنار ژن مقاومتی که ایجاد کرده، ژن‌های ناخواسته دیگری را به تعمد ایجاد کرده باشند. اگر سفره غذایی کشور را به واردات محصولات تراریخته از مقاصد نامعلوم بسپاریم کم خطر‌تر است یا به دانشمندان متعهد خودمان کمک کنیم تا به سرعت با راندمان بهینه و قابلیت‌های بومی، همان محصولات را در کشور خودمان تولید کنند؟»
در پاسخ به این اظهارات نیز متاسفانه باید مطرح نمایم که علم و دانش و تکنولوژی آقایان در زمینه شناسایی، کلونینگ و انتقال ژن نه فقط وارداتیست که در بسیاری مراحل کار وابسته به خارج از کشور می‌باشد!
اطلاع دارم که در بسیاری از آزمایشگاه‌های داخلی، درصورت حصول فقط قطعه‌ای DNA، آن را برای توالی یابی به خارج از کشور می‌فرستند و چون قطعه DNA و توالیهای نوکلئوتیدی آن با چشم قابل رؤیت نمی‌باشد، اصل را بر اعتماد! به شرکت توالی یابی‌کننده قرار می‌دهند! و باز هم در این میان هرگونه دخالتی میسر است و در مثلاً الکترو فورز اختلاف قطعه فرستاده شده با قطعه تحویل داده شده در صورت اختلاف در تعداد کمی نوکلئوتید تقریبا قابل تشخیص نیست.
حتی در برخی مواقع زحمت شناسایی ژن جدید را متحمل نشده و برای انتخاب یک ژن مثلاً مقاومت، به سایت NCBI آمریکایی مراجعه می‌نمایند! نکته اینکه هر ژن از هزاران نوکلئوتید تشکیل شده است و برخی از این نوکلئوتید‌ها می‌توانند در تغییر جزئی پروتئین حاصله نسبت به پروتئین مورد نظر مؤثر باشند. این تغییرات گرچه ممکن است در مرحله شناسایی پروتئین تولید شده توسط ژن انتقال یافته به دلیل اتصال آنتی بادی به آن دور بماند اما ممکن است در بدن موجود زنده واکنش متفاوتی را ایجاد نماید. این امور قابل تخمین و در صورت اصرار آقایان بر تولید تراریخته داخلی، شایسته تحقیق است که بعید است در این موارد تا کنون تحقیقاتی را انجام داده باشند.
مطلب دیگر اینکه گاه سرهم بندی نوکلئوتیدهای ژن و یا کلاً تهیه ژن آماده را نیز به آزمایشگاه‌های خارج از کشور سفارش می‌دهند. بسیاری از اقلام دیگر جهت این امر نیز حین کار معمولاً سفارش داده شده و وارد خواهند شد و متاسفانه از نظر این آقایان نه من و نه شما لزومی ندارد که وارد ریز مسایل شویم. در واقع ما در این بخش از پروژه‌ها و در ریز کار ایشان محرم و مورد وثوق آنها نیستیم اما چون صرفاً کار خود را در داخل می‌خواهند انجام دهند باید به ایشان لزوماً اعتماد و اطمینان داشته باشیم؟
متاسفانه همان طور که دشمنان به جای تقبل هزینه جنگ در کشورهای دیگر و اعزام نیرو، با جذب تروریست از کشورهای دیگر بدون دردسر جنگ‌های نیابتی برپا می‌سازند در زمینه محصولات مصرفی غذایی و غیرغذایی هدف نیز تولید آنها و آن مقدار از دانش را که به کار آن بیاید سخاوتمندانه در دسترس متخصصان جهان سوم قرار می‌دهند. از این روست که ما اتفاقاً به تکنولوژی‌های پیچیده تولید نوشابه‌های گازدار در انواع مختلف آن به همان سبک غربی(یعنی مثلا با استفاده ازCO2 و نه با هیچ گاز مفید دیگری) و یا تولید قوطی‌های کنسرو و اخیراً تکنولوژی تولیدات تراریخته محصولات خوراکی کشاورزی دقیقاً دست یافته ایم.
نکته دیگری که با استناد به برخی نظرات رهبر معظم انقلاب در باب لزوم کسب علم و فناوری در دفاع از تولید محصولات دست کاری شده ژنتیکی مطرح می‌شود این است که: «در حوزه‌هایی که مربوط به دانش و تکنولوژی‌های نوین می‌شود، چند نوع نگاه وجود دارد یک نوع نگاه همان دیدگاه رهبر انقلاب است که می‌فرمایند ما در جمهوری اسلامی ایران باید برای کسب پتانسیل در همه عرصه‌ها و فناوری‌ها و دانش‌ها بدون توقف پیش برویم.»
