kayhan.ir

کد خبر: ۷۹۱۷۵
تاریخ انتشار : ۱۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۹:۳۲
ضرورت کار آفرینی و خلاقیت و فراز و نشیب‌های پیش رو ( بخش پایانی)

كارآفرينی موتور محركه ‌توسعه‌ و رشد اقتصادي‌ (گزارش روز)



گالیا توانگر
تصور اینکه بتوانی با خلاقیت و مهارتی که داری شغل خودت را ایجاد کنی، شوق عظیمی زیر پوست آدمی می‌دواند.
یادم می‌آید وقتی مغازه دایی‌ام سر کار رفتم، هیچی بلد نبودم؛ تا یک سال بدون هیچ کار خاصی فقط وقت خودم را الکی تلف می‌کردم. حقوق اولم ۱۰۰ هزار تومان بود. بعد رفتم قسمت فروش؛ چند ماهی کار کردم. بعضی وقت‌ها هم می‌رفتم کارهای بانکی مغازه را انجام می‌دادم؛ حقوقم شد ۱۵۰ هزار تومان! هیچ وقت فکر نمی‌کردم که بتوانم چاپگر و بُرد دستگاه را تعمیر کنم؛ تا یک روز حامد پسر دایی‌ام گفت: «بیا تو قسمت تعمیرگاه، خودم بهت همه چیز یاد می‌دهم.»
حدود ۴ ماه   طول کشید تا یاد بگیرم که چاپگر درست کنم، آن هم به خاطر اعتماد به‌نفس بسیار زیادی بود که پسر دایی‌ام باعث شد به دست بیاورم. الان یک ساله رئیس تعمیرگاه شدم، حقوقم۴۰۰ هزار تومان شده است. البته من می‌توانم بازهم بیشتر از این با سفارش گرفتن برای تعمیر چاپگر پول بدست آورم. یکی از دلایلی که باعث شده به این فکر کنم که کسب و کار خودم را داشته باشم، این است که خودم را لایق بهترین چیزها می‌دانم.
كارآفرينان‌ با مهارتي‌ كه‌ در تشخيص‌ فرصت‌ها و موقعيت‌ها و ايجاد حركت‌ در جهت‌ توسعة‌ اين‌ موقعيت‌ها دارند، پيشگامان‌حقيقي‌ تغيير در اقتصاد و تحولات‌ اجتماعي‌ محسوب‌ مي‌شوند. آنها تصديق‌ مي‌كنند كه‌ موفقيت‌ و بقاء در چشم‌اندازهاي‌ برخواسته‌ از فردا، نيازمند چالاكي‌، قوه ابتكار و خلاقيت‌ است‌. علاوه‌ بر اين‌ كارآفريني‌ به‌ ريسك‌پذيري‌، نوآوري‌ و كنش‌ كارآفرينانه‌ هم‌ نياز دارد.
 براساس‌ نظريات‌ اقتصادي‌ و تجارب‌ حاصله‌ در اقتصادهاي‌ رو به‌ رشد، كارآفرينان‌ موتور محركه ‌توسعه‌ و رشد اقتصادي‌ محسوب‌ مي‌شوند و بالطبع‌ اشتغال‌زايي‌ يكي‌ از ره‌آوردهاي‌ مهم‌ كارآفريني‌ است.
تابلو صدف هایم، مسافر اقیانوس کار آفرینی
در سفری که به مشهد داشته حین بازدید ازموزه رضوی تابلو صدفی چشمش را خیره می‌سازد. این تابلو اگرچه در نگاه اول نقش ساده‌ای داشته، ولی مسیر زندگی اش را تغییر داده است! درهمان روز بازدید از موزه خیره به تابلو صدف از خودش زمزمه وار سوال می‌کند: «در ساحل منطقه‌مان همه مدل صدف یافت می‌شود، چرا من تابلو صدف درست نکنم؟»
آمنه حسین زهی متولد سال 62 کار آفرین جوانی است که امروز در شهرستان «کُنارک» از توابع زاهدان یک تعاونی - متشکل از زنان و مردانی که با صدف تابلو درست می‌کنند- را اداره می‌کند.
