kayhan.ir

کد خبر: ۷۸۵۹۰
تاریخ انتشار : ۰۶ تير ۱۳۹۵ - ۰۰:۲۸

خیانت به امانت خدا(خوان حکمت)



موساي كليم(ع) وقتي مي‌خواهد خدايش را معرفي كند مي‌گويد: (رَبُّنَا الَّذي أَعْطي‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدي(1) اين جمله خيلي كوتاه است؛ اما چقدر خدا تواناست كه يك حجم عظيمي از مطالب را در يك جمله كوتاه جا داده، فرمود: نظام فاعلي‌اش محفوظ است، نظام داخلي‌اش محفوظ است، نظام غايي‌اش محفوظ است، سه كتاب مي‌خواهد تا اين سه بخش را ذكر كند: نظام فاعليِ هستي به «الله» برمي‌گردد كه «خالق كلّ شيء» است، نظام داخلي اين است كه هيچ چيزي را ناقص خلق نكرده است؛ يك مرغ هر چه لازم دارد به او داد، يك درخت هر چه لازم دارد به او داد، يك حلال‌گوشت يا حرام‌گوشت، يك آبزي يا خشك‎زي هر چه لازم داشت به او داد: (أَعْطي‏ كُلَّ شَيْ‏ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدي) ديگر نمي‌شود گفت اي كاش اگر ماهي اين را مي‌داشت، بهتر بود يا درخت اگر اين را مي‌داشت بهتر بود، هر چه لازمه يك موجود بود به او داد؛ بعد او را هم راهنمايي كرد كه كجا برود، براي او هدف ذكر كرد، يك؛ راه ذكر كرد، دو؛ ابزاري كه با پيمودن اين راه به مقصد برسد به او داد، سه؛ اين سه نظام را؛ يعني در بخش غايي و در بخش داخلي و در بخش فاعلي منظم كرد و درباره انسان دقيق‌تر.
 بنابراين ممكن است اصلاً كسي در درون او هيچ دشمني نباشد، اينكه حضرت فرمود: «أَعْدَي عَدُوِّكَ نَفْسَكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ»؛ يعني اين دشمن را خودت ساختي, دشمن خانه‌زاد است خودت مي‌پروراني, خودت ساختي به تعبير جناب حكيم فردوسي:
اگر بار خار است خود كشته‌اي    
                                        وگر پرنيان است خود رشته‌اي(2)
ضرورت توام بودن علم با عمل
پس ما بي‌دشمن خلق شديم، زيبا آفريده شديم. اگر با وسوسه شيطان ـ خداي ناكرده ـ با وهم زندگي كنيم، با خيال زندگي كنيم، با اين صورت‌ها بتوانند ما را از نظر فكر بگردانند، اين عقل انديشور را به اسارت گرفتيم و اگر ـ خداي ناكرده ـ در اثر تبليغات سوء، شهوت و غضب حاكم باشد، آ‌ن عقل عملي كه متولّي انگيزه و عزم و اراده و نيّت و اخلاص است، آن را به اسارت گرفتيم. جزم ،يك متولّي دارد ،يك راهي دارد و آن تصور و تصديق و استدلال و قياس اقتراني و استدلال است. عزم هم يك متولّي ديگر دارد، يك ابزار ديگر دارد و آن اراده و عزم و تصميم و اختيار است. اينكه ما عالِم بي‌عمل داريم، براي اين است كه جزمش قوي است عزمش ضعيف است؛ مثل كسي كه چشم خوب دارد، مار و عقرب را مي‌بيند؛ اما ويلچري است  و دست و پايش شكسته است. عالم بي‌عمل و عالم فاسق؛ يعني كسي كه خوب مي‌فهمد و توان عمل ندارد؛ چون آنكه عمل مي‌كند علم نيست، علم پنجاه درصد قضيه است، مگر كار با علم حلّ مي‌شود؟ علم فقط اطلاع مي‌دهد! مگر انسان با چشم و گوش فرار مي‌كند؟ مگر چشم، آدم را نجات مي‌دهد؟ اين دست و پاست كه نجات مي‌دهد، چشم فقط اطلاع مي‌دهد كه مار و عقرب مي‌آيد يا اتومبيل با سرعت مي‌آيد، اين پا بايد بدود كه فلج است. فرمود اين عقل عملي در اثر آن گرفتاري‌هاي شهوت و غضب به اسارت درآمده. عالِم، ممكن است مسئله‌اي را صد درصد بداند، در اين زمينه كتاب‌ها هم نوشته باشد، اما فاسق است، برای اینکه عمل ندارد.
 بنابراين اين دو نتيجه را مي‌گيريم، يك: ما بي‌دشمن خلق شديم؛ دو: خودمان دشمن‌سازيم، دشمن را مي‌پرورانيم، وقتي دشمن خانگي را پرورانديم، او ما را به اسارت مي‌گيرد. مي‌بينيد بعضي‌ها مي‌گويند ما مي‌خواهيم؛ ولي نمي‌توانيم براي اينكه دشمن داخلي، آن وهم يا خيال در بخش انديشه، اين شهوت يا غضب در بخش انگيزه، انسان را مهار كرده.
