kayhan.ir

کد خبر: ۸۰۶۵۲
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۳۹۵ - ۲۱:۲۵

نامحرم و نااهل(نگاه)


 محمدهادی صحرایی
یکشنبه هفته جاری، کرمانشاه میزبان رئیس‌جمهور و وزرای همراهشان بود و مردم محرومی که دل به امید و تدبیر خوش کرده و مشکلات عدیده خود را در نامه و نوشته‌ای سر دست گرفته بودند تا شاید گوشه چشمی به خواسته‌هاشان بشود و بتوانند کمبودها را بی‌پیرایه به دولتی‌ها یاد آورند و کمی از بار محرومیت‌هاشان بکاهند. بیکاری رنج‌آوری که از ازدحام خیابانها و انبوه تحصیل‌کردگانی که به مشاغل کاذب پرداخته‌اند پیداست. آمار بالای طلاق، اعتیاد، راه‌آهن نیمه‌تمام 20 ساله، تعطیلی پروژه‌های مسکن مهر، کارگاه‌ها و کارخانه‌ها و ... همگی گوشه‌ای از هزاران مشکل کرمانشاه است که در اهمال و کوتاهی برخی از مدیران اتوبوسی عارض مردم شده است. جابجایی و رفت و آمد چندین باره شهردار کرمانشاه از ابتدای امسال تاکنون، گرفتاری شورای شهر به حواشی‌ قابل تأمل، خدمت‌رسانی نامناسب برخی از ادارات دولتی، بازار گرفتار شده در شیب ناملایم رکود و سکون و ... و مردمی سراسر امید که آمده‌اند و گوش به رئیس جمهور سپرده‌اند و می‌خواهند درد دل خود را از زبان او بشنوند. سخنی واقعی و دور از گفتار‌درمانی و آمارهای خروج از رکود و تحریم و ... دولتی‌ها که سکه رایجشان شده و بین مردم مشتری ندارد.
دو ماه پیش بود که خبر فیش‌ها و پاداشهای نجومی برخی مدیران ارشد دولت یازدهم، اعجاب و انزجار عمومی را از گروه مدیران تکنوکرات و سوداگر برانگیخت و مردم را با این سؤالات مهم مواجه کرد، آنها که مدعی بودند از سفره مردم باخبرند چگونه چنین پولهایی را بین خود تقسیم می‌کردند در حالی که مردم به اصرار دولت هم نتوانستند از یارانه گرفتن انصراف دهند و اصلاً آیا این خلیفه‌بخشی‌ها سرمایه‌گذاری انتخاباتی نیست؟ آنها که فریاد می‌زدند خزانه خالی است چگونه حقوق 490 هزار کارگر را به 16 مدیر ارشد خود می‌دادند‌؟ و آنها که مخالفان را کاسبان تحریم می‌دانستند چگونه از صرافی اطرافیان خود بی‌خبر بودند؟ و .... دولت در مقابله با فیش‌ها در برخورد اول آن را طبق عادت همیشگی به دولت قبل منتسب کرد و پس از آنکه مسئولین قضا تاریخ جهش فیش‌ها را مقابل دیدگان گرفتند، مجبور به عذر‌خواهی شدند. گروهی از آنها هم که گویی مدیران فرتوت خود را با بیل گیتس مقایسه می‌کنند گفتند این گونه حقوقها در دنیا رواج دارد و وقتی میزان حقوق اوباما و دیگران را نیز نمایاندند، گفتند گروهی به دنبال تخریب دولتند. و صبیه برخی از آنها گفتند: بابا سهمشو از انقلاب گرفته !!!
مردم کرمانشاه سراپا گوشند تا رئیس جمهورشان سخن بگوید و امید را در دلها بنشاند. و بگوید که چگونه با اعتدال به جنگ با تندروی‌ها رفته است. تندروی در انکار خدمات گذشتگان، تندروی در پرخاش به مردم و لبو‌فروش‌ها و راننده تاکسی‌ها، تندروی در اعتماد به کدخدای رفتنی، تندروی در انتساب هرچه بدی و قصور خودی به منتقدان، تندروی در کوتاهی در کارها و کاهلی در وظایف و تنبلی در امور و تعطیلی اقدام و عمل به بهانه مذاکره .... دکتر روحانی می‌گوید و می‌گوید تا به فیشها می‌رسد. با مغالطاتی ظریف، سعی در شریک کردن دیگران می‌شود و فراری به جلو صورت می‌گیرد. «این پرداختها و دریافتها تنها متعلق به دولت نیست و دیگر دستگاه‌ها هم داشته‌اند»، «‌در کشوری که هشت‌میلیون حقوق‌بگیر از بازنشسته و شاغل دارد صد نفر، دویست نفر، سیصدنفر تخلف کرده‌اند و بقیه مدیران ما پاکند»، « اگر تخلفی صورت گرفته معنایش این نیست که دزدی‌های قبلی را فراموش می‌کنیم. مردم تخلف 3هزار میلیاردی را فراموش نمی‌کنند، مردم تخلف دوازده هزار میلیاردی را فراموش نمی‌کنند- سوت و کف- و... ».
