از مورگان شوستر و کاپیتولاسیون تا برجام
چرا رفتار آمریکاییها خصمانه و خصمانهتر میشود؟
بیش از صد سال است که از تاریخ اولین روز ورود آمریکاییها به ایران میگذرد؛ حضوری سراسر بهضرر منافع ایران و کاملاً مترادف با منافع ایالاتمتحده. از آن روزی که مورگان شوستر آمریکایی وارد ایران شد و امتیازات متعددی مثل راهآهن و راه شوسه را برعهده گرفت و بعدها تشکیل ژاندارمری به دستور وی در کشور صورت گرفته تا حضور پربرکت میسیون آرتور میلسپو برای آمریکا در کشور و نقش تعیینکنندهاش در اداره امور مالی، اداری و نهایتاً سرپرستی خزانهداری ایران، از نقش ننگین آمریکاییها در کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت مصدق گرفته تا مخالفت تا بن دندان مسلحشان در برابر ملی شدن صنعت نفت ایران، از اداره امور مملکت در زمان پهلوی دوم و تبدیل دولت به یک دستنشانده گرفته تا طرحهای نژادپرستانهای شبیه کاپیتولاسیون، همهوهمه نشاندهنده نقش منفی آمریکاییها در ایران در تاریخ حضورشان در این سرزمین است. انقلاب بیتردید مهمترین ضربه بر پیکره منفعتطلبی آمریکا در ایران بود و آمریکاییها کارهای زیادی کردند تا قطارش را در ریل مورد نظر خود قرار دهند، اما از انجام این کار ناتوان ماندند.
چهار دهه بعد از انقلاب، آمریکاییها که ناتوان از- به تعبیر خود - «براندازی» ایران بودند، تلاش کردند فشارهای اقتصادی را بهمنظور مهار قدرت منطقهای و بینالمللی ایران تشدید کنند تا محتوای جمهوری اسلامی را تغییر دهند. هرچند دموکراتها معتقدند که قصد تغییر رژیم را ندارند و جمهوریخواهان بهصراحت از این برنامه سخن میگویند، اما یکچیز برای هر دو حزب آمریکایی واحد است و آن تغییر محتوای جمهوری اسلامی است.
بنابراین سیاست هر دو حزب نسبت به ایران مشخص است. تنها تفاوت در روش رسیدن به این سیاست است. جمهوریخواهان و محافظهکاران رویکرد جنگطلبانهتری دارند و دموکراتها روش نرمتری را میپسندند.
آمریکا در دوره پسابرجام
ایران و گروه ۱+۵ روز سهشنبه 23 تیرماه 1394 (14 ژوئیه 2015 میلادی) سرانجام بعد از چندین دور مذاکره فشرده، به توافق رسیدند و ماحصل آن سندی شد که تحتعنوان برجام از آن یاد میشود. طرفهای این سند متعهد شدند تا فضای مسالمتآمیزی با توجه به اصل حسننیت بر این سند حاکم باشد، اما در عمل، آمریکاییها مطابق روح و متن سند، رفتار نکردند و در برخی موارد حتی خلاف آن عمل کردند. در فضای سیاسی- بینالمللی بعد از برجام که به دوره پسابرجام مشهور است، آمریکاییها اقدامات جدیدی انجام دادهاند که تعریفکننده معنی دقیقی از عدم اعتماد به آمریکاست که رهبر انقلاب در طول دوره مذاکرات «بیش از صد مرتبه» از آن یاد کردند.
صرفنظر از آنچه در دوره مذاکرات، توافق و حتی تا دوره اجرایی شدن برجام گذشته است، برجام اینک یک سند بینالمللی پیشروی ماست. این سند طرفینی دارد که یکی از آنها ایران و در مقابل، یکی از تأثیرگذارترین آنها آمریکاییها هستند. طبق روایت آمریکاییها، ایرانیها به برجام متعهد بودهاند. اما آیا در مقابل نیز اینگونه بوده است؟ در ذیل به برخی از طرحهای آمریکا که علیه ایران اعمال شده و در راستای همین سناریوی فشار علیه ایران قرار داشته است، اشاره میشود.
قانون محدودیت ویزا، تحریمهای موشکی علیه ایران، قانون شفافیت حمایت مالی ایران از تروریسم، ممنوعیت خرید آبسنگین ایران، ممنوعیت پرداخت پول از محل منابع مالی فدرال آمریکا به کشورمان، ممنوعیت هرگونه رزمایش ایران در خلیجفارس و محکومیت ایران بهخاطر حملات یازده سپتامبر از جمله اقدامات ضد ایرانی دولت، کنگره و دادگاههای آمریکا علیه کشورمان است که همگی در دوره پسا برجام روی داده اند.
چرا رفتار آمریکاییها خصمانه و خصمانهتر میشود؟
اما چه عللی سبب این سطح از دشمنی بین دو کشور شده است و آیا اساساً میتوان به رابطه دو کشور امیدوار بود و از رابطه بین دو کشور سخن گفت یا خیر.
اولین نکته پیرامون علل رفتار خصمانه آمریکا با ایران، دقیقاً به علل رفتار خصمانه ایران نسبت به آمریکا بر میگردد؛ یعنی وجود یک منازعه ایدئولوژیک.
برخورد آمریکا با ایران امری غیرمنتظره نخواهد بود و طبیعی است که ایران از نظر آمریکا یاغی و محور شرارت خوانده شود و دلیل آن هم تجاوزگری ایران نیست، بلکه صرفاً به این دلیل است که ایران از نظم جهانی تکقطبی پیروی نمیکند و بلکه ورای آن با آن مخالفت و ضدیت نیز میکند.
ری تکیه در یادداشتی در روزنامه «واشنگتنپست»، بهصراحت به ماهیت ایدئولوژیک دشمنی بین ایران و آمریکا اشاره میکند و بیان میدارد: «هسته این درگیریها [درگیری بین ایران و آمریکا] ایدئولوژیک است: تهران نمیخواهد ما موفق شویم و ما نباید بخواهیم تهران غالب شود.»
در واقع میتوان گفت مدل ایرانی حکومتداری سبب شده است تا محبوبیت ایران در سطح منطقهای و در میان مسلمانان منطقه رو به تزاید باشد. این همان موضوعی است که غرب از گسترش آن بیمناک است... نظرسنجیهایی که هرازگاهی از جهان عرب و اسلام منتشر میشود، نشاندهنده رشد محبوبیت این مدل حکومتداری است. در همین خصوص، نظرسنجی نگرش اعراب درخصوص ایران برآن است که «در اکثر کشورهای عربی نقش ایران محبوبتر از نقش آمریکا برای صلح و ثبات در منطقه است.»
و این نشاندهنده جلوه دیگر از قدرت منطقهای ایران به نام قدرت نرم و قدرت هنجاری ایران است که توان تبدیل شدن به یک هژمون منطقهای را دارد. این موضوع درست در مقابل خواست آمریکا برای الگوسازی در منطقه قرار دارد.
منبع: برهان