تکنیک مجهول یا علم؟
در پاسخ باید گفت بهتر نیست در اثبات ادعاهای خودمان از رهبر انقلاب هزینه ننماییم و یا لا اقل اگر می‌خواهیم از سخنان ایشان یاد نماییم نگرشی جامع‌تر نسبت به دیدگاه‌های ایشان داشته باشیم؟ ایشان در بند 8 سیاست‌های کلی محیط‌زیست نیز بر کشاورزی ارگانیک با بیان مستقیم نام، یاد فرموده اند: «توسعه اقتصاد سبز با تاکید بر صنعت کم کربن و کشاورزی سالم و ارگانیک» و همان‌طور که قبلاً اشاره شد بر تکنیکی که هنوز برپایه مجهولات بسیاری استوار است نام فناوری یا علم را نمی‌توان نهاد.
 موافقان تولید محصولات تراریخته در کشور می‌گویند: « اگر ما پا به پای دانش و تکنولوژی دنیا پیش نرویم در مواجهه با یک تهدید ممکن است که دچار غافلگیری شویم و اصل غافلگیری در یک صحنه نبرد بدترین حالت برای مجموعه‌ای است که می‌خواهد در مقابل تهدیدات ایستادگی کند.»
در این رابطه نیز می‌توان گفت، اگر منظور این است که نباید در امر تولید داخلی غافلگیر شد که باید به قدر کفاف جمعیت، تولید و مسایل مرتبط با آن را سامان دهی و مدیریت نمود و ارتباط آن سخن با تولید تراریخته‌ها نا مفهوم است و اگر منظور این است که نباید از وادی رقابت در زمینه صادرات محصولات تراریخته از کشورهای تولید‌کننده تراریخته عقب ماند که این مسئله صرفاً تجاری و غیرمسئولانه است.
باید پرسیدآیا اگر صهیونیسم جهانی بخواهد همانگونه که از کشورهای اسلامی و بدون هزینه کرد، تروریست استخراج می‌نماید باز هم از طریق خود کشورهای جهان سوم نسل آنها را ریشه کن و آنها را بیمار و علیل نماید، ما باید وارد رقابتی بنا شده بر پایه خواست دشمنان شویم؟
خط قرمز بیوتکنولوژی
مطرح می‌شود: «ما همیشه پیش‌بینی می‌کردیم که دشمنان بعد از اتمام بهانه‌های هسته‌ای، حتماً به سراغ موضوع بیوتکنولوژی خواهند رفت و مسئله درست می‌کنند چرا که امروزه بیوتکنولوژی یکی از فناوری‌های بسیار کلیدی است که در حوزه‌ انرژي، بهینه‌سازی استخراج نفت، افزایش قابلیت‌ها و سولفورزدایی نفت، استحصال مواد مختلف در انرژی و تولید داروها و واکسن‌های نسل جدید اهمیت بسیار زیادی دارد. بسیاری از داروهای کلیدی امروز با تکنولوژی بیو و نانو تولید می‌شود که خوشبختانه کشور ما هم به همت فردی محققان و ایستادگی و خستگی‌ناپذیری آنها از فشارهای داخلی و خارجی به نتایج خوبی دست پیدا کرده‌اند.»
در پاسخ به این مطلب توضیح اینکه همانطور که پیشتر بیان شد انتقال ژن به درون ژنوم موجودات زنده، به دلیل وجود مجهولات فراوان و با وجود تمام پیشرفتها در این زمینه، هنوز کارایی یک تکنولوژی علمی را ندارد و همانطور که در صحبت فوق اشاره شده بهتر است از بیوتکنولوژی به جای دست بردن در ژنتیک موجودات، در اموری مانند حوزه‌ انرژي، بهینه‌سازی استخراج نفت، افزایش قابلیت‌ها و سولفورزدایی نفت، استحصال مواد مختلف در انرژی و تولید داروها و واکسن‌های نسل جدید استفاده شود و ما با این امور (به شرط عدم دستبردن در ژنتیک موجودات زنده و خصوصاً آنها که مستقیم یا غیرمستقیم خوراک بشر می‌باشند) نه تنها مخالفتی نداریم که بسیار موافقیم و بر آن تاکید می‌نماییم.
درباره یکی از کاربردهای بیوتکنولوژی گفته می‌شود: «امروز یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های صنعت،‌ پساب صنعتی و فاضلاب‌های صنعتی است که ارزش آب را نابود می‌کند. بیوتکنولوژی در تجزیه پساب‌های صنعتی به آب قابل استفاده در مصارف گوناگون یکی از بهترین‎ تکنولوژی‌هاست که دوستدار محیط‌زیست است.»
