kayhan.ir

کد خبر: ۷۹۳۹۱
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۴۰
خادمان سلطه

وابستگی نشریات دوره پهلوی به دربار


 كتاب جستارهايي از تاريخ معاصر ايران درباره جايگاه نويسندگان درباري و روشنفكر از جمله نعمت‌الله جهانبانويي‌(۱) و مجله فردوسي نزد دستگاه پهلوي و اسدالله علم مي‌آورد:
«طي دوران طولاني حضور اسدالله علم در دستگاه پهلوي كه كارنامه سياسي او را در بر مي‌گيرد، او به تشكيل باندي گسترده و متنفذ از عوامل خود دست زد كه در همه مقامات حساس ديوانسالاري ايران رسوخ داشتند و علم نيز از پرداخت «پاداش‌» به آنان در ازاي «خدماتشان‌» ابائي نداشت و اين پاداش البته از جيب دولت بود.
يك قلم بسيار كوچك از اين «پاداش‌ها» اعطاي اتومبيل‌هاي سهميه دولت به سرلشگر فرزانه‌، مصطفي الموتي (سردبير سابق روزنامه داد)، دكتر مهدي ملكزاد و اسدالله سپهري است كه در سند مورخ 3/5/1336 ساواك مضبوط است‌. در اين شبكه علم «روشنفكران و نويسندگان و روزنامه‌نگاران جايگاهي خاص داشتند كه در سال‌هاي 1340 توسط جهانبانويي‌، مدير مجله فردوسي‌، فرهاد نيكخواه‌(۲) و تعدادي ديگر به زير چتر علم وارد مي‌شدند.»
در تأييد اين مطلب در اطلاعيه ساواك مي‌خوانيم‌:
«اطلاعيه‌
جهانبانویي مدير مجله فردوسي به‌وسيله نيكخواه نامي تمام روزنامه‌نويس‌ها را با آقاي علم آشنا و مربوط نموده و وادار مي‌كند به نفع حزب مردم فعاليت نمايند و آقاي جهانبانويي رابط بين آقاي علم (يعني حزب مردم‌) و روزنامه‌ها مي‌باشد و مأموريت دارد روزنامه‌ها را به نفع حزب مردم و مخالف دولت تجهيز نمايند.»
در خاطرات اسماعيل پوروالي آمده است‌:
«در روز اول سال 1333، جهانگير تفضلي‌(۳) بي‌خبر به خانه من آمده پيغام آورد كه اسدالله علم خواسته كه من و او بالاتفاق بعد از تعطيلات عيد، به ديدنش برويم‌... چند روز بعد كه بالاتفاق به اداره املاكي رفتيم كه پيش از آن منزل خواهر همزادشاه بود و بعدها كه كاخ نخست‌وزيري شد و علم در همان اطاقي مي‌نشست كه از آن پس به‌صورت دفتر كار نخست‌وزيري درآمد، من به تصور اين‌كه غرض از اين ملاقات‌، اين است كه من بار ديگر به سر روزنامه ايران ما برگردم‌... پيشاپيش آب پاكي را روي دستشان ريختم و گفتم من ديگر بازگشتني نيستم و چقدر خوشحال شدم كه ديدم ايشان نيز ديگر قصد همكاري با من را ندارند و مسئله را مختومه مي‌دانند. از اين حرف‌{،} علم اول قهقهه‌اي سرداد و بعد يك مرتبه از من پرسيد: «يعني اگر من هم بخواهم شما ديگر حاضر نيستيد به روزنامه ايران ما برويد؟... در آن لحظه اين سؤال آنقدر برايم غيرمنتظره بود كه من مدتي هاج و واج به او خيره شدم و او بدون اين‌كه منتظر جواب من بماند ادامه داد: امروز شما را خواستم تا تقاضا كنم كه شبهاي جمعه چند ساعتي به اداره روزنامه ايران ما برويد و اين حضور شما در آن‌جا، براي اين نيست كه در كارهاي روزنامه مداخله داشته باشيد... بلكه براي اين است كه در آن‌جا خبرهاي تلفني را كه من به شما مي‌دهم‌، بنويسيد و آن‌ها را در اختيار آقاي تفضلي بگذاريد... درحالي‌كه از اين پيشنهاد سخت حيرت كرده بودم گفتم‌... وقتي منبع خبرها، خود جنابعالي هستيد و غرض نيز چاپ آن در روزنامه ايران ما است‌، چرا آن‌ها را مستقيماً خودتان به آقاي تفضلي نمي‌فرماييد... و مايليد من آن‌ها را بگيرم و بنويسم و بعد به آقاي تفضلي بدهم و علم باز خنده‌اي سر داد و گفت‌: براي اين‌كه خبرها را بايد پروراند و ما مطالعه كرده‌ايم كه هيچ كس بهتر از شما نمي‌تواند اين كار را بكند... گفتم‌: از حسن ظنتان متشكرم‌، سپس علم گفت اين قرار و مداري است كه بين من و شما گذاشته مي‌شود... و براي اين چهار پنج ساعتي هم كه شما در آن‌جا صرف وقت مي‌كنيد، اين من هستم كه در مقابل شما متعهدم‌... و من از همان هفته اولي كه دست بكار شدم دريافتم كه كاري كه بر عهده من نهاده شده است چيزي جز پرده‌دري از سوءاستفاده‌ها، حيف و ميل‌ها و اعمال و افعال خلاف حكومتي نيست كه خود را يك حكومت قانوني بعد از حكومت غيرقانوني دكتر مصدق مي‌شناسد و چون شمار خوانندگان هفته‌نامه «ايران ما» معمولاً از تعداد محدودي تجاوز نمي‌كرد، لابد علم دم علي‌اصغر اميراني را نيز ديده بود كه از همان آغاز كار، مجله خواندني‌ها به نقل از ايران ما در هر شماره‌اش زبده‌اي از مطالبي را كه از زير دست من در مي‌آمد، منعكس مي‌كرد... اين البته يك چشمه از ده‌ها چشمه‌اي محسوب مي‌شد كه هدفش زدن زيرآب حكومتي بود كه نه فقط در آستانه سال 1333 چنين وانمود مي‌كرد پشت‌بندش «آس‌» است‌.»
نمونه اين دست اسناد در رابطه با حمايت دوجانبه نشريه و افراد خاص بسيار ديده مي‌شود:
«بين دكتر علي اميني و جهانبانویي مدير نشريه فردوسي مذاكراتي به عمل آمده تا با كمك مادي دكتر اميني نشريه مزبور كه اخيراً به‌علت ضيق مالي به‌صورت روزنامه هفتگي درآمده مانند سابق به‌صورت مجله هفتگي فردوسي منتشر گردد.»
يا:  
«موضوع‌: ملاقات آقاي منصور و آقاي اميراني‌
طبق اطلاع واصله‌، پيرو گزارش قبلي براثر كوشش و مساعي دوستان آقاي حسنعلي منصور و اخيراً ليدر حزب ايران نوين با آقاي اميراني مدير مجله خواندني‌ها به‌طور خصوصي ملاقات و مذاكراتي به عمل آورده‌اند.
به‌دنبال اين ملاقات هفته قبل آقاي اميراني در مجله خواندني‌ها تلويحاً به نفع آقاي منصور و حزب ايران‌نوين مطالبي منتشر نمود.»
يا در يك مورد ديگر مي‌توان از جهانگير تفضلي نام برد كه در دوران نخست‌وزيري هژير به معاونت وي درآمد، او بسيار مورد توجه فضل‌الله زاهدي قرار داشت‌.