شاید سؤال این باشد که چرا مردم برای آمار این دزدی‌ها و خیانتها و خباثتها و نیز هل من مباز طلبیدن رئیس جمهور در میزان تخلفات تحت تأثیر ادبیات تحریک‌آمیزش قرار می‌گیرند و کف و سوت می‌زنند؟ آیا همان گونه که ایشان در این سخنرانی تصریح کرد که «شما شعار می‌دهید و نمی‌شنوید من چه می‌گویم» مردم واقعاً متوجه نشدند روحانی چه می‌گفت و ندانسته تشویق می‌کردند؟ آیا از اینکه دولتمردی رسوایی‌ها و آلودگی‌ها را به رخ رقبا می‌کشد خوشحال شدند؟ و یا این سخن انتخاباتی رئیس جمهور را به یاد می‌آوردند که می‌گفت «چرا به آنها که در غیابشان انتقادشان را می‌کردید فرصت دفاع ندادید» و اکنون خلافش را از ایشان می‌بینند و به این دلیل به وجد آمده بودند؟ و یا اینکه می‌بینند کسانی که همیشه مخالفان و منتقدانشان را به داشتن سیاست‌های «پوپولیستی» متهم می‌کردند اکنون خود بیش از دیگران گرفتار عوامزدگی شده‌اند. به هر حال هر چه بود زشت بود. مخصوصاً از آنکه در کسوت روحانی است و دائماً از مدارا با دشمنان و مروت با دوستان دم می‌زند و گرد اخلاق می‌گردد. تخلف تخلف است و باعث شرمندگی و خجلت و فرقی بین این گروه و آن دیگری نیست.
و اما مغالطه آن جایی است که در این تخلف مدیران فرصت‌طلب، ناکارآمد و پرمصرف را با کارمندان و حقوق‌بگیران مقایسه می‌کنند. بازنشسته شرافتمندی که مالیات حقوق یک میلیون تومانی خود را که دسترنج شرافتمندانه 30 سال خدمت صادقانه‌اش است قبل از دریافت پرداخت می‌کند کجا و مدیر 60-70 ساله‌ای که از وقتی که به یاد دارد مدیر اتوبوسی بوده و ماهی50-60-70 میلیون تومان پول بیت‌المال را نه بر مبنای لیاقت و مدیریت خلاقانه، که تنها برای هم‌حزبی بودن و توصیه نزدیکان دریافت کرده است کجا؟ از سوی دیگر گاهی تخلفی بر مبنای حرص و طمعی صورت می‌گیرد و شخصی غلطی مرتکب می‌شود ولی گاهی غلطی نهادینه می‌شود، حمایت می‌شود، دفاع می‌شود، خیانتکار را از دری بیرون می‌کنند و در غفلت مسئولان از در دیگری واردش می‌کنند و به او جای بهتری می‌دهند، مدیر ناخلفی را به زور توصیه می‌کنند و قانون را دور می‌زنند و... آیا می‌توان این دو تخلف زشت و پلید را همسان دید و بزرگی دومی را با کوچکی اولی مقایسه کرد تا آن را کم جلوه داد؟
مردم روزی را به یاد می‌آورند که مذاکره با کدخدا ذکر ایام هفته برخی شده بود و جز کاخ سفید همه چیز را تیره و تار می‌دیدند. روزی را به یاد می‌آورند که برخی آب خوردن مردم را به ناف تحریم گره زدند، ازدواج و عاشق شدن جوانان را با رفع تحریم میسور دانستند و رفع تمام مشکلات را برخلاف آنچه که امروز به ناچار می‌گویند، به رفع تحریمها منوط و مربوط و به این بهانه تنبلی را نهادینه کردند. زمانی را به یاد می‌آورند که وقتی دولتی‌ها از رهبری پیامی برای همایش مبارزه با فساد خواستند، ایشان پاسخ منفی دادند و گفتند به همان که بسیار گفته شد عمل کنید. به یاد می‌آورند دو صد گفته‌ای را که حتا به نیم کردار برجام نیز منتهی نشد و به دزدی دومیلیاردی و تحریمهای جدید انجامید. مردم از دولت حقوقدانان راستگو پاسخ صریح، صحیح و صادقانه می‌خواهند. آن همه وعده‌ای که منجر به بتن شدن علم ایرانی شد کجا رفت؟ هزینه این اعتراف اخیر دکتر ظریف که «آمریکایی‌ها همیشه غیرقابل اعتمادند» چقدر بود؟ اگر پرونده نافرجام برجام را از عمر سه ساله دولت کم کنیم چه می‌ماند؟ و چرخ اقتصاد و هسته‌ای که قرار بود با هم بچرخد چرا نمی‌چرخد؟ دولت محترم بفرمایند که از سال 93 تا94، چند ده برابر تخلف 3هزار میلیاردی در بورس از بین رفت که منجر به نامه چهار وزیر دولت یازدهم به رئیس جمهور شد؟ و پاسخ رئیس جمهور محترم به نامه چهار وزیرش چه شد؟
نکته آخر اینکه ملت شهید داده و زجر کشیده ایران اسلامی که صاحبان اصلی انقلابند و در هر حادثه‌ای سینه ستبر خود را، سپر انقلاب کرده‌اند اکنون منتظر اقدام و عمل مناسب از مسئولان و اطاعت بی‌معطلی از فرمان رهبرند و معقول آن است که بیش و پیش از این مدیران پرخور که دریافت‌کننده بوده‌اند، باید آمران و پرداخت‌کنندگان پنهان شده  در پشت مقامات، تنبیه و مجازات شوند چرا که مردم نمی‌خواهند بیش از این ناظر بازی «دست رشته» مسئولین باشند. مردم برخورد قاطع، انقلابی و عادلانه‌ای را می‌خواهند که تا ابد دندان طمع اشراف و مدیران سوداگر را بکند و عرصه انقلاب را خالی از اغیار و تبهکاران کند که امام این امت فرمود نگذارید این انقلاب به دست نامحرمان و نااهلان بیفتد.