kayhan.ir

کد خبر: ۷۹۴۷۹
تاریخ انتشار : ۱۹ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۱۴

اشعار شاعران در دیدار رمضانی با حضرت امام خامنه‌ای(بخش پایانی)


از کوه نور، آمده بودی، با یک سبد بهار
 نقی عباس- شاعر هندی
 از کوه نور، آمده بودی، با یک سبد بهار، محمّد(ص)
بر شانه‌ات هزار فرشته، در سینه‌ات شرار، محمّد(ص)

إقرأ؛ بخوان... تو خواندی و انگار، «إقرأ» تو بودی از دهنِ غار
آری، تو خود کلام خدایی؛ برگشته‌ای ز غار، محمّد(ص)

ای جلوه‌گاه خُلقِ ستوده! دنیا در انتظارِ تو بوده
این خَلق را رسان به قراری، با جان بی‌قرار، محمّد(ص)

تو آفتابِ اوّل و خاتم، تو رحمتی برای دو عالم
هرچند زیر پای تو ریزند، از بغض و کینه، خار، محمّد(ص)

هم در ازل وجود تو موعود، هم تا ابد فیوض تو موجود
مانندِ لطفِ حضرتِ معبود، پنهان و آشکار، محمّد(ص)

 با قلب خسته و جگرِ ریش، دنیا شده‌‌ست تشنه‌تر از پیش
بر جانِ ما ببار محمّد! والا پیام‌دار! محمّد(ص)


مرا در خانه قلبی هست
 محمدمهدی سیار

 چگونه در خیابانهای تهران زنده می‌مانم؟
مرا در خانه قلبی هست...با آن زنده می‌مانم

مرا در گوشه این شهر آرام و قراری هست
که تا شب این‌چنین ایلان و ویلان زنده می‌مانم

هوای دیگری دارم... نفسهای من اینجا نیست
اگر با دود و دم در این خیابان زنده می‌مانم

شرابی خانگی دائم رگم را گرم می‌دارد
که با سکرش زمستان تا زمستان زنده می‌مانم

بدون عشق بی‌دینم، بدون عشق می‌میرم
بدین‌سان زندگی کردم، بدین‌سان زنده می‌مانم


سکوت کردی و...
 روح الله اکبری
سکوت کردی و این اول شنیدن بود
سکوت کردن تو لب گشودن من بود

به چشم‌های تو سوگند می‌خورم که دلم
به بازگشتن تو، ماندن تو، روشن بود

من و تو در نظر دوست چون گلیم و بهار
همین علاقه ما خار چشم دشمن بود

تو دل بریده‌ای از من چنان که رود از کوه
سرت بلند! که روزی به شانه من بود...