در زمینه این کاربرد گفتنی است که در تصمیم‌گیری‌های کلان بسیارسودمندی که ممکن است جداً سلامتی افراد یک جامعه را به خطر بیاندازد بهتر است کمی تأمل و قدری احتیاط نمود. بله استفاده از نانو و بیوتکنولوژی بسیار خوب، اما مراقب باشیم که از آب پسماندهای صنعتی صرفاً در خود صنایع بهره برده شود و نه در مصارف تغذیه‌ای. متاسفأنه امروزه برای کسب سود کلان، آب فاضلاب‌های شهری نیز، حتی در شهر پرآبی مانند اهواز مجدداً تصفیه شده و مورد استفاده حتی مردم قرار می‌گیرد در حالی که مسائل شرعی و ابهامات زیادی در زمینه سلامت چنین آبهایی برای شرب مطرح است. اما از آن سو، متاسفانه استفاده از لوله‌ها و شیرهای آب با قطر زیاد و دبی فراوان (‌آن هم از نوع اهرم دستی که در ابتدای استفاده به صورت یکباره و بدون کنترل آب را خارج می‌سازد) مرسوم و فراگیر شده است که هیچگونه منعی بر این قبیل لوله و شیرآلات وضع نشده و بالعکس تبلیغ نیز می‌شوند!
دشمن با بیوتکنولوژی مخالف است؟
نکته دیگری که درباره بیوتکنولوژی مطرح می‌شود خصومت دشمنان با دستیابی ما به این علم است:« شما مطمئن باشید پس از هسته‌ای دشمنانمان اگر از دغدغه موشکی هم عبور کنند، مشکل بعدی بیوتکنولوژی خواهد بود و همچون مسئله هسته‌ای به ترور دانشمندان و مخالفت و خرابکاری دست می‌زنند».
بله ما هم قبول داریم اما صرفاً برای دانشمندان حوزه‌های دیگر علم بیوتکنولوژی مانند حوزه‌های انرژی، برق و... اما در مقابل چنین اتفاقی برای تولید کنندگان محصولات غذایی تراریخته هرگز رخ نخواهد داد بلکه آنها با تشویق‌ها و حمایت‌های پنهان و علنی و احیاناً کسب جوایز علمی دشمنان ملت و نظام مواجه خواهند شد.
مردم حق اظهار نظر دارند؟
گفته می‌شود:«کشور ما این همه انجمن‌های علمی متخصص دارد، آیا نباید این موضوعات از این مراجع رسمی علمی و دانشگاهی استعلام شود که متخصصین با بررسی‌های علمی در خصوص مخاطرات احتمالی اعلام نظر کنند؟ آیا این روش درست است یا اینکه بحث را به کوچه و بازار بکشانیم؟!»
باید بگویم اتفاقاً خداوند در قرآن نمی‌فرماید که‌ ای تحصیل کردگان و‌ ای کارشناسان فقط شما به غذای خود دقت نمایید بلکه خطاب خداوند عام و برای همه آدمیان است و ما باید با بصیرت به غذای خود بنگریم و آن را انتخاب نماییم. از سوی دیگر از وظایف حکومت اسلامی بالا بردن سطح آگاهی‌های مردم است و اگر خطری مردم را تهدید می‌نماید که گویی کسی نیز نمی‌تواند جلودار آن خطر باشد به ناچار باید از خود مردم که در این قضیه ذی‌نفع می‌باشند و یا در صورت عدم ورود متضرر خواهند شد کمک گرفت .
جالب است که در اروپا نیز چنین نموده‌اند و امروزه بسیاری از کشاورزان اروپایی نه تنها خود اقدام به کشت محصولات تراریخته نمی‌کنند که با دانشگاه‌ها و مراکز علمی ترویج‌کننده محصولات تراریخته مبارزه می‌نمایند. اما متاسفانه در ایران نه تنها حاضر به پربار کردن دانش کشاورزان در این زمینه مهم نمی‌باشند و نه فقط با ورود آنها و سایر مردم به این عرصه علناً مخالفت می‌نمایند که متاسفانه با بهانه‌های واهی از برچسب‌گذاری محصولات تراریخته و تغییر ژنتیکی داده شده و اطلاع‌رسانی به مردم در زمینه آن چه می‌خورند نیز امتناع ورزیده و احتمالا می‌ورزند. زیرا هنوز در بازارهای در دسترس برچسبی بر محصولات کشاورزی تراریخته نمی‌بینیم.
البته ممکن است بگویند زیرا آستانه تراریختگی لازم برای نصب برچسب(ظاهرا 2درصد تراریختگی) را ندارند اما واقعیت اینجاست که قانون باید این‌گونه باشد که برای کمترین میزان تراریختگی نیز برچسب تعیین شود.