وی درباب چگونگی شروع کارش به گزارشگر کیهان می‌گوید: «ما چون جنوب زندگی می‌کنیم، از کودکی با کارهای سوزن دوزی که هنر بومی منطقه‌مان است، آشنایی داشتم؛ ولی کار با صدف بویژه تابلو‌سازی با صدف کار نویی است که من شروعش کردم. درموزه امام رضا(ع)یک نمونه ساده اش را دیدم و الهام گرفتم. درحال حاضر با برش صدف‌ها کارهای بسیار متنوعی ارائه می‌دهم. تقریبا نمونه‌های مختلف گل‌ها را با صدف در تابلوهایم ایجادمی کنم، گل‌هایی که شاید سایر هنرمندان  به صورت گل چینی یا گل بلندر و...درست می‌کنند، ما با صدف در تابلوهایمان ایجاد می‌کنیم.»
وی که قبل از درست کردن تابلو با صدف به کار درست کردن عروسک‌های صدفی مشغول بوده، در برخی نمایشگاه‌های هنری عروسک‌هایش را شرکت می‌داده است؛ برایمان می‌گوید: «یک سری از صدف‌ها را خودم در گردش‌های ساحلی که دارم،جمع آوری می‌کنم. یک سری از صدف‌ها هم وقتی صیادان برای صید می‌روند، به تورشان گیر می‌کنند. عروسک‌های صدفی‌ام را که به نمایشگاه‌های هنری می‌بردم، خیلی‌ها جلو می‌آمدند و می‌پرسیدند: فروشی است؟ از آنجا متوجه شدم که کار با صدف به هر شکل که باشد، خواهان دارد. زمانی هم که به کار ساخت تابلو صدف مشغول شدم، کارهای مرا فرماندار سابق «کُنارک» که دید، خیلی تشویقم کرد.از آن زمان به بعد در نمایشگاه‌های هنری که فرمانداری برپا می‌کرد،حضوری فعال داشتم. رئیس وقت کمیته امداد هم به من وام داد و توانستم با تکیه به هنر تابلو صدف کارآفرینی داشته باشم.»
این کار آفرین جوان که تا کنون مدرس کلاس‌های آموزشی کار با صدف در میراث فرهنگی، آموزش و پرورش، کمیته امداد و...بوده، هماهنگی بین بخشی دستگاه‌های مختلف را برای رونق کار آفرینی از مهم‌ترین ملزومات توسعه کار‌آفرینی به‌ویژه در مناطق محروم می‌داند. ضمن اینکه درک و حساسیت مسئولین می‌تواند برای کار آفرینی، در بین جوانان انگیزه ایجاد کند.
 حسین زهی گله مندانه می‌گوید:«به شرطی که برنامه‌ها و سیاست‌های مسئولین در یک نهاد و ارگان درجهت رونق کار آفرینی تداوم داشته باشد،نه اینکه با تعویض مدیران، سیاست‌های تشویقی کارآفرینان جوان به کل فراموش شوند.»
وی این روزها با تغییر برخی مسئولین «کُنارک» و بی‌توجهی مسئولین جدید نسبت به حمایت کار آفرینان جوان روبرو شده است. دیگر مثل سابق نمایشگاه‌های هنری و کار‌آفرینی در منطقه شان برگزار نمی‌شود. ناگزیر است کارهای تابلو صدف خود را برای نمایش و ارائه به مشتاقان به شهرهای دیگر ببرد و در نمایشگاه‌های هنری سایر شهرها با هزینه شخصی حضور پیدا کند.این کار آفرین فعال در تعاونی که مسئولیتش را عهده‌دار است،12 نفر عضو ثابت دارد. هشت نفر خانم‌های صدفکار هستند و بقیه آقایانی که برای تابلو‌ها چوب و یا صدف برش می‌دهند و گاهی هم صدف‌ها را با اسید می‌شویند.
این بانوی هنرمند که از ابتدای فعالیتش در این زمینه 400 هنر جو را آموزش داده و هم اکنون نیز یکی از اتاق‌های منزلش را به آموزش این هنر اختصاص داده است، می گوید: «کارهای خطرناکتر مثل برش زنی و کار با اسید برای شستشوی صدف‌ها را بر عهده آقایان گذاشته‌ایم. من هشت شاگرد ثابت از جمع بانوان دارم که همین هشت نفر عضو تعاونی هستند و با مردان عضو تعاونی تعدادشان جمعا به 12 نفر می‌رسد. بنابراین توانسته ام علاوه بر آموزش تعداد زیادی از هنر جویان جوان، برای 12 نفر شغل ایجاد کنم.»
