گزارش خبري
افشاي کمک 90 ميليون دلاري نتانياهو به ستاد انتخاباتي اولاند
بنيامين نتانياهو نخستوزير رژيم صهيونيستي در جريان تبليغات انتخابات رياست جمهوري فرانسه به فرانسوا اولاند 90 ميليون دلار کمک کرده است.
اولاند، رئيس جمهور فرانسه در رأس هيئتي به سرزمينهاي اشغالي سفر کرده و مورد استقبال گرم مقامات رژيم اسرائيل، به ويژه شخص بنيامين نتانياهو، نخستوزير اين رژيم قرار گرفت. از ديد بسياري از ناظران و تحليلگران، شدت اين استقبال و نوع ادبيات به کار رفته در ديدار دو جانبه اولاند و نتانياهو، از وجود رابطهاي خاص ميان اين دو حکايت دارد.
اولاند در اظهارات خود، بيشترين همسويي و همراهي را با اهداف رژيم اسرائيل در قبال تحولات منطقه از خود نشان داد و اظهار داشت که در روند مذاکرات، تامين امنيت آن رژيم را در اولويت قرار داده و نسبت به اين موضوع با حساسيت برخورد ميکند.
اما جديدترين اخبار رسيده از منابع اطلاعاتي، از دليل اصلي و پشت پرده اين رابطه نزديک ميان اولاند و نتانياهو پرده برداشته و نشان ميدهد ريشه اين رابطه، بيش از هر چيز به وقايع مربوط به انتخابات رياست جمهوري فرانسه بازميگردد.
براساس گزارش اين منابع، در جريان انتخابات سال گذشته فرانسه که در آن رقابت اصلي ميان اولاند، نامزد سوسياليستها و نيکلا سارکوزي، رئيس جمهور راستگراي پيشين اين کشور بود، نتانياهو مبلغ 90 ميليون دلار به کمپين تبليغاتي اولاند کمک کرده است.
به اين ترتيب، همين کمک مالي قابل توجه سبب شده که پس از انتخاب اولاند به عنوان رئيس جمهور فرانسه، منافع رژيم اسرائيل از اهميت قابل توجهي براي دولت فرانسه برخوردار شود که يکي از نمودهاي آن، در موضوعات مربوط به مذاکرات هستهاي ايران قابل مشاهده است.
گفتني است در عرصه سياست در کشورهاي غربي و به ويژه در فرانسه، دريافت کمک از مقامات و دولت خارجي- بعضاً بدنام- پديده جديدي نيست و پيش از اين نيز سابقه داشته است. بهعنوان مثال، پس از سقوط معمر قذاقي، ديکتاتور ليبي مشخص شد که وي با پرداخت کمکهاي مالي به کمپين انتخابات سارکوزي، به پيروزي وي در انتخابات رياست جمهوري کمک کرده است.
به هر حال، به نظر ميرسد اين عامل، يعني «مديون بودن» اولاند به نتانياهو، يکي از مهمترين عواملي است که در کنار مجموعهاي از ديگر عوامل، زمينه نزديکي وي و دولتش به اسرائيل را فراهم کرده است.
فرانسه هم با صهيونيستها رابطه خوبي دارد و هم با اعراب و در شرايط بحران اقتصادي، هم نيازمند حمايت کارتلهاي قدرتمند اقتصادي يهودي است و هم به سرمايههاي بيحساب و کتاب شيوخ عرب حاشيه خليجفارس محتاج است. سرمايهگذاريهاي اخير اعراب در فرانسه نيز مؤيد همين معناست.
به محض ورود اولاند، رئيس جمهور سوسياليست فرانسه به فلسطين اشغالي، مجموعهاي عبارات و جملات تمجيدآميز و چاپلوسانه درباره فرانسه و شخص اولاند بر زبان مقامات رژيم صهيونيستي جاري شد.
اما مقامات صهيونيستي به اين واقعيت اشاره نکردند که چگونه پديده شوم صهيونيسم از ارزشهاي يکي از تأثيرگذارترين انقلابهاي تاريخ اروپا اثر پذيرفته است؟
براساس يکي از همين ارزشها مشروعيت سياسي ناشي از مقبوليت مردمي است، چيزي که اولاند اين روزها به هيچ وجه ندارد و در منفور بودن، حتي گوي سبقت را از «سارکوزي»، رئيس جمهور سابق ربوده است. اگر نتايج نظرسنجيهايي ملاک قرار گيرند که محبوبيت اولاند را بسيار پايين نشان ميدهند، او امروز نماينده ملت فرانسه محسوب نميشود. وي اکنون سياستمداري مستأصل است که براي مهم ماندن به مانورهاي سياست خارجي پناه آورده است. اولاند اکنون خوشحال است که اگر در فرانسه جدي گرفته نميشود، دست کم در چشمان نتانياهو و صهيونيستهاي اطرافش عزيز است. وي اکنون براي آنکه مهم جلوه کند حاضر است نتانياهويي را در آغوش بگيرد که حتي سارکوزي هم او را چندان جدي نميگرفت.
ساختار قدرت بينالمللي که متاثر از ساختار ثروت يهوديان صهيونيست است، با مهرهاي چون اولاند به خوبي ميتواند بازي کند. نفرت دائمي سوسياليستهاي فرانسه از ايران که شايد ريشه در دوران ميتران و نخستوزيري لوران فابيوس دارد هم مزيد بر علت است. فابيوس خود يک يهوديالاصل است و از اين منظر، سياست خارجي دولت اولاند در اختيار کسي است که از ايران نفرت دارد و به اسرائيل ارادت ميورزد.
به اين ترتيب، محيط رواني حاکمان اليزه براي تقابل با برنامه هستهاي ايران کاملاً مناسب است آن محيط رواني در ترکيب با معادلات حاکم بر نظام بينالمللي باعث ميشود که نتانياهو و اولاند يکديگر را جدي بگيرند. حضور شيوخ عرب البته اين معادله را پيچيدهتر ميکند و مجموعهاي از منافع متضاد را در يک وحدت تاکتيکي موقتي گردهم ميآورد، وحدتي که با چاپلوسيهاي پرز و نتانياهو ضمانت بقا نخواهد يافت.