و به علاوه بر روی محصولات تراریخته اطلاعاتی از ژنوم و تغییرات اعمال شده (چه ژنی با چه خاصیتی در کدام بخش از ژنوم به چه وسیله‌ای و با کمک کدام حامل‌ها و در کدام آزمایشگاه‌ها و حتی با نام متخصصین مربوطه) و نیز اطلاعاتی راجع به انواع استانداردهای معتبر کامل و واقعی ایمنی زیستی از مراکز معتبر در کشور درج شده باشد. به راستی چرا بسیاری از طرفداران تراریخته‌ها تا این حد به صورت علنی از ورود مردم در این مسئله ترس و نگرانی بیان می‌دارند؟
نظارت صفر تا صدی؟
یکی از موافقان تولید محصولات دست کاری شده ژنتیک درباره چرایی اعتماد به چرخه نظارت ملی بر تولید این محصولات می‌گوید: «واقعیت این است که تنها در شرایط تولید داخلی است که صفر تا صد پروسه در مقابل چشمان خودمان صورت می‌گیرد و قابلیت نظارت حداکثری دارد و اگر روزی نیز خطایی صورت گیرد، وجدان ملی با خاطی مواجه می‌شود. پس به صورت طبیعی هیچ محققی به خود اجازه نمی‌دهد کوچک‌ترین اختلالی در جامعه خودی ایجاد کرده و ننگ ابدی را برای خود و خانواده‌اش بخرد. ما نگرانی مردم و رسانه‌ها را دست کم در مواردی به رسمیت می‌شناسیم اما فراموش نکنیم این نگرانی‌ها اختصاص محصولات وارداتی است.»
در پاسخ  باید گفت، نظارت صد در صدی با توجه به شرایط و سوابق در عمل بعید و دور از ذهن است و اگر اختلالی صورت گیرد در این حال چه کسی پاسخگوی بازی نمودن با جان و سلامت یک ملت و در صورت صادرات محصولات یک خلق عظیم خواهد بود؟ از سویی مردم که حق ورود به مسایل را ندارند به علاوه که برای نگرانیشان هم فقط حد و مرز محصولات وارداتی را تعیین می‌نمایند پس چگونه در هنگام وقوع خطای محتمل در محصولات تراریخته داخلی اصلاً می‌توانند ورود پیدا کنند یا حق نگرانی داشته باشند و چگونه و به چه صورت اصلا وجدان ملی اجازه خواهد داشت و خواهد توانست با خاطی برخورد نماید؟ و آیا به دلیل پیچیده بودن و عظمت ژنوم اصلاً امکان تشخیص خطا به سادگی وجود دارد؟ ما در بحث ژنوم به فرموده خود آقایان با یک عظمت مواجه هستیم پس چگونه یقین داشته باشیم که خطا به صفر برسد؟
یکی از کارشناسان می‌گوید:« اروپایی‌ها به علت رقابت با آمریکا در صنعت تولید بذر و محصولات گیاهی، از تخریب «بذر تراریخته» سود تجاری می‌برند چرا که کشاورزی امروزشان موفق است و نیازی برای تغییر الگوهای تولید احساس نمی‌کنند.»
عجیب است اروپایی‌ها که کشورهای خود را تحت ریاضت اقتصادی قرار داده‌اند و با مشکلات مالی دست به گریبان هستند چرا باید از وضعیت فعلی کشاورزی خود راضی باشند و چرا نباید به سود آوری بیشتر بیندیشند و با استفاده از پتانسیل تولید بیشتر ! و امکان صادرات بسیار بیشتر محصولات تراریخته، رفاه و سود سرشار را نصیب خود نمایند؟ و چرا نباید عقل و خردشان به این مسئله به این روشنی پی‌ببرد؟!
اذعان به نبود کنترل کامل
در مورد احتمال بیوتروریسم در محصولات تراریخته وارداتی اظهار می‌شود:«حقیقت این است که در حال حاضر دقیقاً نمی‌دانیم این محصول تراریخته‌ای که وارد می‌شود، به جز «ژن مقاوم به آفت»، به‌طور مثال «دو ژن بیماری زا» نیز دارد یا خیر! پس بحث «بیوتروریسم» جدی است. امکان بررسی همه این موارد در مبادی گمرکی کشور وجود ندارد چرا که وقت، انرژی و بودجه هنگفتی نیاز دارد و علاوه بر آن کنترل 100 درصد موارد نیز امکان پذیر نیست. چرا که عظمت ژنوم یک گیاه، مطالعات بسیاری را می‌طلبد.»