رونق مشاغل خانگی در کاروانسرای رباط کریم
یکی از مسائلی که در کار آفرینی بسیار اهمیت دارد، بهره‌گیری خلاقانه از فرصت‌ها و پتانسیل‌های پیش روست.
مجتبی پیرصاحبدل رئیس میراث فرهنگی شهرستان‌های اسلامشهر، بهارستان و رباط کریم توانسته با یک نگاه کار‌آفرینانه برای زنان هنرمند منطقه در یک کاروانسرای قدیمی بنام کاروانسرای حاج کمال فرصت اشتغال ایجاد کند. این کاروانسرا با نزدیکی به فرودگاه بین‌المللی امام خمینی(ره) از موقعیت مکانی خوبی برخورداربوده و حتی گردشگران خارجی بازدید‌کننده آن شده‌اند.
پیر صاحبدل در مورد چگونگی تغییر کاربری این بنای تاریخی می‌گوید: «کاروانسرای حاج کمال واقع در شهرستان رباط کریم چیزی در حدود 192 سال قدمت دارد. در شهریور سال 94مسئولیت این کاروانسرا به من سپرده شد و طبق پژوهش‌هایی که انجام دادیم به این نتیجه رسیدیم که بسته بودن درب کاروانسرا عامل اصلی کمبود مراجعه خانواده‌ها به این قبیل آثار تاریخی است. در مرحله اول سعی کرده‌ایم جذب حد‌اکثری هنرمندان عرصه صنایع دستی را داشته باشیم. به همین منظور اتاقک‌های کاروانسرای حاج کمال را به‌طور رایگان در اختیار هنرمندان قراردادیم. این اقدام باعث شده تا روزانه حدودا 400 بازدید‌کننده به این محل مراجعه کنند؛ همچنین سفره سرای کاروان را برای گردشگرانی که در قالب تور‌های یک روزه گذر می‌کنند و یا عموم بازدید کنندگان راه‌اندازی کردیم.»
این مقام مسئول، به رهنمود های مقام معظم رهبری درسال«اقتصاد مقاومتی، اقدام و عمل» اشاره کرده ومی گوید: «با توجه به بخشنده بودن حاج کمال در آن زمان‌ها که از مردم هزینه‌ای دریافت نمی‌کرده است، ما هم در تداوم این حرکت زیبا و همچنین به منظور اقدام عملی به اقتصاد مقاومتی مد‌‌نظر مقام معظم رهبری،ازهنرمندان و تولیدکنندگان محصولات صنایع دستی بابت استقرار آنها در این محل هیچ هزینه‌ای دریافت نکرده‌ایم. ورودی برای بازدید عموم نیز رایگان است.»
 رئیس میراث فرهنگی شهرستان‌های اسلامشهر، بهارستان و رباط کریم، مشاغل خانگی و بها دادن به آن را فرصت خوبی برای اشتغال زایی زنان جامعه دانسته و می‌گوید: «متاسفانه مبحث اقتصاد مقاومتی در خیلی از جا‌ها در حد شعار و نامه نگاری خاتمه یافته است، در حالی که با توجه به تاکیدات مقام معظم رهبری آنچه که در مبحث اقتصاد مقاومتی مهم و ضروری است، اقدام و عمل به طرح‌های اقتصاد مقاومتی است. به همین منظور در این کاروانسرا اشتغال زایی و افزایش مشاغل خانگی به خصوص برای جامعه زنان مورد توجه قرار گرفته است.»
از مغازه لباس فروشی در الیگودرز
تا تدریس کامپیوتر در تهران
هدی قاصدی روزهای اولی که از الیگودرز (از توابع استان لرستان) به تهران آمده بود،گاهی به سختی ته جیبش یک هزارتومانی پیدا می‌شد،اما در حال حاضر صاحب برند «هدی چرم» است.شرح حال سختی‌هایی که این بانو در مسیر کار‌آفرینی و خود کفایی‌اش کشیده در مصاحبه‌های مکتوب و تصویری زیادی بازگو شده است. در حال حاضر مدرس هنر سراجی سنتی در سه شبکه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران از جمله شبکه‌های تهران، جام‌جم و شما است.وی مهم‌ترین مشکل جوانان بر سر راه خودکفایی شان را این‌گونه بیان می‌کند: «به نظر من مشکل خیلی از جوان‌ها این است که خیلی عجول و در عین حال می‌خواهند خیلی زود به پول برسند. اگرمن راه غلطی را انتخاب نکردم، علت آن داشتن هدف و برنامه بوده است که برای آن شبانه روزی تلاش کرده‌ام و ذهنم را فقط به سمت هدفم جلو برده‌ام.»