اعضا وجوارح ؛ امانت‌های خدا به انسان
ذات اقدس اله در بخش‌هايي از سُوَر قرآن كريم، چه در سوره «بقره» چه در سُور ديگر، فرمود آقايان به خودتان خيانت نكنيد! شما امين من هستيد، من اين اعضا و جوارح را به شما ندادم كه مال شما باشد. مي‌بينيد اينكه مي‌گوئيم: (لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعَاً وَ لا ضَرَّاً)(3) اين تعارف نيست، اين تواضع نيست، دعا مي‌كنيم مي‌گوئيم خدايا نجات بده كسي را كه «لَا يَمْلِكُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لَا ضَرّاً وَ لَا مَوْتاً (وَ لا حَياهًْ وَ لا نُشُورا)(4)»!(5) اين مناجات حق است، اين علم است ما مالك چه چيزي هستيم؟ به وجود مبارك حضرت رسول(ع) عرض كردند شما چرا اينقدربي‌تابيد، فرمود: من اينقدر قدرت ندارم كه چشمم را ببندم و بميرم، اگر همان وقت دستور رسيد ،من با چشمِ باز بايد بميرم. مي‌بينيد اگر كسي با چشم باز مُرد يك منظره بدي دارد، تا كسي در حال گرم بودن بدن او چشم او را نبندد يك منظره زشتي دارد، ما اين‌طور هستيم. در قرآن فرمود حواستان جمع باشد من اين چشمي كه به شما دادم به شما تمليك نكردم، امانت است: (أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ)(6) اين «أم»، «أم» منقطعه است با ميم «مَنْ» كه كنار هم آمده ادغام شده مثل (أَمَّنْ يُجيبُ)؛ يعني «بل من يجيب المضطر اذا دعائه و يكشف السوء» او خداست، چه كسي خداست؟ كسي كه بتواند مضطر را در هر شرايطي دريابد: (أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ)(7)  او خداست. مشابه اين تعبير در (أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصارَ) آمده «أم» يعني «بل» آن‌كه مالك چشم است آن خداست، آن‌كه مالك گوش است او خداست؛ پس تمليك نكرده، تفويض نكرده تا ما بگوئيم گوش براي خودمان است هر چه را خواستيم گوش بدهيم، چشم براي خودمان است هر چه را خواستيم نگاه كنيم اين امانت است؛ لذا چه در سوره مباركه «بقره» چه در آيات ديگر اين تعبير كم نيست، فرمود خيانت نكنيد! نه در مال مردم، نه در بيت‌المال، آنها كه چيز روشني است. فرمود به خودتان خيانت نكنيد، به چشمتان خيانت نكنيد، به گوشتان خيانت نكنيد: (تَخْتانُونَ أَنْفُسَكُمْ)، اين چشم براي شما نيست كه به هر چيزي خواستيد نگاه مي‌كنيد، اين دست براي شما نيست كه به هر مالي دراز ‌شود، اينها براي من است، من به شما به عنوان امانت دادم ،شما در امانت خيانت نكنيد؛ لذا اين دست‌ها در قيامت شهادت مي‌دهند.
 بنابراين ذات اقدس الهي اين همه نعمت‌ها و زيبايي‌ها را که آفريد به ما به عنوان امانت داد نه به عنوان تمليك؛ لذا فرمود خيانت نكنيد! ما اگر خيانت كرديم اينها را بيراهه مي‌بريم، يك؛ وقتي بيراهه برديم كم كم به صورت مار و عقرب درمي‌آيند، دو؛ وقتي قوي شدند با ما مي‌جنگند، سه؛ اگر در جهاد اكبر ما پيروز نشويم آنها ما را به اسارت مي‌گيرند، چهار؛ بيان نوراني حضرت امير كه فرمود: «كَمْ‏ مِنْ‏ عَقْلٍ‏ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَي أَمِيرٍ» در همين راستاست، پنج.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از طلاب و دانشجويان، قم؛ 1394/11/29
مرکز اطلاع رسانی اسرا
________________________
1. طه، 50.
2. شاهنامه فردوسي, فريدون, بخش20.
3. اعراف، 188.
4. فرقان، 3 .
5. مصباح المتهجد، ج1، ص75.
6. يونس، 31.
7. نمل، 62.
خوان حکمت روزهای یک‌شنبه منتشر می‌شود.