همان‌طور که ذکر شد کنترل 100 درصد موارد (احتمالا وارد شده در ژنوم) نیز امکان پذیر نیست. چرا که عظمت ژنوم یک گیاه، مطالعات بسیاری را می‌طلبد. هیچ‌کسی نمی‌تواند ادعا نماید که ما در داخل کشور فاقد دشمن می‌باشیم و به هر حال در زمانی امکان دست اندازی آنها از طریق عوامل ممکن است به وقوع بپیوندد. در این صورت در آن زمان با این عظمت ژنوم‌های گیاهی چه کسی خواهد توانست ژن‌ها یا حتی نوکلئوتیدهای اضافه شده حیاتی را تشخیص دهد؟ آیا این مطلب گویای این نکته نیست که اصولاً ژنوم مکانی برای دخالت انسان (حداقل اکنون که بشرعلم کافی را ندارد) نمی‌باشد؟ و آیا به این نکته نمی‌رسیم که اصولاً تفاوت چندانی میان محصولات خوراکی تراریختۀ وارداتی و تراریخته تولید داخل وجود ندارد؟
زمینه‌سازی قبلی برای محصولات تراریخته
مطلب دیگر که یکی از کارشناسان مطرح کرده این است که: «در طول 10 سال گذشته حتی یک مصاحبه، تظاهرات یا واکنش بر ضد «واردات محصولات تراریخته» نداشته‌ایم! آیا این موضوع عجیب نیست؟ چرا مخالفین در یک دهه اخیر هیچ تلاشی برای کاهش واردات محصولات تراریخته و حرکت کشور به سمت تولید داخلی و با نظارت حداکثری نداشته‌اند؟ چرا امروز ذرت اصلاح شده با راندمان بهینه خودی را به جای محصولات وارداتی با سبقه نامشخص مصرف نمی‌کنیم؟»
باید گفت خیر اصلا عجیب نیست. از پیش از انقلاب برای مردم ورود اقلام جدید و تراریخته را عادی نمودند. گوجه فرنگی، توت فرنگی، انواع کلم و... سابقاً در سفره مردم جایی نداشت و وارداتی بوده اند.
بنای مردم بر اعتماد به بازار مسلمانان در نظام اسلامی بوده و هست و احتمالاً اعتماد سبب تحقیق دیرهنگام ایشان شده است. احتمالاً مشابه همان افرادی که هم اکنون می‌گویند مردم در این مسئله تراریخته ورود نیابند، واردات محصولات تراریخت را نیز در سکوت و بی‌خبری مردم و نخبگان به انجام رسانیده‌اند و شاید حکمتی در بیان و لو رفتن این واردات بی‌رویه بوده است که هم اکنون آشکار شده؟ زیرا محصولات فاقد اتیکت و برچسب تراریختگی بودند و اکنون هم در بازار برچسبی بر روی محصولاتی که اکنون تراریختگیشان را تخمین می‌زنیم وجود ندارد. من نیز به خاطر ندارم که هرگز بر روی گونی‌های ذرتی که از شبه جزیره بالکان وارد می‌شدند نامی از تراریخته بودن آمده باشد درحالیکه کارشناس ناظر بودم.
خود آقایان موافق تراریختگی هم بدون اطلاع‌رسانی و بی‌سر و صدا در سالهایی اقدام به کشت برنج تراریخته نمودند و واقعاً پرسش ما این است که چرا با صدای بلند این مسئله را بیان ننمودند؟آیا میان سکوت در باره واردات تراریخته‌ها و سکوت درباره تولید تراریخته‌ها در داخل، واقعاً رابطه‌ای نیست؟
وظیفه سازمان محیط زیست
درمورد واکنش سازمان محیط‌زیست به موضوع تولید محصولات تراریخته بیان می‌شود: «وقتی سازمان محیط‌زیست حوزه‌های تخصصی مرتبط با وظایف خود در تامین سلامت مردم مانند «ریزگردها» را بر زمین می‌گذارد و صرفاً با تاکید بر «تنوع زیستی»، امنیت غذایی ایرانیان را با مخاطره مواجه می‌کند، این دغدغه‌سازی قابل تامل است. سازمان محیط‌زیست واجب است که ملاحظات خود در حوزه حفظ تنوع زیستی را به مراجع قانونی ارائه دهد و برای این منظور برنامه ارائه دهد اما ایجاد درگیری تبلیغاتی رسانه‌ای نیز از وظایف این سازمان است؟!»