هدی متولد 64 است. در طی پنج سال از سال 90 به خودش فرصت داده که به استقلال مالی برسد که البته این روزها به این مهم به خوبی دست پیدا کرده است. خودش می‌گوید: «‌نود در صد افرادی که در کار چرم هستند،نام مرا شنیده‌اند. تمام کارها در آموزشگاه با دست انجام می‌شود. می‌خواهم این حس را ایجاد کنم که حتی هنرجوهایی که از خیاطی هیچ سر‌رشته‌ای ندارند، بدون استفاده از چرخ خیاطی هم می‌توانند با دست برای خودشان کت چرم بدوزند.»وی در مورد مراحلی که پشت سر گذاشته تا به یک کارآفرین موفق تبدیل شود،برایمان می‌گوید: «به محض اتمام دوره پیش‌دانشگاهی در سال 1383 مغازه کوچک بدون استفاده پایین منزل پدری را با اندک سرمایه‌ای تبدیل به یک مغازه لباس‌فروشی کردم. همزمان با کار در مغازه به کلاس‌های کامپیوتر می‌رفتم و همچنین آموخته‌های کامپیوتری‌ام را تدریس می‌کردم. سال 83 در رشته مدیریت بانک دانشگاه آزاد شهرمان تحصیل می‌کردم و پول تحصیلم را خودم می‌پرداختم. بعدها از نو دیپلم کامپیوتر گرفتم و با قبولی در رشته کاردانی کامپیوتر تغییر رشته تحصیلی دادم. در سال 87 کارشناسی کامپیوتر قبول شدم. همزمان هفته‌ای دو بار مسافت الیگودرز تا تهران را طی می‌کردم تا در کلاس‌های آموزشی نرم ‌افزار گرافیکی شرکت کنم و همزمان در شهر خود همین نرم‌افزارها را تدریس می‌کردم. درسال 89 به دو باب مغازه کامپیوتری رسیده بودم. سال 90 با اتمام  دوره کارشناسی ام دو باب مغازه و کامپیوترهایی را که قسطشان تمام شده بود به یکی از دوستانم واگذار کردم و برای تدریس کامپیوتر در آموزشگاه‌ها روانه تهران شدم.»
هنرسراجی سنتی، گنجی برای ترقی اقتصادیم شد
این همه آنچه نبود که او را راضی کند. هنرهایش را روی ورقه‌ای نوشت تا ببیند با کدامشان می‌تواند درآمد زایی داشته باشد؟ یکی از این هنرها سراجی سنتی بود. در اولین فرصت در روزنامه آگهی چاپ می‌کند و ده هنرجو به سراغش می‌آیند. نقطه عطف اوج گیری اش روز 6 خرداد 92 بوده است.    
هدی قاصدی در توصیف این روز که مسیر زندگی اش را به کل تغییر داد، برایمان می‌گوید: «نزدیک  محل اقامتم یک آموزشگاه هنری برای کودکان بود که منشی آنجا از من درخواست تدریس خصوصی نرم‌افزار «کورل» را داشت. برای تدریس که به آنجا می‌رفتم هر روز یکی از کیف‌های چرم دوخت خودم را به همراه می‌بردم. پس از مدتی به پیشنهاد منشی آموزشگاه مادرانی را که مجبور بودند دو ساعت پشت درکلاس منتظر فرزندانشان باشند، برای آموزش کیف درآن فاصله زمانی جذب کردم. سال 91 برای یادگیری هنر نقاشی موزاییک به یک موسسه هنری رفتم. طی رفت و آمد درموسسه، مدیر آن موسسه با مشاهده کیف‌های دست‌دوزم پیشنهاد آموزش دوخت کیف را به من داد. خرداد سال 92 با همکاری آن موسسه هنری دریک برنامه تلویزیونی آشنایی با آموزش سراجی سنتی (به‌صورت تبلیغی در یکی از برنامه‌های خانواده شبکه تهران) روی آنتن رفتم و این برایم یک شروع رویایی بود. فردای آن روز وقتی برای تدریس به آموزشگاه رفتم، مردم جلو درآموزشگاه صف بسته بودند.»