در پاسخ می‌گویم متاسفانه برخی آقایان سخنان خود را با بهره گرفتن از سخنان امام خامنه‌ای آغاز می‌نمایند اما وقتی محیط‌زیست در راستای عمل به منویات ایشان که در سیاست‌های کلی محیط‌زیست بر کشاورزی ارگانیک تاکید فرموده‌اند، عمل می‌نماید، سازمان محیط‌زیست را به دلیل عمل ننمودن در جهت تولید و ترویج تراریخته‌ها تحت پرسش قرار می‌دهند. ضمن اینکه سازمان محیط‌زیست با حمایت از محصولات ارگانیک و مخالفت با تراریخته‌ها، از منابع ژنتیکی غنی و سازگار و سالم موجود، در حال حراست است. زیرا ممکن است سالها بعد خطر محصولات تراریخته و اثر سوء آنها بر محیط و جانداران موجود در محیط که از آنها تغذیه یا استفاده می‌کنند مشخص گردد.
درباره این جمله که «سازمان محیط‌زیست صرفاً با تاکید بر تنوع زیستی، امنیت غذایی ایرانیان را با مخاطره مواجه می‌کند» باید گفت ‌ای کاش آقایان به جای به فکر امنیت غذایی ایرانیان بودن، با زبان علمی با مردم سخن می‌گفتند نه اینکه صرفاً منفعت شخصی خود را در نظر بگیرند.
پروژه‌های دانشگاهی پر خطر
درباره تجاری‌سازی بیوتکنولوژی می‌گویند: «دستیابی به علم بیوتکنولوژی بدون تجاری‌سازی و تولید، تامین‌کننده منافع ملی نیست و صرفا یک امر مثبت دانشگاهی محسوب می‌شود.»
در این رابطه معتقدم علم بیوتکنولوژی بله، تولید تراریخته‌های خوراکی ابداً. اما در باره دانشگاه‌ها، متأسفانه اکنون درحالی که ما در باره مزایا و معایب تولید تراریخته‌های خوراکی بحث کرده و آن را رد و اثبات می‌کنیم، دردانشگاه‌ها به دور از هر قانونی، به دور از هرگونه مصلحت‌اندیشی، بدون هیچ کنترلی، زیرنظر بسیاری از همین اساتید محصولات دستکاری شده ژنتیکی خوراکی به راحتی تولید می‌شوند. نکته مهم این است که بذر حاصل از آنها یک یا چند عدد هم که باشد برای از کنترل خارج شدن و انتشار در طبیعت و آلوده‌سازی آن و ایجاد بیماری در مردم و آلودگی در محیط‌زیست کافی‌است. کاهو، موز، گوجه، خوراک طیور و قطعاً اقلام بسیار دیگری هستند که در دانشگاه‌های داخل کشور اخیراً مورد دستکاری ژنتیکی توسط دانشجویانی که دانش کافی ندارند (صرفا با دستورالعملی نسبتا ساده) قرار گرفته‌اند. آیا وجود کاهو‌ها و کلم‌هایی با فرمهای عجیب در بازار اتفاقی است؟ آیا اینها از خارج از کشور وارد شده‌اند؟
به زودی نام تولیدات تراریخت‌شان را نیز می‌گذارند تکنولوژی دانش بنیان و کم کم به فکر تجاری‌سازی آن می‌افتند و وقتی مزه سود حاصله را نیز چشیدند دیگر اغلب زیر بار هیچ مقرراتی نیز نخواهند رفت.
آقایان دلسوز، اساتید ارجمند، محققین واقعی، لطفاً به دور از هرگونه ملاحظه‌ای در این امور تدابیری منع‌کننده لااقل در باره محصولاتی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم مصرف خوراکی دارند اندیشه شودکه همه ما مسئولیم.
در پاسخ به این ادعا که «در کشاورزی، گیاهان زراعی تراریخت پرمحصول و مقاوم گوناگونی مانند ذرت، سویا، گوجه‌فرنگی و برنج تولید شده است» ‌باید گفت، علاوه بر همه مشکلاتی که محصولات تراریخته ممکن است ایجاد نمایند، گزارش هایی از ایجاد گوشت اضافه در ناحیه بازوها براثر مصرف برخی گوجه‌های تراریخته داده شده است. اسهال کشنده و مرگبار چندین سال پیش در کشورهای اروپایی به دلیل مصرف نوعی از خیارهای تراریخته بود.علاوه بر این، مواردی از مرگ و میر، مواردی از فلج موقت (از دست رفتن توانایی اعضا) بر اثر مصرف برخی محصولات تراریخته گزارش شده است.
در تصمیم‌گیری‌های کلان بار مسئولیت سنگین‌تر خواهد شد و بهتر است به این امر توجه‌شود.
امنیت غذایی با تراریخته؟
ادعا می‌شود که« در نتیجه روش‌های نوین زیست فناوری امنیت غذایی و حفاظت از منابع ژنتیکی رخ نموده است». در این زمینه گفتنی است که اگر منظور از روشهای نوین زیست فناوری انتقال ژن و ایجاد تراریختگی است، امنیت غذایی علاوه بر در دسترس بودن غذا، کیفیت و سلامت آن را نیز شامل می‌شود که در باره تراریخته‌ها اصلاً چنین نیست و یا می‌تواند نباشد و دلایل آن را قبلاً آورده ام.
همچنین درباره حفاظت از منابع ژنتیکی باید بگویم که اتفاقاً انتقال ژن‌ها و کشت انبوه محصولات تراریخته به جای محصولات سازگار مرسوم، ارقام متنوع زراعی سازگار (با شرایط مختلف محیطی سالیان طولانی) و منابع ژنتیکی را از میان می‌برد و این صرفاً یکی از وجوه مسئله است.
وقتی بذر یا بخشی از گیاه تراریخت از مزرعه خارج شد دیگر آلودگی ژنی قابل زدودن و امحاء نخواهد بود زیرا این گیاه ممکن است مورد استفاده انواع موجودات واقع شود و گرده‌های آن مزارع مجاور را آلوده و بذرش انتقال یابد. همین‌طور ممکن است در بسیاری سال بعد، خطر محصولات تراریخته و اثر سوء آنها بر جانداران موجود در محیط که از آنها تغذیه یا استفاده می‌کنند یا می‌کرده‌اند و نسل آنها مشخص شود.
نکته دیگر که مطرح می‌شود این است که «استفاده از این روش( دستکاری ژنتیک) کنترل علف‌های هرز را درپی داشته است»
در پاسخ به این اظهار نظر گفتنی است، استفاده از تراریخته‌های مقاوم به علفکش از چند لحاظ جای پرسش دارد.
علف‌کش‌ها بر سه نوع می‌باشند: پهن برگ‌کش، باریک برگ کش و عمومی که انواع گیاهان را نابود می‌سازد. وقتی این گیاهان تراریخت به علف‌کش مقاوم باشند آن وقت کشاورز از یک علف کش قوی عمومی استفاده می‌نماید تا انواع علف هرزهای پهن و باریک برگ را همزمان از بین ببرد و چون گیاه اصلی مقاوم است دیگر هراسی از بابت آسیب رسیدن به گیاه اصلی ندارد و به مقادیر زیاد برای برپایی مزرعه‌ای عاری از علف هرز از آن استفاده می‌نماید همین امر سبب از بین رفتن گونه‌های هرز ارزشمند که از جمله ذخایر ژنتیکی محسوب و برخی از آنها حتی مصرف دارویی دارند و برخی از آنها نیز مورد تغذیه حشرات و موجودات مفید درون مزرعه می‌باشند، می‌شود.
از سوی دیگر چون گیاه اصلی مقاوم به سم علف‌کش است مصرف سم که ماده‌ای خطرناک برای زیست بوم و آبهای زیر سطحی و... است افزایش می‌یابد. نکته دیگر اینکه چون اثرات باقیمانده‌ای در خاک زراعی ممکن است داشته باشد دیگر امکان کشت محصول زراعی اصلی حساس به علف‌کش که پیش از تراریخته‌ها کشت می‌شده دشوار و تقریبا ناممکن می‌شود و از این رو رقم سازگار زراعی ارگانیک غیرقابل استفاده و حذف و تقریباً نابود می شود. و چون امکان کشت محصول قبلی نیست در صورت عدم سازگاری گیاه جدید یا شکسته شدن هرنوع مقاومتی که دارد کشاورز برای همیشه به تولید‌کننده تراریخته وابسته خواهد شد و مجبور است بذر جدید را این بار با تغییرات ژنتیکی بیشتر و غیرقابل اعتمادتر و شاید گران‌ترتهیه نماید.
از سوی دیگر علف‌کش‌های عمومی بسیارقوی هستند و مطابق مقالات متعددی، علف‌کشی عمومی مانند «گلایفوسیت» (همان رانداپ) علاوه بر دیر تجزیه شدن و آثار مخرب بر محیط زیست، اثرات سرطانزایی نیز بر انسان دارد. بنا براین کنترل علف‌های هرز توسط ایجاد مقاومت به علف‌کش امری چندان مطلوب نبوده است و به علاوه این نوع تراریخته‌ها نیز در نابودی منابع تنوع ژنتیکی طبیعی مؤثر می‌باشند و اثر حفاظتی نیز ندارند.
تراریخته و این همه منفعت؟
به یکی دیگر از اظهار نظر‌های موافقان تولید محصولات تراریخته در داخل کشور توجه کنید: «در کشاورزی، گیاه‌هان زراعی تراریخت پرمحصول و مقاوم گوناگونی مانند ذرت، سویا، گوجه‌فرنگی و برنج تولید شده است‌ (170 میلیون هکتار سطح زیرکشت) روش‌های نوین زیست فناوری در افزایش تولید شیر و گوشت دام موثر واقع شده‌اند و در نتیجه امنیت غذایی حفاظت از منابع ژنتیکی، توسعه پایدار بخش کشاورزی، ایجاد فرصت‌های شغلی و خودکفایی در محصولات کشاورزی را به دنبال داشته است. همچنین استفاده از این روش کنترل حشرات، بیماری‌ها و علف‌های هرز را درپی داشته و موجب مقاومت گیاه در مقابل تنش‌های محیطی، کاهش نیاز گیاهان به کودهای شیمیایی و تولید مواد دارویی در گیاهان را به همراه داشته است و به همین خاطر مطالعه و بهره‌گیری از تولید محصولات تراریخته در کشور مطرح است.»
سوال من این است آیا بیان این همه مزایا که اغلب آنها قابل نقد و حتی قابل نفی می‌باشند و در بندهای پیش برخی از آنان نقد شدند از یک اصرار غیرعلمی بر تولید تراریخته‌ها حکایت نمی‌نماید؟ پرسش دیگر اینکه چگونه است در حالی‌که در علم ژنتیک و مشخصاً در باره ژنوم(مجموعه ژن‌ها) موجودات، موارد ناشناخته و ابهامات بسیاری وجود دارد، در باره دست آوردهایی از آن دانش که اغلب آنها نیز نفی شده‌اند اینقدر با اطمینان صحبت می‌شود؟
به نظر می‌رسد مسئله دیگری مانند منفعت شخصی بدون در نظر گرفتن سود یا زیان آن برای مردم مطرح باشد.
در پایان بیان می‌دارم که متاسفانه برخی آقایان علاوه بر بیان آمار نادرست، در مسایل علمی قابل آزمایش و قابل راستی آزمایی نیز به راحتی به مردم اطلاعات نادرست می‌دهند و دلیل آن مشخص است.اگردر نقاط مختلف کارگاه و آزمایشگاه داشتیم و اکنون  که‌بحمدالله اکثر افراد دارای مهارت‌های علمی نیز می‌باشند و اگر در فروشگاه‌های کالای خانگی در کنار اقلام مورد فروش انواع میکروسکوپ و انکوباتور و لام و اسکالپل و سایر اقلام آزمایشگاهی به سادگی در اختیار مردم قرار می‌گرفت هیچ‌گاه افرادی که ادعای تخصص دارند به راحتی محصولات کشاورزی ارگانیک را زیر سوال نمی‌بردند و با نادرستی، میزان سمومی چون افلاتوکسین را در آنها بالا و آنها را خطرناک‌تر از محصولات خطرناک ناشناخته تراریخته معرفی نمی‌نمودند و مردم خود آگاهانه شواهد دردسترس را راستی‌آزمایی می‌نمودند.
با وجود تمام ایرادات وارد بر تراریخته‌ها هنوز کسانی خواهند بود که بر تولید یا حتی واردات آنها با بیان مزایای آنها اصرار ورزند، از آنجا که مسئله سلامت و مرگ و زندگی میلیون‌ها انسان مطرح است خوب است چنین افرادی این شجاعت را نیز داشته باشند که مانند محققینی که اولین بار مثلاً یک واکسن را برخود آزمایش می‌نمایند برای چندین نسل خود و خانواده‌شان در صورتی که راضی باشند، صرفاً از این محصولات استفاده کنند و بعد اگر مشکلی در آنها ایجاد نشد و اصلاً نسلی از ایشان باقی ماند، بقیه مردم نیز بهره ببرند.
 نکته دیگری را باید مرقوم دارم، اول اینکه غذای سالم و مطمئن حق همگان است. با کاربرد واژه‌های سالم و طبیعی به جای ارگانیک، آنها را در فرهنگ خود وارد ساخته و دولت، خود با بهره‌گیری از تخصص و مجاهدات متخصصین متعهد شناخته شده متولی امر توسعه تبلیغ و ترویج محصولات ارگانیک (سالم، طبیعی و مطمئن) از طریق جهاد سازندگی با قیمت‌هایی مناسب‌تر و بدون نیاز به افزودن نرخ‌های اضافه مربوط به پروانه و مجوز و...شود. اما متاسفانه هم‌اکنون برای محصولات ارگانیک با دریافت مبالغی پروانه و مجوز می‌دهند و این مبالغ بر قیمت نهایی محصولات غذایی سالم مورد نیاز تغذیه‌ای مردم افزوده می‌شود و قیمت آنها را بسیار بالا می‌برد و برای مردم عادی غیرقابل خرید و استفاده می‌سازد.
ما عملکرد هر دو طیف (موافقان تراریخته و نیز موافقان ارگانیک و گران با هزینه‌های بالا) را تحت پرسش قرار می‌دهیم...